آخرین اخبار

6. مرداد 1404 - 6:55   |   کد مطلب: 44569
راوی دفاع‌مقدس گفت: به محض اینکه مردم، از حمله منافقین به خاک ایران؛ مطلع شدند، همانند روز‌های اخیر در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونسیتی به ایران، یک وحدت و همدلی خاصی بین آحاد جامعه به وجود آمد. این مسئله باعث شد تا اشتباه محاسباتی رژیم بعثی عراق درباره کمبود نیرو‌های رزمنده در جبهه‌های ایران اثبات شود.

به گزارش بهارانه؛گروه استان‌های دفاع‌پرس: کلمه «مرصاد» به لحاظ لغوی در آیات ۱۴ سوره فجر و ۲۱ سوره نبأ از قرآن کریم؛ «کمین‌گاه» معنا شده است. تا پیش از عملیات «فروغ جاویدان» منافقین یا همان سازمان مجاهدین خلق؛ این کلمه را شاید فقط مفسران قرآن کریم و با استناد به روایات و احادیث تفسیرش می‎کردند، اما بعد از حمله ناکام منافقین در قرن ۱۴ هجری شمسی؛ تفسیر این کلمه نمود جدید و امروزین یافت تا از این رهگذر دل‌های آماده بیشتر مجذوب قدرت پروردگار در نابودی تمام نقشه‌های جبهه باطل بر علیه حق، شود.

به مناسبت سی‌وهفتمین سالگرد ناکامی منافقین در عملیات غرورآفین «مرصاد»؛ گفت‌وگویی با «سید محمد دَرودی» روای و پیشکسوت دوران دفاع مقدس انجام دادیم که مشروح آن را از نظر می‌گذرانید.

دفاع‌پرس: اگر بخواهید به پیشینه و چرایی وقوع عملیات «مرصاد» اشاره کنید، این رویداد در چه مولفه‌هایی تعریف می‌شود؟

اگر بخواهیم بدانیم چرا چنین عملیاتی، آن هم بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران در سال ۶۷ انجام شد؛ لازم است که ابتدا تاریخچه و یا سبقه منافین موسوم به سازمان مجاهدین خلق را بدانیم. این نکته نه به شرارت‌های آنها در دهه ۶۰ بلکه به دوران مبارزه آنها با رژیم پهلوی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بازمی‌گردد.

سازمان مجاهدین خلق در شهریور سال ۱۳۴۴ توسط افرادی مانند «محمد حنیف‌نژاد»، «سعید محسن» و «علی‌اصغر بدیع‌زادگان» پایه‌گذاری شد.

بنیانگذاران سازمان که ابتدا با شعار مبارزه با فقر و استثمار و هم‌چنین مبارزه با رژیم پهلوی فعالیت می‌کردند، تحت تأثیر اقدامات سرکوب‌گرانه شاه و اندیشه‌های مارکسیستی، به مبارزه مسلحانه پرداختند.

حنیف‌نژاد از نظریه‌پردازان اصلی سازمان بود و بر اسلام انقلابی و دموکراتیک به عنوان تئوری راهنما تأکید داشت. او در سال ۱۳۵۱ به همراه سایر بنیانگذاران و دو نفر از اعضای مجاهدین خلق اعدام شد.

در سال ۱۳۵۴ شمسی؛ سازمان دست‌خوش تغییر ایدئولوژیکی اساسی شد و از اسلام به مارکسیسم گرایش یافت. این تغییر که با خشونت و سرکوب درون سازمانی همراه بود، به ترور بعضی از اعضای آن نیز انجامید و موجب قطع حمایت گروه‌های مذهبی از جمله روحانیت از مجاهدین خلق شد.

به بیان دیگر؛ بعداز اعدام سران اصلی سازمان؛ «مسعود رجوی» به ریاست رسید. وی با توجه به اینکه فردی سست‌عنصر بود؛ خط و مشی سازمان را از اسلامی به مارکسیتی تغییر داد که با مخالفت تعداد زیادی از کادر سازمان مواجه شد. این مسئله باعث شد تا ساختار جدید سازمان؛ اقدام به پاکسازی و در نتیجه قتل مخالفان خود کند. از همین مقطع؛ جلوه‎‌‌های دو رویی و نفاق نمایان و سر اغاز شکل‌گیری فرقه مجاهدین خلق آغاز شد.

