به گزارش بهارانه، اثر اقتصادی اتفاقات اخیر در ایران غیرقبل کتمان است. هرچند تهدید حمله سایبری به شبکه بانکی و درخواست برای خروج پول از بانکها توسط معترضان اثر واقعی ندارد اما نمیتوان انکار کرد میل طبقه متوسط خرد بورژوا برای مهاجرت بیشتر شده است. میلی که از سال 88 آغاز شده بود... دو حدس عمده برای افزایش قیمت دلار میتوان مطرح کرد.
اولین حدس درآمدزایی دولت از افزایش قیمت ارز که با توجه به ثبات فروش نفت و حصول درآمدهای ارزی دور از ذهن است. علاوه بر این تبعات سیاسی اجتماعی افزایش قیمت ارز آنقدر برای دولت فعلی سنگین هست که از گزینههایش خارج شود...
حدس دوم و نزدیک به واقعیت همان مسئله فروش اموال و دارایی توسط بخشی از سرمایهداران و تبدیل آن به دلار برای مهاجرت است. این اقدام باعث افزایش تقاضا و بطبع افزایش قیمت دلار میشود. افزایش قیمت دلار تب سوداگری در میان سایر اقشار را هم داغتر میکند...
امروز شعار آزادی داده میشود اما هیچ کشوری مثل ایران آزادی را به رهاشدگی نرسانده است. کدام کشور در شرایط جنگ اقتصادی اجازه میدهد هرکسی تقاضا ارز داشته باشد و بطبع ارزش پول ملی کاهش یابد؟ به روسیه نگاه کنید، با مدیریت تقاضا نه تنها جلو کاهش ارزش پولش را گرفت که افزایش هم داد
مالیات بر عایدی سرمایه ابزار مرسوم در جهان برای کنترل سوداگری و کسب سودهای بادآورده به قیمت آسیب به منافع عمومی است اما در ایران همچنان جز آرزوهای دست نیافتنی است! اگر از دولت توقع کنترل قیمت ارز را داریم باید دقیقا اجرای طرح مالیات بر عایدی سرمایه را مطالبه کنیم...
افزایش قیمت دلار توهم اثرگذاری به براندازان ندهد، چون استفاده از ابزار اغتشاش در جهان مرسوم است.
همین الان اردن بدون تحریم و بخاطر رکود و تورم جهانی قیمت سوخت را زیاد کرده و درگیر اعتراضات مردمی است، عربستان هم برای مقابله با طرح بایدن بدش نمیآید بر آتش اعتراضات بدمد!
مهدی پناهی، روزنامه نگار اقتصادی
دیدگاه شما