به گزارش بهارانه به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، موسیقی پاپ ایرانی از نیمههای دوم دههی هفتاد، رنگ و بوی جدی به خود گرفت. خشایار اعتمادی، مرحوم ناصر عبد اللهی، سعید شهروز، محمد اصفهانی و گروه آرین از جمله هنرمندانی بودند که در کنار ارائه آثار خود، آغازگر فصل جدیدی از کنسرتهای موسیقی نیز بودند. البته تا پیش از سال های اواخر دهه هفتاد، اغلب اجراهای زنده موسیقی صرفاً به جمعها و جشنهای ارگانهای دولتی یا سالنهای با محدودیت پایین مربوط میشد و هنوز فضای موسیقی کشور، چنان امروز باز نشده بود؛ دورانی که حتی در مراسم اینچنینی، اجرای به صورت لبخوانی بیشتر از اجرای زنده هواخواه داشت تا ارگان برگزارکننده مراسم هم، ریسکی را به جان نخرند. به مرور و با ورود خوانندههای جدید به موسیقی پاپ و تغییر نیازهای مخاطبان، نگاه ها نیز نسبت به اجرای کنسرت در کشور جدیتر شد.
به نظر می رسد کم کم باید این امر را پذیرفت که به سبب اتخاذ برخی سیاستهای نادرست، موسیقی رفته رفته به سمت مجلل شدن سوق پیدا میکند و جمعی از علاقه مندان به این هنر که درآمد بالایی ندارند، عملا از حضور در کنسرتها محروم میشوند و متاسفانه صندلیهای سالن اجرای موسیقی کم کم دارد مخاطبانی خاص با استطاعت مالی بالا پیدا میکند. عدم حضور مخاطبان محرومی که شاید به یک شکاف جدید بین عرضه هنر و مخاطب هنری کشور بدل شود و آسیب های احتمالی آتی را در پی داشته باشد.
در حال حاضر اگر نیم نگاهی به تقویم موسیقیایی خود بیندازیم جدای از ایام حرام مذهبی، کمتر روزی را می یابیم که در اقصی نقاط کشور شاهد اجرای خوانندگان متفاوت روی صحنه نباشیم. بی شک سوال اصلی برای مخاطبی که به سبب بضاعت مالی، پشت درهای بسته سالن های کنسرت می ماند این است که مبنای قیمت های فوق بر چه منوالی است و اساسا پول های دریافتی به جیب چه کسانی می رود؟
ابتدا نگاه اجمالی به درآمد حاصل از بلیت فروشی در مرکز همایشهای برج میلاد خواهیم داشت؛ اگر فرض را بر میانگین قیمت 65 هزار تومان برای بلیت هر کنسرت محاسبه کنیم، قیمت حاصل از برگزاری کنسرت در این مرکز با ظرفیت 1700 نفری؛ حدود 110 میلیون تومان برای یک اجرا می شود؛ در حالی که در این سال ها رسم بر این است که خوانندگان در یک شب دو سانس اجرا را روی صحنه دارند و گاها این اجراها در دو شب متوالی برگزار می شود.
هزینه مرکز همایش های برج میلاد که نسبتا فضای بهتری برای کنسرت ها دارد در دو سانس متوالی، حدود بیست میلیون تومان می شود و با هزینه های جانبی دیگر که سالن از برگزارکنندگان با عنوان نظم بخشیدن به مراسم و فراهم شدن امنیت برگزاری کنسرت دریافت می کند؛ در نهایت چیزی حدود بیست و پنج تا سی میلیون تومان جمع بندی می شود؛ دستمزد مجموع عوامل فنی یک کنسرت هم، در صورتی که سالن امکانات با کیفیتی داشته باشد؛ چیزی حدود چهار، پنج میلیون تومان هزینه بر می دارد.