لازم به یادآوری است که وقتی که حکم نهایی رجوی برای اعدام از دادگاه رژیم پهلوی، تایید می‌شود ناگهان این حکم به حبس ابد تقلیل داده می‌شود! چرا؟ بدین علت که عوامل دستگاه حاکمه شاه، مثل ساواک، طی گزارشاتی که داشتند؛ اعلام می‌دارند که رجوی با آنها همکاری خوب و قابل توجهی داشته است؟! حال آنکه همان‌طور اشاره کردم؛ اساس و بنیان سازمان مجاهدین خلق بر مبارزه و نابودی پهلوی بنا شده بود.

وقتی که انقلاب اسلامی ایران در بهمن سال ۱۳۵۷ به پیروزی می‌رسد؛ بر اساس اسناد و شواهد تاریخی می‌بینیم که از همان روز‌های اول پیروزی، عوامل سازمان مجاهدین خلق مثل ملیشیا‌ها و هواداران آنها دست به غارت مراکز نظامی و دولتی می‌زنند و از این طریق به دنبال نوعی سهم‌خواهی از جریان انقلاب می‌افتند. این باج‌خواهی در حالی بود که کسی مثل رجوی اصلاً به جمهوری اسلامی ایران رأی نداده و به ولایت ففیه و قانون اساسی کشور نیز اعتقادی نداشت. همین مسئله باعث شد تا در دور نخست ریاست‌جمهوی ایران؛ او رد صلاحیت شود.

از این رهگذر؛ جلوه‌های نفاق این سازمان تروریستی رفته‌رفته بر عموم مردم و مسئولان ایران با ترور‌هایی که انجام می‌دهند؛ آشکار می‌شود. عمده ترور‌های آنان با این هدف بود که به زعم خودشان سرپنجه‌های نظام جمهوری اسلامی ایران را نابود کنند. روی هم‌رفته این نوع اقدامات باعث شد که در دهه ۶۰ یک نوع جو رعب و وحشت در جامعه ایران و در پشت جبهه‌ها از سوی آنان برقرار باشد.

دفاع‌پرس: همکاری منافقین با رژیم بعثی عراق از همین مقطع تاریخی شروع می‌شود؟

بله. در سال ۶۰؛ جمهوری اسلامی ایران در دو جبهه در حال مبارزه است؛ یکی در خطوط مقدم دفاعی در مبارزه با رژیم صدام و دیگری در شهر‌ها با اغتشاشات ایجاد شده از سوی منافقین. این برهه؛ زمانی بود که نیرو‌های نظامی ایران از حالت پدافندی خارج شده و به صورت آفندی با دشمن مبارزه می‌کردند.

علاوه‌بر موارد مذکور؛ در زمان حمله رژیم بعثی عراق به ایران هم ما مشاهده می‌کنیم که این سازمان به دنبال سهم خواهی است و به همین خاطر به جای اینکه با کشور متجاوز به ایران بجنگند؛ در کنارش قرار گرفته و با آن رژیم همکاری دارد. البته این نکته هم نباید مغفول بماند که از همان روز‌های نخست جنگ تحمیلی؛ سازمان مجاهدین حلق، تصمیم داشت که به صورت منسجم در جبهه‌ها حضور داشته باشد منتهی امام خمینی (ره)؛ از آنجایی که از ماهیت منافقانه این تشکیلات تروریستی خبر داشت، با حضور آنها در جبهه‌ها مخالفت کرد و به همین دلیل چنین تشکیلاتی بر علیه جمهوری اسلامی ایران و در کنار صدام قرار گرفت.

دفاع‌پرس: همکاری گروهک منافقین با رژیم عراق در دوران جنگ تحمیلی به چه صورت‌هایی انجام می‌شد؟

اعضای منافقین یا با تخلیه اطلاعات از طریق تماس‌های تلفنی، با موفقیت نزدیک به ۹۰ درصد، به رژیم بعث کمک می‌کردند و یا با نفوذ در بین رزمندگان و حضور مستقیم در جبهه‌ها به عنوان ستون پنجم!

