29. مرداد 1394 - 0:19   |   کد مطلب: 12240
تجربه مذاکرات سال‌های 82 تا 84 و اظهارات نمایندگان سه کشور اروپایی که به نمایندگی از غرب و به‌طور خاص آمریکا با ایران مذاکره می‌کردند در دسترس همگان قرار دارد. آن‌ها با این مطلب که ایران حتی کمتر از انگشتان یک دست، سانتریفیوژ داشته باشد، مخالفت ورزیدند. در دولت کنونی آمریکا، اوباما به‌طور صریح اعلام کرد که هدف آمریکا برچیدن تمام پیچ و مهره‌های صنعت هسته‌ای ایران است.

به گزارش بهارانه، علی اکبری در خبرگزاری فارس نوشت:
اظهارات اوباما مبنی بر پیروزی بر ایران در مذاکرات هسته‌ای و قدرت آمریکا برای نابودسازی ارتش جمهوری اسلامی ایران، حتی برای فضای سیاسی داخل آمریکا نیز خریدار ندارد و مخالفان وی، او را به تخطی از راهبرد کدخدایی آمریکا متهم و اوباما را فریب‌خورده و مات شده در شطرنج با ایران می‌دانند. 
 
 رییس‌جمهور آمریکا بلافاصله بعد از اعلام توافق هسته‌ای بین ایران و 5+1 در مصاحبه‌ای تلویزیونی این امر را یک پیروزی بزرگ برای خود و دولتش قلمداد نمود. اوباما البته طی این چند روز بعد از توافق به‌طور مکرر ضمن تأکید مجدد بر این امر، آن را یک قدرت‌نمایی برای آمریکا و نشانه ابرقدرتی و کدخدایی آمریکا در جهان دانسته است. او حضور ایران در میز مذاکرات را به دلیل تأثیر تحریم‌های به‌اصطلاح فلج‌کننده‌ای دانست که از طرف آمریکا و شرکایش وضع شده است. البته اوباما همچنان بر روی میز بودن گزینه نظامی تأکید و اعلام کرد که همگان می‌دانند که اگر آمریکا اراده کند، این قدرت و توانایی را دارد که ارتش ایران را نابود کند؛ لیکن در حال حاضر ضرورتی به این امر احساس نمی‌کند. 
 
آنچه ذکر شد مضمون کلام رییس‌جمهور آمریکا بود اما سؤال این است که آیا واقعیت چنین است؟ 
 
سابقه تاریخی نشان داده که آمریکا هیچ تعهد و تقیدی به رعایت حقوق بین‌الملل نداشته و ندارد. تجربه نشان داده اگر آمریکا قادر به انجام امری باشد، به سخن‌گویی اکتفا نکرده و حتماً اقدام خواهد کرد. آمریکا هرکجا که برای تأمین منافع خود احساس کرده باید از زور و قدرت نظامی استفاده نماید، دست به این کار زده و منتظر اخذ مجوز از مجامع بین‌المللی نشده است؛ هرچند این مجامع نیز، بیشتر ابزار دست این کشور هستند تا مدافع حقوق بین‌الملل. جنگ دوم خلیج‌فارس و حمله به عراق، دخالت نظامی در کشورهای مختلف، سرنگونی حکومت‌های مردمی در بسیاری کشورها ازجمله شیلی با استفاده از مزدوران نیابتی و... تنها نمونه‌هایی از اقدامات غیرقانونی و قلدرمآبانه آمریکا است. نمونه لیبی نمونه دیگری است که باید به آن اشاره نمود. حکومت قذافی در مقابل تهدید آمریکا و غرب، با ذلت تمام، تمام تجهیزات هسته‌ای کشورش را جمع‌آوری و به خارج از لیبی ارسال نمود به این امید که بتواند رضایت آمریکا را جلب نماید. 
 
 اکنون سؤالی که آقای اوباما باید پاسخ دهد این است که راهبرد اساسی آمریکا در برابر ایران چه بوده است؟ آیا آمریکا و غرب موافق فعالیت هسته‌ای ایران بوده‌اند؟ تجربه مذاکرات سال‌های 82 تا 84 و اظهارات نمایندگان سه کشور اروپایی که به نمایندگی از غرب و به‌طور خاص آمریکا با ایران مذاکره می‌کردند در دسترس همگان قرار دارد. آن‌ها با این مطلب که ایران حتی کمتر از انگشتان یک دست، سانتریفیوژ داشته باشد، مخالفت ورزیدند. در دولت کنونی آمریکا، اوباما به‌طور صریح اعلام کرد که هدف آمریکا برچیدن تمام پیچ و مهره‌های صنعت هسته‌ای ایران است. 
 
 در تمام این سال‌ها آمریکا از روی میز بودن گزینه نظامی سخن گفته است لیکن  این تهدیدات مورد بی‌اعتنایی مطلق ایران قرار گرفته و ایران برخلاف لیبی، نه‌تنها تجهیزات هسته‌ای خود را  جمع‌آوری و بار کشتی نکرده بلکه روز به روز بر کمیت و کیفیت تجهیزات و تأسیسات خود افزوده و امریکا نیز هیچ‌گاه جرئت و جسارت استفاده از توان و قدرت نظامی خود را نداشته تا همگان بنا به ادعای اوباما؛ شاهد نابودی ارتش ایران باشند! اکنون می‌توان قضاوت کرد چه کسی از موضع خود عدول کرده است؟ ایران یا آمریکا؟ اگر در داخل کشور ایران به تیم مذاکره‌کننده کشورمان انتقاداتی وارد می‌شود این مسئله به معنای پیروز دانستن حریف نیست بلکه اعتراض داخل ایران به این معنا است که چرا به حریفی که در حال موت و احتضار است امتیازاتی داده شده که بتواند رجزخوانی کند. اگر اوباما حتی وجود یک سانتریفیوژ را در ایران پذیرفته باشد، یک شکست بزرگ را پذیرفته و اکنون که بیش از شش هزار سانتریفیوژ، آب‌سنگین اراک، صادرات اورانیوم غنی‌شده ایران در بازارهای بین‌المللی و... را پذیرفته است چگونه از موضع پیروز میدان مذاکره سخن می‌گوید؟ البته این اظهارات اوباما برای فضای سیاسی داخل آمریکا نیز خریدار ندارد و مخالفان وی، او را به تخطی از راهبرد کدخدایی آمریکا متهم و اوباما را فریب‌خورده  و مات شده در شطرنج با ایران می‌دانند. 
 
بنابراین صرف‌نظر از این که در داخل ایران مراجعی که باید در خصوص توافق برجام تصمیم‌گیری نمایند (مجلس شورای اسلامی، شورای عالی امنیت ملی، شورای نگهبان و...) این توافق را تصویب یا رد کنند، آنچه آمریکا پذیرفته و امضا نموده، شاهدی بر افول ابرقدرتی و هژمونی آمریکا است. اکنون این مبادی قانونی در داخل ایران هستند که باید مشخص نمایند این مقدار امتیاز گیری از آمریکا برای یک توافق کافی است یا این که مطلوب ایران بالاتر از این حد و میزان است. خوب است آقای اوباما این رجزخوانی را نگه دارد تا اگر این توافق در داخل کشور ایران تصویب نشد، مشخص شود آیا آمریکا توان تعرض به ایران را دارد یا خیر و نابودی ارتش و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران پیشکش!

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.