اما بحث اصلی دستمزد خوانندههاست؛ هر چند که اطلاعات واضحی از میزان مبلغی که خواننده دریافت می کند وجود ندارد اما با توجه به شنیده ها می شود بیان کرد که رقمی پر نوسانی بین ده تا چهل میلیون بابت هر اجرا دریافت می کنند؛ البته که گاهی این قیمت توافقی بالاتر می رود و در مقابل گاهی این میزان به تنهایی به خواننده نمی رسد و سایر عوامل اجرا هم در دریافت آن شریک می شوند. البته که مخارج تبلیغاتی در سایت ها و روزنامه ها که معمولا 5 تا 7 در صدر از فروش را در بر می گیرند را هم نباید فراموش کرد.
در هر سانس، 40 تا 50 بلیت غیرقابل فروش برای اهالی رسانه، منتقدان و مهمانان نیز در نظر گرفته میشود. هزینههای پنهان برگزاری، تبلیغات گستردهتر، هزینههای تمرین گروه برای اجرا و... همگی رقم سود نهایی برای کنسرتگزار را پایین میآورند. در شرایط ایدهآل، با سالنی پر و با خوانندهای محبوب و بدون حتی یک بلیت غیرقابل فروش و مهمان، سود کنسرتگزار روی هر سانس، 60 تا 70 میلیون تومان است. اگرچه در شرایطی واقعیتر، اصولاً این رقم به سانسی 30 تا 35 میلیون تومان میرسد
.
در این بین سالار عقیلی خواننده مردمی و پر سابقه کشور در گفتوگو با شبکه اطلاع رسانی راه دانامعتقد است که گرانی بلیت کنسرتها ربطی به دستمزد خوانندهها ندارد. تهیه کنندهها معمولا به خواننده و گروه نوازندگان اعلام میکنند؛ اجاره سالنی همانند برج میلاد بسیار گران است و باید برای هر اجرا حدود سی میلیون تومان به برج میلاد پرداخت شود و همین موضوع سبب گرانی بلیت کنسرتها است؛ در غیر این صورت دستمزد خوانندهها در برابر قیمت بلیتها با توجه به تعداد صندلیها چندان قابل توجه نیست.
در همین رابطه حمید اسفندیاری، مدیر مؤسسه فرهنگی و هنری باربد در گفتوگو باشبکه اطلاع رسانی راه دانا می گوید: میزان قیمت بلیت به عوامل متفاوتی بستگی دارد؛ ظرفیت و اجاره یک سالن، دستمزد خواننده و ارکستر و عوامل دیگر؛ در بسیاری از برنامه ها هم از گروه های نوازندگی خارجی دعوت به همکاری می شود و هزینه های پذیرایی و دستمزد آن ها هم به عهده تهیه کننده می باشد؛ حتی گاهی هزینه هایی که برای اخذ مجوز برگزاری کنسرت یک خواننده خاص پرداخت می شود هم در قیمت بلیت نقش دارد.
تهمورس پورناظری؛ آهنگساز و عضو گروه شمس نیز در گفتوگو با شبکه اطلاع رسانی راه دانا، از قیمت بالای بلیت کنسرت در ایران شکایت دارد و ایران را گرانترین کشور دنیا در بخش موسیقی میداند که در آن، نرخ سالنها و بلیتهای موسیقی به هالیوود نزدیک شده است؛ وی می گوید: اگر کنسرتی بدون اسپانسر در لندن برگزار شود، قیمت بلیت آن بسیار پایینتر است.
محمد حسین تفرشی هم در گفتوگو با شبکه اطلاع رسانی راه دانا نیز می گوید: تعیین قیمت بلیت ها و تعیین هزینه ها در واقع مانند یک سیکل می ماند و هر کدام از پارامترها تاثیر گذار روی عوامل دیگر است؛ هر تهیه کننده برای اقدامات اولیه شامل؛ نیروی انتظامی و حراست و تبلیغات که میزان مشخص شده ای هم ندارند هزینه هایی را پرداخت می کنند؛ اقدامات اولیه شامل اخذ مجوز ها، اجاره سالن ها و ... پرداختی هایی دارد؛ ضمن این که باید این را در نظر بگیرید تهیه کننده در شرایطی این هزینه ها را متقبل می شود که هنوز تکلیف برگشتی پول اش مشخص نیست.