آنها عمدتاً در جا‌هایی نفوذ می‌کردند که به لحاظ مباحث حفاظتی و اطلاعاتی بایستی افراد مطمئن قرار می‌گرفتند؛ مثل دیده‌بانی و بیسیم‌چی. به همین خاطر با چهره‌ها و ظواهری خاصی خودشان را در بین رزمندگان جا می‌انداختند به طوری که کسی کوچک‌ترین شک و شبهه‌ای درباره آنها به ذهنش خطور نمی‌کرد. مثلاً من به یاد دارم؛ زمانی که در جبهه بودم فردی بود که رزمندگان، پشت سرش نماز می‌خواندند و او هم تفسیر نهج‌البلاغه داشت، اما بعد‌ها معلوم شد که او یک عامل نفوذی از سوی منافقین است!

منافقین از این دو طریق؛ اطلاعات لازم را جمع‌آوری می‌کردند و در اختیار استخبارات عراق قرار می‌دادند که همین اطلاعات باعث می‌شد که بسیاری از عملیات‌های ما با شکست مواجه شود و لو برود. برای نمونه در عملیاتی مانند کربلای چهار؛ به قدری اطلاعات دقیق به نیرو‌های بعثی عراق رسیده بود که آنها ساعت انجام عملیات و حرکت رزمندگان و حتی رمز آغازش! را می‌دانستند.

دفاع‌پرس: پیش از عملیات مرصاد؛ آیا تحرکاتی از سوی منافقین بر علیه مرز‌های ایران، اعمال شده بود؟

تا پیش از عملیات «فروغ جاویدان» منافقین یا همان «مرصاد»؛ این سازمان تروریستی، دو عملیات به نام‌های «آفتاب «و «چلچراغ» را در مناطق عملیاتی فکه و مهران انجام می‌دهد که همگی آنها برای نفوذ، فریب، گمراهی و ترساندن نیرو‌های ایرانی است. مثلاً در عملیات آفتاب؛ اعضای منافقین با لباس‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران حضور یافته و ضمن اسارت یک گردان از نیرو‌های ایرانی، منطقه‌ای را تصرف کردند و یا در عملیات چلچراغ؛ با لباس‌های ارتشی، سپاهی و حتی روحانیت در پشت بلندگو‌ها اعلام می‌کنند که عقب‌نشینی کنید که نیرو‌های عراقی در حال پیشروی هستند. در اینجا هم رزمندگان، فریب خورده و از مهران عقب‌نشینی می‌کنند.

دفاع‌پرس: عملیات «مرصاد» در چه شرایطی رخ داد و چرا استان کرمانشاه برای حمله به ایران انتخاب شد؟

مجموع مواردی که تا اینجا به آن اشاره کردم؛ باعث شد که منافقین؛ با فراهم کردن تجهیزات و ادوات نظامی، که بیشترشان هم نو و دست‌نخورده بودند، یک سازمان رزمی موسم به «ارتش آزادی‌بخش ایران» را ایجاد کنند که تعدادشان نزدیک به ۱۵ هزار نفر بود. همه چیز برای ایجاد یک عملیات نظامی سنگین دیگر بر ضد جمهوری اسلامی ایران فراهم بود منتهی در این برهه از زمان با درایت امام خمینی (ره)؛ قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران مورد پذیرش قرار می‌گیرد و همین مسئله باعث شد تا نظام محاسباتی رژیم بعثی عراق درباره نیرو‌های رزمنده و منافقین دچار اشتباه شود.

به همین دلیل؛ عراق از ترس روابط دیپلماتیک با ایران بعد از دوران جنگ تحمیلی؛ شرایط حمله به جمهوری اسلامی را در قالب عملیات فروغ جاویدان برای منافقین در روز‌های نخست مرداد سال  ۱۳۶۷ فراهم کرد.

