به گزارش بهارانه، برنامه خندوانه برنامهای تلویزیونی به کارگردانی و اجرای رامبد جوان که از شبکه نسیم پخش میشد و یکی از پر مخاطبترین برنامههای تلویزیونی صدا و سیما بود.
شاید برای شهروندان جالب باشد که بدانند اجرای موسیقی زنده و آهنگ این برنامه را یکی از همشهریان بهاری بر عهده داشته است. ابوالفضل شفیعی متولد سال 1362 در تهران است و اصالتا از خانواده ای بهاری است.
ابوالفضل شفیعی متولد تهران 1362 اصالت بهار همدان و فارغ التحصیل دانشکده موسیقی در سال 1389 گروه هوم را تاسیس کرد و در طی این سالها فعالیتهای متعددی در زمینه موسیقی تلفیقی که گرایش آن به سبک بلوز و کانتری بوده انجام داده است. از جمله فعالیتهای این گروه عبارتند از:
ساخت موسیقی سریال گوشه دل تهرون 1392 به کارگردانی رامبد جوان
اجرای موسیقی زنده در برنامه خندوانه فصل 2
اجرای موسیقی زنده و ساخت آهنگ خندوانه در فصل 3 خندوانه
در زیر مصاحبه اختصاصی گروه موسیقی هوم به خوانندگی ابوالفضل شفیعی را با مجله «نیلوفرآبی» می خوانید:
ما خطرناك نيستيم
به ما بگویید باشیم یا نه؟
اولین باری که اسم گروه هوم به گوشم خورد سال گذشته بود.شنیده بودم گروهی هست که بهسبک بلوز ایرانی اجرای موسیقی میکند. البته این اجراها نه در سالنهای بزرگ و نه در مجموعههای مربوط به موسیقی بوده! آنها ساز به دست در هر جایی که مردم حضور داشته باشند میروند.از کافههای مرکز شهر گرفته تا راهروی ایستگاههای متروو گاهی گوشه کنار خیابان.اما نمی شود خبرچندانی از آنها داشت؛چرا که تمام راههای ارتباطیشان با مخاطبان به صفحه مجازی فیسبوکشان ختم میشود و از آلبوم و تراک ضبط شده و کلیپ و... خبری نیست.
تا اینکه هفته گذشته سرپرست گروه با من تماس گرفت و خواست او را به خبرگزاریای براي طرح گله و شکایتش از فرهنگسرایی معرفی کنم.خبرنگار خبرگزاری از کار کردن در باره مشکل او سر باز زد پس او را دیدم و به حرف هایش گوش دادم.گله اش برای گروه خودش نبود او و دوستانش میخواستند از طریقی رفتار نادرست و غیر حرفه ای مسئولان فرهنگسرایی را به گوش کسانی که مثل خودشان بی هیچ پشتیبانی و سرمایه فقط صرف داشتن علاقه به موسیقی دنبال اجرا رفتن هستند،برسانند تا آنها نیز مانند خودشان درگیر گرفتاریهایی که برایشان پیش آمده نشوند.
نتیجه گفتوگویمان منجر به مصاحبه ای شد که روز بعد با حضور دیگر اعضای گروه انجام دادیم.در کافه ای قرار گذاشتیم . قبل از آن که من به جمعشان ملحق شوم صحبتی در بین خودشان شکل گرفته بود.آنها داشتند از دغدغه اصلی تمامی گروههای موسیقی حرف میزدند،از مجوز گرفتن و آلبوم دادن.در بین خودشان بحث میکردند که اصلا گرفتن مجوز درست است یا خیر. اصرار داشتند که حرفشان حرف تمامی جوانهای ایرانیست وآنها فقط دغدغههای دیگران را در سبک "بلوز فارسی" با لحنی "طنزآمیز" میخوانند پس با این حساب نباید کارهایشان در وزارت ارشاد رد شود.