مدیر مؤسسه فرهنگی و هنری آوای مهربانی این چنین ادامه می دهد: برگزاری کنسرت در شهرستان ها که داستان دیگری دارد. مخارج سفر گروه، کیفیت پایین سالن ها و گنجایش محدودشان مزید بر علت می شود که حتی هزینه های ابتدایی هم تامین نشود.
محمد علیزاده خواننده محبوب این روزهای نسل جوان هم در گفتوگو با شبکه اطلاع رسانی راه دانا می گوید: من خود را از جنس مردم میدانم و موافق گرانی بلیت کنسرتها نیستم. متاسفانه بلیت کنسرتها گران است و من هم خودم بهعنوان یک خواننده به این قیمتها اعتراض دارم، اما هزینه برگزاری یک کنسرت، برای تهیهکنندگان بسیار زیاد است و با توجه به این که تهیهکنندگان در انتشار آلبوم هم اغلب ضرر می کنند؛ این اتفاق سبب میشود تا تهیهکنندگان کنسرتهایی را برگزار کنند و بلیت هم گران شود.
حمید عسگری خواننده پر طرفدار موسیقی پاپ نیز در گفتوگو با شبکه اطلاع رسانی راه دانا می گوید: در حال حاضر قیمت بلیت کنسرت در شهرستانهای کشور، چیزی بین 50 تا 120 هزار تومان است. بنابراین طبیعی است که تنها اقشار مرفه به سالنهای کنسرت بیایند و جوانهای کمدرآمد و متعلق به اقشار ضعیفتر، پشت نرده سالنها بایستند و با حسرت نام خواننده محبوب خود را فریاد بزنند.
این خواننده با بیان این مطلب که شرایط در تهران به مراتب بدتر از این است ادامه می دهد: ما مطلقا برای بچهپولدارها برنامه اجرا میکنیم، گفت: موسیقی، زندگی و شغل من است و باید از این طریق امرار معاش کنم. با این حساب من و همکارانم مسئول گرانی بلیتها نیستیم، بلکه مسئولان هستند که به سبب مهیا نکردن امکان برگزاری کنسرتهای بزرگ و ارائه بلیت با قیمت پایین باید پاسخگو باشند.
تمام این ها در حالی است که مدیریت سالن های کنسرت بارها اعلام کرده اند؛ تهیه کنندگان و برگزار کنندگان کنسرت های موسیقی تنها به سودجویی لحظه ای خود فکر می کنند و گناه را به گردن دیگران می اندازند و نرخ اجاره بهای سالن را بهانه می کنند. برخی از آن ها می گویند: ما نه تنها هزینه ها را افزایش نداده ایم، بلکه برای موسیقی های فاخری که شورای تصمیم گیری، آن را مناسب تشخیص دهد؛ اجاره بهای هر اجرا را به نصف کاهش داده و از آنها اجاره را به شکل نیم بها دریافت می کنیم تا به این ترتیب اقتصاد فرهنگی خانواده ها هم مورد حمایت قرار گیرد و بتوانند براحتی برای تماشای این برنامه ها به برج میلاد بیایند؛ قیمت سالن همایش های این مجموعه کاملا براساس یک چارت سازمانی مشخص محاسبه می شود که کسی اعم از مدیر، مشاور، کارمند یا هر سمت دیگری در این مجموعه نمی تواند از آن عدول کرده، براساس نظر و سلیقه شخصی خود قیمت ها را پایین و بالا کند.
