28. مهر 1404 - 22:05   |   کد مطلب: 45085
همدان در حال تهی شدن؛ مهاجرت و سایه پیری بر آینده استان
در سکوت و بی‌خبری، همدان درحال از دست دادن نفس جوانی خویش است؛ شهری که روزگاری پُرتحرک‌ترین جمعیت غرب کشور را داشت، امروز با روندی نگران‌کننده از مهاجرت نیروهای مولد و افزایش میانگین سنی، روبه‌رو است.

به گزارش بهارانه؛در سکوت و بی‌خبری، همدان درحال از دست دادن نفس جوانی خویش است؛ شهری که روزگاری پُرتحرک‌ترین جمعیت غرب کشور را داشت، امروز با روندی نگران‌کننده از مهاجرت نیروهای مولد و افزایش میانگین سنی، روبه‌رو است. این دگرگونی آرام اما عمیق، نه‌فقط آمار جمعیتی استان را دگرگون کرده، بلکه بنیان‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن را نیز زیر سؤال برده است. این روند را به‌خوبی می‌توان از تغییر بافت جمعیتی از افراد بومی همدان که دارای گویش خاص هستند و از نسل‌های گذشته در همین محلات قدیمی همدان ریشه داشته‌اند، به نژادهای دیگر، رصد کرد؛ به‌نحوی که در تمام بافت شهر می‌توان غلبه اقوام مختلف را با زبان‌ و فرهنگ متفاوت، شاهد بود.
مهاجرت از همدان دیگر فقط تصمیم جوانان جویای کار نیست؛ خانواده‌های میانسال، کارآفرینان و حتی صاحبان مشاغل خُرد نیز راه کوچ در پیش گرفته‌اند. آنان از تکرار روزمرگی در شهری گلایه دارند که با وجود برخورداری از ظرفیت‌های تاریخی و فرهنگی، در ایجاد چشم‌اندازی روشن برای زیست پایدار، ناکام مانده است. رکود بازار کار فرسایش امید اجتماعی و نابرابری فرصت‌ها، انگیزه ماندن را از بسیاری گرفته و این درحالی است که حرکت رو به جلو و پُرشتاب، یکی از جاذبه‌های شهرها برای نگهداشت و ای‌بسا جذب سرمایه‌های انسانی است.
ریشه‌های این روند را باید در دو سطح اقتصادی و مدیریتی جست‌وجو کرد. همدان طی دو دهه گذشته بیش از هرچیز، گرفتار توسعه‌ کالبدی بوده است؛ پروژه‌های عمرانی پیاپی، بی‌آنکه در عمق خود به ارتقای کیفیت زندگی مردم بینجامند.
توسعه زمانی معنا می‌یابد که شهروند در زندگی روزمره‌اش تغییر را احساس کند؛ وقتی دسترسی به شغل، مسکن، خدمات و نشاط اجتماعی فراهم باشد. اما در همدان توسعه بیشتر در قالب افتتاح‌ها و طرح‌های فیزیکی، جلوه کرده است.
از سوی دیگر کمبود فرصت‌های شغلی پایدار، ضعف زیرساخت‌های صنعتی و کمبود سیاست‌های تشویقی برای کارآفرینی، بخش مهمی از نیروهای جوان را به مهاجرت واداشته است؛ دانشگاه‌ها تربیت می‌کنند، اما بازار جذب نمی‌کند. نتیجه، خروج آرام و بی‌صدا است؛ خروجی که هرچند در آمارهای رسمی کمتر بازتاب یافته، اما در واقعیت شهر، در مدارس نیمه‌خالی، در کارگاه‌های تعطیل و در خانه‌های خاموش، به‌خوبی دیده می‌شود.
عامل فرهنگی نیز در این میان نقش تعیین‌کننده دارد؛ جوان امروز بیش از هر چیز به احساس امید نیاز دارد. به باور اینکه در زادگاهش می‌تواند رشد کند، مشارکت داشته باشد و آینده‌اش را بسازد. اما در فضای شهری امروز همدان، کمتر نشانی از این امید دیده می‌شود. ضعف مفرط فضاهای فرهنگی فعال، کمبود برنامه‌های مشارکتی و فاصله میان مردم و مدیران، حس تعلق به شهر را تضعیف کرده است؛ وقتی جوان احساس کند تصمیم‌ها بدون او گرفته می‌شود، رفتن برایش نوعی مقاومت می‌شود و نه فرار.
پیامد این روند تنها کاهش جمعیت نیست، تهی شدن از نیروی جوان به معنای از کار افتادن موتور توسعه است؛ در جامعه‌ای که بازنشستگان بر نیروی کار پیشی می‌گیرند، اقتصاد به رکود می‌رسد، مصرف کاهش می‌یابد و خلاقیت اجتماعی از میان می‌رود. پیری جمعیت در همدان اگر مهار نشود، به بحران در نظام آموزشی، خدمات درمانی و حتی ساختار فرهنگی استان خواهد انجامید.
با‌این‌حال، راه بازگشت بسته نیست. نخستین گام، بازتعریف مفهوم توسعه است؛ توسعه‌ای که محور آن زندگی مردم باشد و نه صرفاً سنگ و سیمان. جذب سرمایه در صنایع دانش‌بنیان و گردشگری فرهنگی، احیای کشاورزی فناورانه و ایجاد مشوق‌های واقعی برای کارآفرینان جوان و هر آنچه پویایی و حرکت در جهت پیشرفت باشد، می‌تواند امید را به استان بازگرداند. هم‌زمان مدیریت شهری باید ارتقای کیفیت زندگی را در اولویت قرار دهد؛ از حمل‌ونقل و خدمات شهری گرفته تا فضاهای عمومی و جلب مشارکت مردم.
در کنار این اصلاحات ساختاری، بازسازی سرمایه اجتماعی ضروری است. اعتماد عمومی، گفت‌وگوی صادقانه میان مردم و مدیران و حضور مؤثر جوانان در تصمیم‌گیری‌ها، می‌تواند حس تعلق به شهر را زنده کند. همدان برای بازگشت به مسیر پویایی، بیش از هرچیز به ایمان متقابل میان مردم و حاکمیت محلی نیاز دارد؛ در این میان قطعاً شورای اسلامی شهر به‌عنوان پارلمان شهری جایگاه و رسالت ویژه‌ای دارد که متأسفانه در این دوره کم‌تر شاهد مردمی بودن این شورا بودیم. ظاهراً حضرات به همان گعده‌های خودمانی بسنده کرده‌اند و کمتر شاهد حضور میدانی و برگزاری جلسات گفتمانی با اقشار مختلف مردم بوده‌ایمً قطعاً اگر اعضای شورا عزمی برای ارتقای سرمایه اجتماعی مدیریت شهری و امید در میان مردم داشتند، باید طی این چندسال اخیر شاهد راهبرد منسجمی برای ارتباط مؤثر با مردم، می‌بودیم.
کوتاه سخن اینکه مهاجرت از همدان فقط رفتنِ انسان‌ها نیست؛ کوچ امید است از شهری که زمانی مهد اندیشه، علم و فرهنگ بود. اگر امروز فکری نشود، 10 سال دیگر با شهری مواجه خواهیم بود که خیابان‌هایش هنوز پابرجا بوده، اما روح زندگی از آن رخت بربسته است. حفظ همدان یعنی حفظ جوانی آن و این تنها زمانی ممکن است که تصمیم‌گیران توسعه را نه در آمار، بلکه در رضایت مردم ببینند.