ولی واقعیت این است که تا کنون موفق به کسب مجوزی نشده اند.در طول گفتوگویمان از اجراهای تلفیقی این گروه با دیگر هنرها،زیرزمینی بودن یا مجوزی بودنشان،ماجرای اجرایشان در فرهنگسرای دردسر ساز و خیلی موضوعات دیگر سخن گفتیم. اعضای گروه «هوم» عبارتاند از : ابوالفضل شفیعی خواننده و نوازنده گیتار و سازدهنی، علیرضا مهدی زاده نوازنده ساکسیفون ، مجید مصطفایی نوازنده گیتار باس، محمد حسین حسینی نوازنده فلوت و عباس صدرآبادی نوازنده کاخون.
گروه "هوم"از کجا شکل گرفت و اعضای اون چهجوری دور هم جمع شدند؟
سال89 گروه هوم تشکیل شد.اعضای اون کمی تغییر کردند اما الان همه ما اعضای ثابت هستیم.ما فارغالتحصیلهای دانشکده موسیقی تهران هستیم.بنا به همکلاس بودن و همفکر بودنمون دورهم جمع شدیم و این گروه را تشکیل دادیم."هوم" نام یک درخت مقدس در ایران باستان است و از طرفی واکنش صدایی در برابر تعجب ما از اتفاقات اجتماعی است.
در مورد فعالیت هاتون و سبکی که برای اجرا انتخاب کردید توضیح بدید.
در ابتدا که سبک خاصی مد نظر ما نیست. یعنی به دنبال این نیستیم که کار خیلی عجیب و غریبی ارائه بدهیم. هدف ما ارائه محصول خوب هست. در واقع یک محصول جدید. البته ایده آل ما "سبک بلوز فارسی "است که در بعضی از کارها خیلی به آن نزدیک میشویم و در بعضی دیگر رگههای کمرنگی از این سبک است. دایره ذهنی ما در کار هنری بلوز فارسی است. این سبک در کار ما به عنوان نوازنده و خواننده فارسی زبان مشکلات مربوط به خودش را دارد. اجرای تکنیکهای سبک بلوز در زبان فارسی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. دردناک تر از همه این است که مردم کشور ما سبکهای مختلف موزیک نشنیده اند و دایره شنوایی موسیقی آنها محدود است و با سبکهای مختلف آشنایی ندارند. برای ما بسیار اتفاق افتاده است که با سختی تکنیکی از بلوز فارسی را اجرا میکنیم اما واکنش شنونده تعجب و تمسخر است. البته همه اینها از عدم آگاهی است و ما این مسئله را درک میکنیم.
چرا با وجود این برخوردها به کار خود ادامه میدهید؟
شعرهایی که ما در کارها استفاده میکنیم همه مضامین اجتماعی دارد. البته نمی خواهیم بگوییم که ما فهم بالاتری داریم. ما فقط معتقدیم که دغدغهها همگانی است و مشکلات برای همه وجود دارد. ما به این فکر میکنیم که درست و غلط به معنای عام وجود ندارد. نه میگوییم که ما درست فکر میکنیم و نه میگوییم که شما اشتباه فکر میکنید. فقط به این فکر میکنیم که باید به عقاید هم احترام بگذاریم. این عقاید فقط زمانی میتواند به کمک دیگران برود که مورد احترام واقع شود و به عقاید دیگر آسیب نرساند.
مضامین اجتماعی را چطور درترانه هایتان و سبک بلوز میگنجانید؟
ما شعرهایمان را در قالب طنز ارائه میکنیم و در سبک بلوز میگنجانیم. بلوز از قدیم همین طور بوده. تاریخچه نشون میده که این سبک از دل مردم برآمده است. شاید یک کارگر در حال کار همراه با اینکه ناراحتی خاصی داشته شروع میکرده به ادای کلمات عامیانه و به صورت آواز درد و دل میکرده است.
پس الان شما هم دارید درد و دل میکنيد؟
ما هم درد و دل میکنیم . اما در یک قالب درست و استاندارد. و با توجه به اينکه فکر نمیکنیم همه چیز باید مطلق باشد. همیشه سعی میکنیم که جدا از ترانههای حال حاضر بگوییم که یک نوع ترانه دیگرهم میتواند باشد. ما اسم ترانههایمان را میگذاریم جمله.جمله ای که وقتی مخاطب میشنود بدون نیاز به سواد موسیقیایی خاصی بفهمد دارد یک کار خوب گوش میکند.
