آخرین اخبار

3. مرداد 1394 - 14:52   |   کد مطلب: 11735
در میان پیروان لیبرالیسم هم می‌توان مسلمان یافت، ‌هم مسیحی هم لائیک و هم بودائی؛ لیبرالیسم اما برای مذهب تا جایی شان آزادی قائل می شود که مذهب هیچ گاه نقش مرجعیت برای فرد نداشته باشد.

به گزارش بهارانه به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا ایدئولوژی لیبرالیسم به سبب اینکه مقوله آزادی را به عنوان دال مرکزی خود قرار داده است، «آزادی مذهب» را نیز به عنوان یک آزادی مضاف می‌پذیرد. این است که در میان پیروان لیبرالیسم هم می‌توان مسلمان یافت، ‌هم مسیحی هم لائیک و هم بودائی. لیبرالیسم اما برای مذهب تا جایی شان آزادی قائل می شود که مذهب هیچ گاه نقش مرجعیت برای فرد نداشته باشد؛ ‌به عبارت دقیق تر، یک لیبرال مذهبی تا زمانی می تواند مذهبی باشد که قیود و باید و نبایدهای مذهبی او را محدود نکند. لبیرالیسم به قدری در این مفهوم «آزادی از همه چیز» مفرط و منجمد است که کسانی چون «پل فایرابند» علیه مرجعیت علم نیز قیام کرده‌اند و می‌گویند دیروز از دست کلیسا آزاد شدیم و امروز مجبوریم مرجعیت علم را بپذیریم.

لیبرال های مذهبی به طور عام و لیبرال‌های مسلمان به طور خاص، به سبب ماهیت دین اسلام از همان ابتدای پذیرش ایدئولوژی لیبرالی دچار تنش‌های عقلانی و تناقض‌های فکری می‌شوند. چه، اسلام دین تجویز بایدها و نبایدهاست و لیبرالیسم، هیچ باید و نبایدی خارج از اراده افراد را برای آنها نمی پذیرد؛ مخصوصا زمانی که این تجویزهای دینی در حوزه اجتماعی مطرح می‌شوند، لیبرالیسم کمترین انعطافی از خود نشان نمی‌دهد. نفس عمل به دستورات دینی و پذیرش مرجعیت آنها با ابتدائی‌ترین ارزش‌های لیبرالی تباین دارد و اگر من باب اینکه «فرد آزاد است هر کاری که می خواهد انجام دهد»، اجازه عمل به دستورات فردی دین داده می شود، اما اجرای دستورات اجتماعی دین به سبب اینکه ممکن است بر خلاف میل دیگر افراد جامعه باشد و آزادی آنها را دچار مخاطره نماید، جزو خطوط قرمز لیبرالیسم شمرده می‌شود. لذاست که «اسلام لیبرال» یا «لیبرال مسلمان» همواره ترکیب‌های متناقض‌نما بوده اند.

لیبرال‌های مسلمان برای حل این تناقض، راه را در حذف «مرجعیت اسلام» به عنوان مهم‌ترین دغدغه ضددینی لیبرالیسم دیده‌اند و از دریچه‌های گوناگون پا در این مسیر گذاشته‌اند، اما نقطه اشتراک همه آنها ضدیت با حکومت اسلامی به عنوان تجلی اجتماعی و بازوی اجرایی و عنصر مهم مرجعیت بخش به احکام اسلام در عرصه جامعه است. کسانی چون «نصر حامد ابوزید» ‌مصری در عین اظهار مسلمانی، اولا منشا الهی قرآن را رد می‌کرد و ثانیا می گفت باید تفسیر «بشردوستانه»‌ از قرآن ارائه کرد. «فتح الله گولن»‌ ترک واژه «اسلام میانه» را برگزیده و مخالف به کارگیری قوانین اسلامی و شریعت در حکومت است. «سید محمد خاتمی»‌ در ایران بدون زیر سوال بردن منشا الهی قرآن، برای حذف مرجعیت آن می‌گوید زندگی مورد نظر قرآن زندگی قبیله‌ای است و نمی توان به آن استناد کرد. عبدالکریم سروش وحی بودن قرآن را منکر می‌شود. کسانی چون محسن کدیور نیز که در پی ترویج عبارت «اسلام رحمانی» هستند، بخشی از آیات قرآن را که می تواند نسبتی با ارزش های لیبرالی داشته باشد برگزیده و ضمن تعریف آنها در چارچوب مفاهیم لیبرالی، باقی آیات قرآن و سنت پیامبر (ص) را جراحی و حذف نموده و سعی می‌کنند اسلام را منحصر در همان مفاهیم سازگار با لیبرالیسم معرفی نمایند، اما نام این حذف را «تصحیح» ‌می‌گذارند: «در این قرائت از اسلام چیزی از تعالیم اسلامی حذف نمی شود، تنها برخی از احکام و شعائر که در خارج از زمینه خود و مجزا از شرائط زمانی مکانی عصر نزول درک شده‌اند و در نتیجه این سوء فهم از جوهره رحمانی خود فاصله گرفته‌اند، تصحیح می شوند». سپس اسلام رحمانی را اسلام منحصر در اخلاق و دموکراسی و رحمت و مهربانی و آزادی معرفی کرده و «سکولاریسم عینی» را نیز از این اسلام رحمانی نتیجه می گیرند. با چنین قرائتی،‌ اسلام به دلیل عدم ایفای نقش مرجع و منشا باید و نبایدها در حیات بشری و انحصار در حوزه های فردی و رفتن ذیل ارزش های لیبرالی، مورد پذیرش و استقبال ایدئولوژی لیبرالیسم و البته پدرخوانده‌های غربی لیبرالیسم نیز قرار می‌گیرد. 

خدای متعال در سوره حجر از کسانی که قائل به ایمان به بخشی از دین و انکار بخشی دیگر هستند، به «مقتسمین» یاد کرده و به آنان وعده عذاب داده است. در ص 136 از جلد 11 تفسیر نمونه ذیل آیات 89 تا 91 سوره مبارکه حجر آمده است: ‌«مقتسمین بیمار دلانی هستند که می‌خواهند دین و حکم خدا را به خدمت منافع خویش گیرند، تنها آن قسمتی را می‌پذیرند که به سود آن‌هاست و بقیه را پشت سر می‌افکنند، آنان آیات قرآن و حتی گاهی یک آیه را تجزیه می‌کنند، بخشی را که در مسیر تمایل خود می‌بینند قبول کرده یا بازگو می‌کنند و بخش دیگر را کنار می‌گذارند».

به کار بردن عبارت «اسلام رحمانی» لزوما به داشتن معنی قرائت لیبرالی از اسلام نیست. اسلام ابعاد و وجوه گوناگونی دارد و همانگونه که برای نشان دادن بعد سیاسی اسلام از مفهوم «اسلام سیاسی» استفاده می شود، برای تبیین رحمانیت اسلام، می توان از «اسلام رحمانی»‌ نیز بهره برد. اما انحصار اسلام

دیدگاه شما