به گزارش بهارانه؛به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، صدای ممتد زنگ ریاست جلسه در فضای نیمهملتهب طنین انداخت. نمایندگان، چشم به تابلوی آرا دوخته بودند "177 رأی موافق عدمکفایت سیاسی"، نه یک کودتا بود، نه استعفا. این، نخستین آزمون جدی جمهوریت در جمهوری اسلامی تازهتأسیس بود.
ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهوری که با بیش از 10 میلیون رأی مردم به پاستور آمده بود، با رأی قاطع مجلس، از جایگاهش کنار گذاشته شد، اما ماجرای او به این نقطه ختم نشد، تنها چند روز پس از این رأی تاریخی، در شبی گرم و بیخبر از نگاه رسانهها، بنیصدر همراه با مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، سوار بر جت نظامی، تهران را برای همیشه ترک کرد.
7 مرداد 1360، روزی که پرونده سیاسی نخستین رئیسجمهور ایران نه در پاستور، که در آسمانِ بیپرچمِ شبانه بسته شد، این گزارش، روایت دقیق و مستند این مسیر پرفراز و فرود است.
از سوربن تا پاستور
ابوالحسن بنیصدر در دوم فروردین 1312 در شهر همدان به دنیا آمد، پدرش، آیتالله نصرالله بنیصدر، از علمای سرشناس و فعالان مذهبی مخالف حکومت پهلوی بود. دوران کودکی و نوجوانی او در فضایی مذهبی و سنتی سپری شد، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در کبودرآهنگ گذراند و دیپلم متوسطه را از دبیرستان شریعتی همدان دریافت کرد.
او تحصیلات عالی خود را در رشته اقتصاد در دانشگاه تهران ادامه داد و پس از آن، حدود چهار سال در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی فعالیت کرد، در آذر 1342، با مساعدت امیرعباس هویدا به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن، در رشته جامعهشناسی اقتصادی، موفق به اخذ دکترای اقتصاد شد، دوران اقامتش در فرانسه، یکی از مهمترین دورههای شکلگیری فکری و سیاسی او بود.
در سال نخست ورودش به فرانسه، به جبهه ملی دوم شاخه اروپا پیوست و در سال 1343 همراه با ناصر تکمیل همایون، جبهه ملی سوم را تشکیل داد. آنها نشریۀ «خبرنامه جبهه ملی» را منتشر کردند، در سال 1348 نیز با حسن حبیبی، انتشارات «مصدق» را راهاندازی کرد، نخستین کتاب این انتشارات، ترجمۀ او و دکتر علی شریعتی از کتاب «دوزخیان روی زمین» نوشتۀ فرانتس فانون بود؛ اثری با محتوای ضداستعماری که بین جریانهای چپ و روشنفکری اسلامی تأثیرگذار شد.
در سال 1351، بنیصدر به نجف رفت و با امام خمینی دیدار کرد. با شدت گرفتن مبارزات ضدسلطنتی، همکاری او با نیروهای اسلامگرای انقلابی افزایش یافت و روابط نزدیکی با اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور برقرار کرد. در مهر 1356، زمانی که سیدمحمود طالقانی و حسینعلی منتظری در ایران زندانی شدند، بنیصدر و همراهانش در کلیسای سنمری فرانسه، اعتصاب غذایی بهراه انداختند. او در ترجمه و چاپ بیانیههای اعتراضی این حرکت، نقش فعالی داشت.
با تصمیم امام خمینی برای خروج از عراق در شهریور 1357 و سفر به فرانسه، بنیصدر ابتدا با این اقدام مخالف بود، اما پس از قطعی شدن سفر، او مأمور یافتن محل اقامت امام شد، بههمراه حبیبی، قطبزاده و دیگر یاران، در نوفللوشاتو به استقبال امام رفت. در دوران اقامت امام در پاریس، بنیصدر بهعنوان رابط بسیاری از افراد با رهبر انقلاب اسلامی عمل میکرد و کنار قطبزاده و ابراهیم یزدی، وظیفه ترجمه پیامها و بیانیهها را بهعهده داشت.
بازگشت به ایران و ورود به قدرت
دوازدهم بهمن 1357، بنیصدر پس از پانزده سال اقامت در فرانسه، همراه با امام خمینی به ایران بازگشت. در فروردین 1358 به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد، در خرداد همان سال، روزنامه «انقلاب اسلامی» را تأسیس کرد که سردبیریاش را خود بهعهده داشت و سرمقالههای آن را اغلب شخصاً مینوشت. بنیصدر با زبان تند و صریح، دولت موقت را به ناکارآمدی و بیکفایتی متهم میکرد و نسبت به نقش پررنگ روحانیون در اداره دولت معترض بود.
اختلاف میان دولت موقت و شورای انقلاب، آنقدر بالا گرفت که امام خمینی شخصاً وارد ماجرا شد. پس از جلساتی در تیرماه 1358، پیشنهاد نخستوزیری به بنیصدر مطرح شد، اما او شرط انتخاب وزرا را مطرح کرد و این خواسته از سوی شورای انقلاب پذیرفته نشد. بنیصدر همزمان به مجلس خبرگان قانون اساسی نیز راه یافت و نماینده مردم تهران شد، در آنجا، مخالفت خود را با برخی اصول، بهویژه اصل پنجم قانون اساسی (ولایت فقیه) اعلام کرد. او اختیارات گسترده فقیه را مصداق «استبداد دینی» میدانست.
با استعفای دولت موقت، بنیصدر در آبان 1358 با حکم امام، وزیر امور اقتصادی و دارایی و سرپرست وزارت امور خارجه شد، در این جایگاه، با تسلط به زبان فرانسه و سابقه ارتباطات غربی، روابط نزدیکی با سفرا، رسانهها و نخبگان برقرار کرد. چهره شیک، سواد دانشگاهی، زبان روشنفکری و تسلط رسانهای، بنیصدر را میان قشر متوسط، تحصیلکرده و دانشگاهی، چهرهای جذاب و شاخص ساخت. او با حضور پررنگ در رسانهها، مفاهیمی چون «اقتصاد توحیدی»، «عدالت اسلامی» و «حقوق ملت» را به گفتمان عمومی آورد.
انتخاب بهعنوان نخستین رئیسجمهور جمهوری اسلامی
در بهمن 1358، بنیصدر رسماً برای نامزدی در نخستین انتخابات ریاستجمهوری اعلام آمادگی کرد. جریانهای چپ اسلامی، نهضت آزادی، برخی روشنفکران دینی و طیف ملی ـ مذهبی از او حمایت کردند، در مقابل، حزب جمهوری اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، و چهرههایی چون شهید بهشتی، سیدحسن آیت و آیتالله خامنهای، با او مخالفت جدی داشتند.
در انتخابات پنجم بهمن، بنیصدر با کسب بیش از 10 میلیون و 700 هزار رأی (حدود 75 درصد آرا)، با فاصله زیاد از رقبا، بهعنوان نخستین رئیسجمهور جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد، این پیروزی خیرهکننده، او را به یکی از قدرتمندترین چهرههای کشور بدل کرد، اما همین قدرت، نقطه آغاز شکافهای عمیق سیاسی و تضاد با ساختار رسمی نظام شد.
دیدگاه شما