23. ارديبهشت 1403 - 9:25   |   کد مطلب: 42970
شهید پاسدار «تقی بهمنی»، رزمنده‌ای بود که قرب به خدا را در کمک و یاری به دیگران می‌جُست و در کار خیر پیش‌قدم بود و برای آنها که از مال دنیا هیچ نداشتند؛ تقی همه چیز بود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بهارانه؛ به نقل از ایرنا شهید «تقی بهمنی» مردی بلندآوازه و قهرمان در بخشندگی و سخاوت، یار و غمخوار و برادر و معلمی دلسوز بود که غذایش را به دانش‌آموزان می‌داد و خود اندکی نان و خرما می‌خورد، ولی به خواست خود در گمنامی بود و ماند و در لباس سربازی آسمانی شد.

از جبهه برای خودش چیزی نیاورد؛ همه داشته‌اش همان حقوق معلمی بود که آن را هم صرف بچه یتیم‌ها و دانش‌آموزان روستایی ‌کرد و حتی یک کفش هم که واکس می‌زد، با نیت «قربة الی الله» بود و این روزگار از تقی دلاور مردی ساخته بود برای همه دوران‌ها...

پول‌هایش هربار قسمت یکی بود، در روستایی محروم در اسدآباد معلمی می‌کرد؛ مادرش می‌گوید: هر چی حقوقش بود، به ما نمی‌داد، اصلا ما نمی‌دانستیم همه حقوقش را می‌داد به آنهایی که احتیاج داشتند، یکی خانه می‌ساخت، یکی زمین می‌کاشت و به فقیرها و بی‌سرپرست‌ها پول می‌داد و میهمان از فقیر و فقرا و یتیم‌ها می‌آورد خانه و از پول خودش همه چیز برایشان می‌خرید.

او ادامه می‌دهد: ۲۴ ساله بود که شهید شد، من تا به حالا بدی از او ندیدم، اصلا بلند با من حرف نمی‌زد که من برنجم، وقتی هم که رفته بود جبهه و می‌آمد، من را می‌فرستاد طبقه پایین و می‌گفت: برو زیرزمین پیراهن مرا بیاور، تعریف جبهه را برای من نمی‌کرد و فقط برای برادرانش می‌گفت تا مبادا من ناراحت شوم.

به گفته مادرش؛ روستایی که تقی در آن آن تدریس می‌کرد، «منور تپه» در اسدآباد بود که الان به نام شهید «تقی بهمنی» نامگذاری شده، او از لحاظ اخلاقی بسیار کامل بود، دوست داشت فقط به خلق خدا خدمت کند، درباره مسایل دنیوی اصلا ناراحت نمی‌شد، اما در مقابل مسائل دینی و معنوی ناراحت می‌شد و بسیار میهمان‌نواز و میهمان دوست بود، همیشه وضو داشت و اکثر شب‌ها به مسجد می‌رفت و سعی داشت دوستان خود را به سمت مسجد و نماز و مسائل دینی آگاه سازد.

شهید بهمنی اسطوره کمک مومنانه و سخاوت

مادر شهید بهمنی می‌گوید: او قبل از اینکه به جبهه برود، به مدت یک سال به عنوان سپاه دانش سربازی می‌کرد و در سال ۱۳۵۹ به جبهه اعزام شد و حتی او به خانه برای برداشتن وسایل خود هم نیامد، از همان سپاه به خانه اطلاع داد که من به جبهه می‌روم و به عنوان داوطلب به جبهه رفت و چون سپاه او را به عنوان فرمانده انتخاب کرده بود، مسئولیت او دوچندان بود، ولی کسی نمی‌دانست که او فرمانده است، حتی خانواده‌اش تا اینکه شهید شد، فهمیدند که او فرمانده بوده.

به قول مادرش؛ از کودکی بزرگ بود، نمازش به جا، ادب و احترامش سر جای خود و اخلاقی حسنه داشت، گاه چیزهایی می‌گفت که آدم را مبهوت می‌کرد؛ وقتی می‌خواستم برایش زن بگیرم؛ گفت: خانم جان، دختری می‌گیرم که پیش خدا اجر داشته باشد یعنی دختر فقیر می‌گیرم که از خدا اجر ببرم.