از سوی دیگر؛ بر اساس تدبیر فرماندهان وقت نظامی ایران و به خاطر احتمال حمله مجدد نیرو‌های عراقی از سمت خوزستان و تصرف مجدد آن بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸؛ عمده نیرو‌های ایرانی در این نقطه از کشور مستقر شده بودند و همین عامل باعث شد که نیرو‌های منافقین و عراق؛ استان کرمانشاه را برای نفوذ به ایران انتخاب کنند. این مسئله دارای دو حالت بود: اول؛ نقض آتش‌بس به حساب عراقی‌ها نوشته نمی‌شد چراکه در ظاهر کار، منافقین ایرانی بودند دوم؛ خلاصی یافتن از منافقین به لحاظ مسائل اقتصادی که بر دوش رژیم صدام سنگینی می‌کرد.

به لحاظ نظامی و جغرافیایی؛ مناطقی مثل فکه و مهران اهمیت چندانی نداشتند چراکه منافقین به دنبال یک دستاورد بزرگی برای نمایش بودند. همان‌طور که اشاره کردم، بیشتر نیرو‌های ایران در جنوب کشور، مستقر شده بودند و این مسئله باعث شده بود که با تدارک کادرسازی در شهر‌های مختلف از کرمانشاه تا تهران؛ نفوذ آنها به ایران تسهیل شود.

دفاع‌پرس: نحوه ورود و نفوذ منافقین به ایران چگونه بود؟

بعد از شکست خطوط دفاعی ایران با پشتیبانی هوایی و توپخانه ارتش رژیم بعثی عراق؛ منافقین وارد ایران شدند و به هر شهری که ورود پیدا می‌کردند، همانند داعش، دست به اقدامات جنایتکارانه‌ای می‌زدند. عمده دلیلی که باعث شد منافقین تصور کنند که تصرف شهر‌های مختلف ایران از کرمانشاه تا تهران برایشان میسر است؛ همان رد شدن از خطوط دفاعی ایران بود، به بیان دیگر وقتی که آنها از مرز خسروی و شهر‌های غیرنظامی مثل مهران، قصرشیرین، سرپل ذهاب، کِرند غرب و اسلام‌آباد به راحتی عبور کردند، این گمان برای آنها به وجود آمد که تصرف باقی شهر‌ها تا تهران هم ممکن است به همین شکل، راحت باشد و به مانعی برنخورند.

آنها به دنبال این بودند که با تصرف مسیر جاده و شکستن حد، خودشان را به جاده‌ها رسانده تا از این طریق شهر‌های مختلف کشور را مورد تصرف قرار دهند که بر همین اساس؛ اعضای منافقین در برنامه‌هایشان این بود که نخستین شهر مهمی که باید تصرف شود؛ کرمانشاه است. آنها تصمیم داشتند که با گرفتن این شهر اقدام به عضوگیری کنند و بر نیرو‌های خود در قالب تیپ و لشکر اضافه کنند تا تصرف شهر‌های بعدی مثل همدان و تهران برایشان آسان باشد.

 بر اساس آنچه که ذکرش رفت؛ من برخلاف برخی از کارشناسان که مدعی هستند رفتن منافقین از مهران تا تهران ساده‌لوحانه و بدون برنامه‌ریزی انجام شده؛ معتقدم که آنها با یک طراحی خاص دست به انجام چنین عملیاتی زدند چراکه آنها با اعضای سازمانی خود که در زندان‌های مختلف کشور مدتی به سر برده بودند و بعداً اظهار ندامت و پشیمانی کرده و آزاد شده بودند، به صورت سازماندهی شده ارتباط داشتند تا اگر ارتش آزادی‌بخش منافقین وارد هر منطقه شد، اینها به کمکشان بیایند به طوری که فرمانده تیپ و دسته آنها مشخص بود!

دفاع‌پرس: به نظر شما چه عامل یا عواملی باعث شکست منافقین در عملیات مرصاد شد؟

همان‌طور که اشاره داشتم؛ به نظر من یکی از علل شکست منافقین در عملیات مرصاد این است که پذیرش قطعنامه ۵۹۸؛ شروع این عملیات را سرعت بخشید و باعث شد که زودتر از موعدی که منافقین برنامه داشتند، آغاز شود. به بیان دیگر اگر قطعنامه از سوی ایران مورد پذیرش قرار نمی‌گرفت، منافقین با توان بیشتر؛ در بازه زمانی دیگر، مثلاً دو ماه بعد به ایران حمله می‌کردند منتهی با پذیرش قطعنامه ۵۹۸، محاسبات آنها بهم ریخت و باعث شد تا منافقین با کمک صدام به زعم و خیال خود یک حمله پیش‌دستانه بر علیه جمهوری اسلامی ایران داشته باشند. همین تسریع در انجام عملیات؛ باعث شد که همان نیرو‌هایی که سازمان‌دهی شده بودند، آموزش ندیده وارد عملیات شوند.