افشین مقدم تهیه کننده موسیقی و مدیر برنامه های مهدی مدرس نیز در گفتوگو باشبکه اطلاع رسانی راه دانا در این رابطه گفت: بی شک سالن دارها رکن اصلی گرانی بلیت کنسرت هستند. البته نه این که سایر عوامل در این موضوع نقش نداشته باشند اما اگر آن ها بتوانند قیمت ها را تعدیل کنند خواننده ها و عوامل آن ها نیز دستمزد خود را پایین می آورند. شکاف بین خواننده و علاقه مندانش در موسیقی پذیرفتنی است؛ همین چند وقت پیش خود ما اقدام به برگزاری کنسرت در جنوب شهر تهران کردیم اما بعد از اقدامات اولیه مسئولین محترم با اعلام این که موسیقی پاپ حرام است؛ اجازه برگزاری این کنسرت را ندادند؛ اجرایی که سبب می شد علاقه مندان کم بضاعت تر بتوانند در آن حضور داشته باشند.
حمید حامی خواننده خوش صدا و با شخصیت کشور نیز در گفتوگو با شبکه اطلاع رسانی راه دانا اصلی ترین علت این مسئله را در بالا بودن هزینه اجاره سالن ها و هزینه های نور و صدا جست وجو می کند ؛ او معتقد است دستمزد نوازنده ها روز به روز بالاتر می رود، بنابر این تهیه کننده ها به این فکر می افتند که با توجه به این شرایط آیا برگزاری کنسرت برای آنها سودی در بر خواهد داشت یا نه؟ تهیه کننده هایی که برای یک شب سالن برج میلاد حدود ۳۰ میلیون اجاره می پردازد و یا دستمزد بالای خواننده و نوازنده را پرداخت می کند، طبیعتاً قیمت بلیت را طوری تعیین می کند که سودی نصیبش شود. البته خواننده هایی که با گروه های ارزان قیمت کنسرت های ارگانی را برگزار می کنند و همان کیفیت را در کنسرتهای جدی ارائه می دهند از این دایره خارج می کنیم؛ اما برای من که به مخاطب احترام می گذارم و در کنسرت کوچکی مثل سالن اریکه حدود ۲۸ نوازنده و در کنسرت برج میلاد ۳۶ نوازنده و در کنسرت سعدآباد ۴۸ نوازنده استفاده می کنم طبعاً از وجود حامی و تهیه کننده قدرتمند باید استفاده کنم.
متأسفانه به علت نبود یک قانون مدون، نوازنده ها دستمزد خود را بالا می برند و از آنجا که برخی از آنها احساس می کنند که تافته جدا بافته ای هستند، به اختیار خود دستمزد را تعیین می کنند و به سبب این که تعداد نوازنده های خوب کم است به ناچار تهیه کننده ها و خواننده ها تن به این شرایط می دهند؛ حال آن که در کشورهای اروپایی و حتی آسیایی نوازنده ها دارای دستمزد ثابتی هستند. متأسفانه دنیای موسیقی در ایران بی قانون است و اگر قانونی گذاشته شود کسی خود را ملزم به رعایت آن نمی کند، از سویی به علت غیر قابل نظارت بودن قوانین، به طور کلی اجرای آن ممکن نیست چرا؟ برای این که عوامل موسیقی احساس وابستگی به هیچ نهادی نمی کنند.
به راستی در شرایطی که هیچ کدام از افراد در زمینه های مختلف، که در اجرای یک کنسرت نقش دارند زیر بار گرانی بلیت کنسرت ها نمی روند؛ مسئولیت نظارت بر روند قیمت گذاری بر عهده کدام نهاد است؟ آیا کماکان باید بنشینیم و نظاره گر این باشیم که خیل عظیم علاقه مندان به موسیقی کشور با جیب هایی که زورشان به رد شدن از گیت سالن ها نمی رسد؛ پشت در ها بمانند و پولدارها این جا هم گوی سبقت را از آن ها بربایند.
دیدگاه شما