مضامین ترانه هاتون از کجا میآید ؟
از لابه لای دغدغههای دوستانمان.از حرف هایی که مردم در مترو يا در تاکسی میگویند و... . مثلا من یک دوستی دارم که درسی خوانده و هر کجا دنبال کار میگردد پیدا نمی کند در ضمن رابطه خوبی هم با خانواده اش ندارد و کسی را هم که دوست دارد برای وضعیت بد مالیاش از دست داده است پس میگویم:
بعضی وقتها هر کاری میکنی نمی شه"
حتی اگه گیر بدی به کانت و نیچه
صادق هدایت با زبون خودمون بهت میگه نمی شه
اون وقته که میری تو کوچه
سیگاری دود میکنی و
هرچی جلو پاته پرت میکنی یه گوشه"
و این میشه متن ترانه یکی از آهنگهای ما.
انتخاب ترانهها و سازبندی و سبک ایده همه گروه است ؟
ترانه هارا ابوالفضل میگوید و ملودی را میسازد و بقیه همه هم و غم خودشان را برای بقیه کارها میگذارند.کلا در گروه ما رسم نیست که کسی را از بیرون بیآوریم تا آهنگی را تنظیم کند یا شعری بگوید برود.ما خودمان را مسئول میدانیم پس به غیر از وقتی که برای قسمتهای مربوط به ساز خودمان میگذاریم با هم فکری و ایده پردازی به بقیه گروه هم کمک میکنیم برای ما مهم است که چه کاری از گروه ما بیرون میآيد.
از اول هم اینگونه بود؟ یعنی وقتی هم که وارد گروه "هوم" شدید این دغدغهها را داشتید؟
ببینید همه ما فارغ التحصیلهای رشته موسیقی از یه دانشگاه معتبر هستیم و همه ما در گروههای دیگر ساز زده ایم.موقعیتهای خوبی برای همه ما وجود دارد که در گروههای معروف تر وسالنهای بزرگ تر با دستمزدهای خوب ساز بزنیم .اما ما در کنار کارهای دیگرمان وقتی باز کردیم تا به موزیک مورد علاقهمان بپردازیم.ارتباط برقرار کردن با شعر و موزیک خیلی مهم است.اینکه از کاری که میکنی لذت ببری و کاری را انجام بدهی که فکر میکنی درست است حتی اگر بازگشت مالی نداشته باشد برای ما با ارزش است.
ولی زمانی که بازخورد مالی نداشته باشد این لذت از بین میرود.
گفتیم ما جاهای دیگه برای گروههای دیگر هم ساز میزنیم منافع مالیمان را از آنجا تامین میکنیم.باور کنید وقتی کارهای خودمان را در گوشه خیابان میزنیم یا در یک کافه ویا سالنی کوچک اجرا میرویم و مخاطبانمان با لذت . خوشحالی از کارمان تعریف میکنند به بمب انرژی تبدیل میشویم و باز میتوانییم سختیهای کارمان را تحمل کنیم تا اجرای بعدی.
گفتید غالبا در کافهها و سالنهای کوچک اجرا میکنید؟
بله.ما تجربه اجرا در چند کافه مرکز شهر را داریم.در فرهنگسراها و خانههای محله هم اجرا کردیم.یک جشنواره ای هم بود که در لابیهای ایستگاههای مترو اجرا میشد و ما با اجرا در آنجا مخاطبان زیادی پیدا کردیم.آخرین اجرایمان هم در فرهنگسرای ملل بود که خیلی پر دردسر شد.