برادرش می‌گوید: عاشق اهل‌بیت(ع) بود و شیفته زیارت عاشورا. اسم حضرت زهرا(س) که می‌آمد؛ اشکش جاری می‌شد و می‌گفت: اگر مریضی از صمیم قلب و با اعتقاد در مراسم روضه چایی بخورد، حتما شفا پیدا می‎‌کند.

فرمانده محور عملیات لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) در ۱۲ تیر ۱۳۳۵ در شهر همدان چشم به جهان گشود و تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد و از طرف سپاه به جبهه اعزام و به عنوان رزمنده در آنجا حضور پیدا کرد،

«رضا میرزایی» رزمنده دوران دفاع مقدس درباره‌ شهید بهمنی می‌گوید: سردار بهمنی در کنار شهیدان «حسین همدانی»، «مهدی فریدی» و «محمدرضا فراهانی» با همه توان در مقابل دشمنان ایستادگی کرد و در روزهای آغازین جنگ که دست ما خالی بود، با امکانات ابتدایی، خط مقدم را مدیریت و مهمات تهیه می‌کرد.

او ادامه می‌دهد: شهید بهمنی از پاسداران اولیه سپاه همدان و از نخستین فرماندهان بود و همه فرماندهان بنام استان از نیروهای او هستند، در سر پل ذهاب، خلاقیت و توانمندی بالایی از خود نشان داد و هیچ‌گاه ترس برایش معنا نداشت و از همان ابتدا عاشق امام خمینی(ره) و در ولایت ذوب شده بود.

بخشی از وصیت‌نامه شهید «تقی بهمنی» بدین شرح است:

«به خاطر اسلام؛ بلکه برای رسیدن به معبودم در این جبهه مبارزه می‌کنم و معتقد هستم این دنیا برای انسان یک زندان بیش نیست، چنانکه شیعه از اول در برابر ستمگران همواره نه گفته‌اند، ما شیعه‌ها گفته زور را تحمل نمی‌کنیم، پای مقاومت ستمگران را خواهیم شکست و فراموش نمی‌کنیم که درس بزرگی از سرور آزادگان حضرت سیدالشهدا (ع) آموخته‌ایم».

«می‌دانم که این جنگ تحمیلی پایدار نیست و خداوند وعده داده است که پیروزی از آن ما است، خدا خود شاهد است که در این جنگ تحمیلی هم از طرف خودی من زجر می‌برم و هم از طرف دشمن، زیرا از درون با ستون پنجم در جنگ روبرو هستیم و از خارج با ابرقدرت‌های شیطانی، خدایا تو را قسم می‌دهم به جوانان آغشته به خون که اسلام را در این لحظه از زمان یاری کن».

«اما شما مسلمانان در این موقع از زمان نشان بدهید که ما آزاده و پیرو مکتب اسلام هستیم، من شهادت را دوست دارم، زیرا هر لحظه به استقبال آن می‌روم و با خون خودم می‌خواهم اسلام را یاری کنم؛ اگر خدا این قربانی را از خانواده ما قبول کند».

«خانواده عزیزم شما را به خدا قسم می‌دهم بعد از مرگ من اگر مجلس عزاداری به پا کردید؛ خوشحال باشید و جشن بگیرید و به تمام بازماندگان بگوئید که خدا هم از ما قبول کرد».

«من به هیچ‌کس بدهکاری ندارم و از چند نفر مقداری پول می‌خواهم که آن‌ها را برای بچه‌ها و خانواده‌های بی‌سرپرست به مصرف رسانید و باز هم دوست دارم که با لباس و سایر وسایل از جمله پوتین مرا در خاک بسپارید.»

به گزارش ایرنا؛ کتاب «مهمانی آقا معلم» زندگینامه معلم شهید «تقی بهمنی» به قلم «لیلا گودرزیان‌فرد» و تصویرگری «فائزه دولت‌آبادی» سال گذشته به مناسبت سالگرد شهادت او و در آستانه روز معلم توسط انتشارات حماسه ماندگار اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس همدان منتشر شد.

شهید «تقی بهمنی» در ۱۷ اردیبهشت سال۱۳۶۰، در منطقه سرپل ذهاب بر اثر اصابت ترکش توسط دشمن بعثی به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در گلزار شهدای همدان آرام گرفته است.

شهید بهمنی فرمانده محور عملیات لشکر ۳۲ انصارالحسین(ع) فروردین امسال به عنوان شهید شاخص استان همدان معرفی شد.

دیدگاه شما