اما در این سو و در طرف جبهه ایران؛ با رشادت و تدبیر شهیدانی، چون امیر سپهبد «علی صیادشیرازی» و سردار «نورعلی شوشتری» منافقین در تنگه چهارزبر، حدود ۲۵ کیلومتری کرمانشاه، و در جایی که اصلاً گمانش را نداشتند؛ به خاطر ساختار محیطی منطقه زمین‌گیر شدند. آنها اگر از همین نقطه عبور می‌کردند، دیگر نیرو‌های رزمنده نمی‌توانستند منافقین را سرکوب کنند.

دفاع‌پرس: آیا شما خاطره‌ای از این عملات دارید؟

من در مرحله نخست عملیات مرصاد حضور نداشتم و در مراحل بعدی وارد این منطقه شدم. به لحاظ زمانی؛ از موقعی که منافقین وارد ایران شدند تا دفع تجاوز آنها و بازپس‌گیری و پاکسازی شهر‌های تصرف شده توسط ارتش آزادی‌بخش منافقین؛ نزدیک به ۱۰ روز طول کشید.

یکی از مناطقی که در آنجا این گروهک تروریستی بسیار جنایت کردند؛ شهر اسلام‌آباد بود. این شهر به لحاظ جغرافیایی یک منطقه راهبردی محسوب می‌شود و حالت کریدوری یا مسیر تردد را برای استان‌های و شهر‌های مختلف ایفا می‌کند؛ بر همین اساس، اولین و مجهزترین بیمارستان در اسلام‌آباد قرار داشت و به همین خاطر نیرو‌های رزمنده مجروح از نقاط مختلف عملیاتی و از تمام سازمان‌های نظامی مثل ارتش، سپاه و بسیج را به اینجا می‌آوردند تا کار‌های درمانی اولیه آنها انجام شود و در نهایت به شهر‌های مختلف اعزام می‌شدند. منافقین جنایتکار وقتی که در قالب ارتش آزادی‌بخش وارد اسلام‌آباد شدند در همین بیمارستان، مجروحان جنگی را یا به آتش می‌کشیدند و یا با زدن تیر خلاص به آنها، شهیدشان می‌کردند. چنین کاری نه فقط بر اساس مباحث دینی و اخلاقی بلکه بر مبنای معاهدات و قوانین بین‌المللی هم محکوم است.

علاو‌بر جنایتشان در بیمارستان؛ برخی از عشایر و مردم عادی هم که مقاومت داشتند را به فجیع‌ترین شکل ممکن به شهادت رساندند مثل انداختن نارنجک دور گردن آنها و رها کردن ضامن این وسیله نظامی و نابودن شدن بدن و صورت آنها. حتی در برخی از جاها، منافین جنازه‌های شهدا را آویزان کرده و یک جو وحشت‌ناکی را ایجاد کرده بودند. جنایات منافقین به قدری فجیع است که جنایت‌های انجام شده توسط داعش در سوریه در مقابلش هیچ است. اگر نظام جمهوی اسلامی ایران؛ جمع بسیاری از این گروهگ تروریستی را در سال ۱۳۶۷ اعدام کرد به خاطر وجود چنین جنایات و خوی وحشی‌گری آنها بود.

دفاع‌پرس: واکنش مردم نسبت به این رویداد غیرمنتظره چطور بود؟

در اینجا لازم می‌دانم یک مسئله یا نکته‌ای را یادآوری کنم. همان‌طور که اشاره شد؛ عملیات مرصاد مقارن بود با روز‌های پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و کم شدن نیرو‌های رزمنده در جبهه‌ها. به محض اینکه مردم، از حمله منافقین به خاک ایران؛ مطلع شدند، همانند روز‌های اخیر در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونسیتی به ایران، یک وحدت و همدلی خاصی بین آحاد جامعه به وجود آمد. به قدری حضور مردمی در این واقعه بالا بود که به قول یکی از فرماندهان حاضر در آنجا؛ وسیله برای اعزام به خطوط دفاعی کم داشتیم. این مسئله باعث شد تا اشتباه محاسباتی رژیم بعثی عراق درباره کمبود نیرو‌های رزمنده در جبهه‌های ایران اثبات شود.

