به گزارش بهارانه به نقل از وبلاگ لباس خاکی؛ منطقه به صورت مسطح بود و جزرو مد دریاچه نمک را باید در نظر میگرفتیم به طوری که شبها جزر میشد و روزها مد و عبور از روی زمین نمک زار کار را بسیار کند میکرد از طرفی نیز دشمن کاملا روی منطقه تسلط داشت و این تاکید به نیروها شده بود که حتما به صورت ستونی و پشت سر هم حرکت کنند و منورهای دشمن بیشتر از همه کار مارا سخت و آسمان شب را مثل روز روشن میکرد
از طرفی بیسیمچی حمیدزاده پشت سرمن مدام تاکید میکرد "وجعلنا فراموش نشه ؟"چون ما قبل از عملیات به همه تاکید کرده بودیم که آیه وجعلنا را بخوانند
ما تقریبا تا زیر خاکریز دشمن رسیده بودیم به طوری که دشمن بی خبر ازحمله وحشت زده بالای سر ما تیرهای پراکنده میزدند و از حضور 120 نفر که به صورت ستونی در دشت نیمخیز بودند خبر نداشتند...
نزدیکی ما به دشمن طوری بود که وقتی دشمن منور میزد سایه خاکریزشان روی سر10,15جلویی می افتاد و ما سایه خاکریز دشمن را به خوبی احساس میکردیم
آنجا بود که ما به معجزه این آیه پی بردیم که اعجاز بزرگی برای ما داشت تا آن زمان که رمز عملیات به ما نرسیده بود دشمن هرگز مارا ندید و گویی در برابر دیدگان آنها نامرئی شده بودیم ...
دیدگاه شما