به گزارش بهارانه، شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از سیمرغ گزارش داد: با انتصاب حجت الاسلام شهاب مرادی به ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ، یک بار دیگر نگرانی درباره ی ابعاد غیر حرفه ای مدیریت فرهنگی رخ نمود .جلوه ای از مظلومیت فرهنگی که متاسفانه در ابعاد آن کمتر سخن گفته می شود.
پیش از آن که به موضوع انتصاب حجت الاسلام مرادی بپردازیم ؛ لازم است با ذکر یک مقدمه مروری کوتاه بر انتصاب های سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در دوره ی مدیریت دکتر قالیباف داشته باشیم.
رئیس بزرگترین سازمان فرهنگی شهر چه ویژگی هایی داشته باشد؟
با توجه به اهمیت و جایگاه این سازمان در جریان سازی و اثر گذاری در تهران بزرگ – بخوانید ام القرای جهان اسلام – لازم است ؛ رئیس آن علاوه بر شایستگی های اعتقادی و انقلابی و توان مندی های عام مدیریتی بایستی ویژگی های زیر را دارا باشد:
1- دارا بودن مبانی فکر فرهنگی متناسب با نیازهای جامعه در نظام جمهوری اسلامی
2- سابقه ی فعالیت حرفه ای و تخصصی در عرصه ی فرهنگ و هنر و ارتباط با هنرمندان و عرصه ی فرهنگ
3- سابقه ی مدیریت کلان در عرصه مدیریت فرهنگی و هنری
4- آشنایی با تهران و سابقه ی فعالیت و مدیریت در حکومت های محلی تا در کلان شهر تهران بتوان به عنوان یک حکومت محلی در مدل مدیریتی دنیای نوین اثرگذار و مفید باشد.
در این جا مناسب است گذری کوتاه به سوابق مدیریتی رئیسان این سازمان در طول دوران شهردار کنونی تهران داشته باشیم.
الف) دکتر علی عسکری
او اولین رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در دوره ی آقای قالیباف است . عسکری پزشک عمومی جوانی بود که حدود هشت سال قبل در حالی به این سمت و ریاست این سازمان عظیم منصوب شد که تنها سابقه ی مسئولیتش ، مدیریت کانون اندیشه جوان بود. کانونی که یکی از توابع پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی است .
اگر بخواهیم درباره ی این انتقال مدیریتی قضاوت کنیم فقط باید به این نکته اشاره کرد که کانون اندیشه جوان به لحاظ ساختار ، بودجه و امکانات حتی با یکی از بخش های فرهنگ سراهایی مانند بهمن و خاوران قابل مقایسه نیست.فرهنگ سرایی که یکی از ده ها و بلکه صدها مرکز فرهنگی زیر مجموعه سازمان فرهنگی و هنری است.
ب) سردار احمد نوریان
احمد نوریان یک فرمانده انتظامی بود که پیش از این سازمان، مسئولیت معاونت اجتماعی ناجا را بر عهده داشت . یعنی جایی که وظیفه ی مبارزه با معضلات اجتماعی پلیس و پیشگیری از جرایمی مانند اعتیاد و... بر عهده دارد . یکی از مویدات برای قضاوت درباره ی صحت و عدم صحت این انتصاب نیز آن بود که نوریان پس از برکناری از سازمان دوباره به ساختار نظامی بازگشت.
ج) سید محمد جواد شوشتری
شوشتری پیش از حضور به عنوان سرپرست چندین ماهه سازمان فرهنگی و هنری ، در دفتر شهردار مسئولیت داشت و قبل از آن نیز دارای سوابقی نه چندان برجسته در دفتر حوزه های علمیه خارج کشور و جهاد دانشگاهی بود.
د) امیر خوراکیان
فعالیت خوراکیان در معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی شاید تنها نکته مثبت در سوابق مدیران سازمان فرهنگی هنری شهرداری در چند ساله اخیر باشد.اما همان گونه که مشخص است شناخت محلی خوراکیان نسبت به تهران نباید در آغاز حتی حد متوسط هم ارزیابی شود.
این در حالی است که سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان عظیم ترین مجموعه فرهنگی شهری کشور ، علاوه بر ستاد و معاونت های ستادی ، موسسات و شرکت های تابعه دارای صدها مرکز مانند فرهنگسرا ، خانه فرهنگ ، کتابخانه، موزه و ... از دار آباد تا نازی آباد ، در یک گستره بزرگ و بسیار پیچیده است و محلی برای کار آموزی نیست.
حال باید پرسید که افراد مزبور بر اساس کدامین حجت مدیریتی برای مسئولیت های ناشی از این انتصاب ها احراز صلاحیت شده اند ، در صورتی که همه می دانیم تهران و سبک مدیریتی و جریان های آن الگویی برای سراسر کشور محسوب می شود.
گرچه هنوز مدتی به استقرار ریاست جدید این سازمان باقی مانده و نمی توان در مورد وی به قضاوت نشست اما با این حال مجددا ، همان روند نامشخص برای گزینش ریاست جدید نیز در پیش گرفته شده است.
مرادی ، مبلغ جوان و دردمندی است که معارف اسلامی را به بیانی شیرین در رسانه ملی ادا کرده خیلی زود به محبوبیت و معروفیت دست یافته است .مطابق برخی از اطلاعات ایشان در امور اجرایی نیز در ساختارهای سیاسی مانند وزارت کشور، مرکز اسناد انقلاب و هم چنین چند شورای نظارتی مانند هیات مدیره همین سازمان فرهنگی و هنری نیز مشارکت داشته است اما باز همین نبود سابقه ی کار اجرایی در حوزه ی فرهنگی برای ایشان ،( حتی به اندازه اداره امور فرهنگی یک منطقه بزرگ ، یا یک شهر و شهرستان) چیزی نیست که بتوان درباره ی انتصاب نفر اول فرهنگی کلان شهر تهران به سادگی از آن گذشت یا به سوابق اجرایی عمدتا سیاسی که بر شمرده شد بسنده کرد.
مدیریت فرهنگی، ابعاد گسترده ای دارد که وجود علم و تجربه در آن حرف اول و آخر را می زند . بنابر این پاسخگویی به مسئولیت های این انتصاب بسیار دشوار است.
ضمن آرزوی موفقیت این روحانی و مبلغ خوش نام ، امیدواریم که روزی مسئله ی مهم انتصاب به مصادر فرهنگی بتواند مانند سایر شئون مدیریتی تخصصی و حرفه ای شود و ابهام های اینچنینی در حوزه عدم تناسب سوابق و مسئولیت ها روزی از همه کشور و به ویژه در عرصه های فرهنگی رفع شود!!!