دفاع‌پرس: وضعیت منافقین در این عملیات چطور بود؟

در عملیات مرصاد؛ برخی از منافقین دستگیر شدند منتهی بیشتر آنها یا به وسیله قرص سیانور یا وسیله انفجار نارنجک در مقابل صورت خود برای شناسایی نشدن؛ به هلاکت رسیدند به همین خاطر درصد دستگیرشدگان خیلی کم بود و آنهایی که توسط رزمندگان اسلام دستگیر شدند؛ بعداز محاکمه در دادگاه‌های ایران، اعدام شدند.

دفاع‌پرس: به نظر شما راه‌های مقابله با تطهیر و تحریف منافقین در فضای حقیقی و مجازی چگونه میسر می‌شود؟

یکی از مهم‌ترین اقدام در این عرصه؛ آگاه کردن نسل جدید است چراکه آنها بسیاری از اتفاقات را مشاهده نکردند و بر همین اساس؛ باید سال به سال برای شهدایی مثل شهدای ترور که به دست منافقین به شهادت رسیدند؛ یادواره گرفته شود و این مراسم از رسانه‌های رسمی مثل صداوسیما، جراید، خبرگزاری‌ها و حتی فضای مجازی پخش شود تا برای نسل جدید، نمود داشته باشد.

باید جنایات گروهک تروریستی منافقین در تهران و سایر شهر‌های کشور؛ هم برای نسل حاضر و هم برای اقشار مختلف مردم تبیین شود. مثلاً در شهر مشهد در یکی از مغازه‌های اطراف حرم مطهر رضوی؛ صاحب آنجا را، که یک خیاط بود، در مقابل فرزند و سایر کسبه ترور می‌کنند. چرا؟ به خاطر اینکه چنین فردی در محل کارش؛ تصویر امام خمینی (ره) را نصب کرده، ریش دارد و معتقد به تفکرات اصیل دینی و اسلامی است.

متأسفانه یکی از مشکلات رسانه‌ای کشور، بیان نشدن حقایقی از این دست به شکل درست آن است.

دفاع‌پرس: به نظر شما مهم‌ترین شاخصه‌های نفاق‌شناسی چیست؟

در شناخت ذات نفاق من معتقدم که شاید یک فرد منافق بتواند تا ۹۵ درصد باطن اصلی خود را مخفی کند، اما در پنج درصد دیگر؛ نمی‌تواند شخصیت واقعی و یا تفکرات حقیقی خود را کتمان کند. این مهم، محقق نمی‌شود مگر در بزنگاه‌های حساسی که همگان باید امتحان خود را پس دهند؛ به بیان دیگر، باید یک فرد منافق را در شرایط خیلی حساس قرار داد تا عیار واقعی او در مسلمانی مشخص شود. به همین خاطر، همان طور که اشاره کردم؛ مسائلی از این دست باید برای تمامی اقشار جامعه، بخصوص نوجوانان و جوانان، تبیین شوند. قشر جوان جامعه دل پاکی دارد و پذیرای حقیقت است که نمونه‌های بارز این مسئله را در جنگ ۱۲ روزه همگان مشاهده کردند.

بحث نفاق و نفاق‌شناسی به قدری حساس و پیچیده است که به آسانی قابل درک و تشخیص نیست و بنا به تعبیری که بزرگان و اولیای دین دارند؛ همانند راه رفتن یک مورچه بر روی تخته‌سنگ مشکی در دل یک شب تاریک و ظلمانی است!

متأسفانه ما موقعی متوجه نفاق برخی از افراد شدیم که او ضربه‌اش را زده و رفته و بعداً جریان‌های انقلابی متوجه عمق نفوذ چنین افرادی شده‌اند. بر همین اساس، نمی‌توان از روی ظاهر، افراد را قضاوت کرد.

انتهای پیام/

دیدگاه شما