از چه نظر پردردسر شد؟
با اینکه ما قبلا هم با فرهنگسراها هم کاری کرده بودیم و بسیار خوب با ما برخورد کردند ولی این بار اتفاقی افتاد که مارا بسیار غمگین و عصبانی کرد.رفتاری که نه در شأن یک گروه موسیقی بوده و نه در حد یک نهاد فرهنگی شهر تهران. از طرف فرهنگسرای ملل با ما تماس گرفتند که میتوانید در این مکان اجرای کنسرت داشته باشید. اصلا در واقع ما را دعوت کردند که آنجا کنسرت برگزار کنیم. روز اجرا از ما یک میلیون تومان خواستند و هر چه ما اصرار کردیم بعد از اجرا پول را بپردازیم قبول نکردند.با اینکه اصلا در قرار ما نبود هزینه ای به آنها بدهیم.پول را دادیم و در عوض یک سالن حیات خلوت فرهنگسرا را به ما دادند و ما بدون هیچگونه تبلیغی از طرف فرهنگسرا با مهمانانی که خودمان دعوت کردیم به اجرا رفتیم.بعد از آن شب هم هرچه اصرار کردیم فیلم کنسرت را در اختیار ما بگذارند تا در یک فستیوال خارجی شرکت کنیم قبول نکردند.
چرا ؟ مگر اشکالی وجود داشت؟
تقریبا بله.بعد از این جریانات ما پیگیر رفتار مسئولان این فرهنگسرا از طریق مراکز قانونی مربوطه شدیم. آنجا بود که فهمیدیم مجوز اجرای موسیقی در کار نبوده است و آنها تنها مجوز برگزاری شب شعر داشتهاند و ان مبلغی هم که از ما گرفته اند غیر قانونی بوده است.
به جایی شکایت کردهاید؟
به شهرداری کل و معاونت فرهنگی هنری شهرداری کل شکایتمان را برده ایم و منتظر جواب هستیم.ما فقط میخواهیم از حقمان دفاع کنیم و نگذاریم دیگر برای هیچ گروهی اینگونه اتفاقات پیش بیاید.
به نظر من چون شما گروهی هستید کهکنسرت زیاد داشته اید اما هنوز آلبومی بیرون ندادید و به نسبت دیگر گروهها زیاد شناخته شده نیستید این اتفاق برایتان افتاد.
شاید.یک زمانی بود که ما برای گرفتن مجوز اجرا در همدان به مشکل بر خورده بودیم. با اصرار فرماندار آن جا را ملاقات کردیم . فرماندار يك جانباز بود.زمانی که پرسید چه کار دارید یک لحظه به خود گفتیم که ما چه حرفی از موسیقی میتوانیم به او بزنیم.ولی دل به دریا زده ماجرا را تعریف کردیم به او گفتیم تکلیف ما را روشن کنید ما باید باشیم یا نه!ما آدمهای خطرناکی نیستیم فقط عشقمان موسیقی است. همین، ولی اگر نباید باشیم بگویید حداقل کارت شارژ بفروشیم زندگیمان را بگذرانیم.نه تنها موسیقی را خوب میشناخت بلکه از لحاظ مالی و مجوز هم کمکمان کرد. ما هم تحت تاثیرش برای او و همرزمانش شعری گفتیم:
یک روز یه مرد رفتش به جنگ
دشمن رو کشت برگشت وطن
حالا هی جون میکنه شب و روز
وطن و میسازه هر جور که هست
ما وقتی با این جور آدمها برخورد میکنیم انتظار نداریم در شهر تهران فرهنگسرایی حقمان را پای مال کند.
چرا برای گرفتن مجوز آلبوم مجزا و جدا از کنسرت اقدام نکردید؟
ارشاد رفته ایم. از ترانه هایمان و سبک کاریمان تعریف میکنند ولی میگویند اگر مجوز بدهیم به کارمان لطمه وارد میشود.چرا؟چون ما یک سلیقه به سلایق مردم اضافه میکنیم.چون گوش مردم را با یک نوع موزیک نوع آشنا میکنیم.
با این اوصاف و سختیها آینده گروه "هوم"را چگونه میبینید؟
ما ایمان داریم که نهتنها در بزرگترین سالن این کشور کنسرت برگزار میکنیم بلکه سبک بلوز فارسی را به گوش مردم جهان میرسانیم.ما فقط موزیک نمیزنیم.اجرای ما یک نوع هنر است. در زمان اجرا دکور و نمایش بی کلام داریم نور پردازی و بازیگر داریم پس کارمان متفاوت است و حتما مردم این تفاوت را میپسندند.
دیدگاه شما