آخرین اخبار

20. آبان 1404 - 8:03   |   کد مطلب: 45205
یک استاد دانشگاه مطرح کرد:
ضرورت تولید علوم انسانی اسلامی
هیات علمی گروه سیاسی دانشگاه بوعلی‌سینای همدان گفت: علوم طبیعی حاصل عقل و تجربه است اما علوم انسانی، که به ماهیت انسان می‌پردازد، متأثر از مبانی مکتبی است. بنابراین، جامعه‌شناسی اسلامی معنا دارد.

به گزارش بهارانه؛به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «عصرهمدان»؛ بی‌تردید، یکی از جنجالی‌ترین و پرمناقشه‌ترین مباحث فکری-دانشگاهی در چند دهه اخیر، مسئله «علوم انسانی اسلامی» و امکان یا امتناع آن بوده است. این بحث‌ها که عمدتاً در محافل حوزوی و دانشگاهی کشور در جریان است، ابعاد فلسفی، روش‌شناختی و حتی سیاسی گسترده‌ای پیدا کرده است.

حسن رحیمی‌روشن، از صاحب‌نظران این عرصه، در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»؛ به تبیین وجوه تمایز میان علوم طبیعی و علوم انسانی و همچنین نقد رویکردهای مطلق‌نگری پرداخت.

وی با تفکیک بنیادین میان «علوم طبیعی» و «علوم انسانی» اعلام کرد: علوم دقیقه یا به تعبیری دقیق‌تر، علوم طبیعی، حاصل مستقیم عقل و تجربه بشری است. این علوم، قوانین حاکم بر طبیعت را مطالعه می‌کنند و از آنجا که موضوعشان اموری تکوینی و فراگیر است، اسلامی یا غیراسلامی خواندن آنها معنای دقیقی ندارد.

هیات علمی گروه سیاسی دانشگاه بوعلی‌سینای همدان در ادامه و با ارائه تحلیل فلسفی از منشأ علم افزود: با این حال، باید توجه داشت که عقل ابزاری است که خالق متعال در نهاد بشر قرار داده است. بنابراین، هرگونه کشف علمی، حتی اگر توسط دانشمندی غیرموحد صورت پذیرد، در نهایت محصول به کارگیری قوه‌ای است که منشأ الهی دارد و از این منظر، می‌توان آن را در مسیر شناخت آیات الهی در عالم طبیعت ارزیابی کرد.

رحیمی‌روشن سپس با انتقال کانون بحث به علوم انسانی، تصریح کرد: اما وضعیت علوم انسانی به کلی متفاوت است. این علوم مستقیماً با ذات، ماهیت، رفتار، روابط و ارزش‌های انسانی سروکار دارند. از آنجا که مبانی انسان‌شناختی، معرفت‌شناختی و ارزش‌شناختی در مکاتب مختلف، کاملاً با یکدیگر تفاوت دارند، طبیعی است که علوم انسانی نیز رنگ و بوی همان مبانی را به خود بگیرند.

وی برای تبیین بیشتر این مدعا به جامعه‌شناسی به عنوان نمونه‌ای بارز اشاره و خاطرنشان کرد: به عنوان مثال، جامعه‌شناسی به عنوان یکی از شاخه‌های اصلی علوم انسانی، در مکتب مارکسیسم بر مبنای ماتریالیسم تاریخی، مبارزه طبقاتی و اقتصاد به عنوان زیربنا شکل می‌گیرد. در مقابل، جامعه‌شناسی در مکتب لیبرالیسم بر فردگرایی، عقلانیت ابزاری و منافع فردی تأکید دارد. به همین دلیل است که ما به وضوح از «جامعه‌شناسی مارکسیستی» و «جامعه‌شناسی لیبرال» سخن می‌گوییم. چرا که نگاه این دو مکتب به هستی انسان، هدف زندگی و روابط اجتماعی، از بنیاد متفاوت و گاه متعارض است.

این استاد دانشگاه با طرح این پرسش اساسی که «پس چرا زمانی که پای اسلام به میان می‌آید، این مسئله با شبهه و انکار مواجه می‌شود؟» اظهار داشت: بر همین قیاس و با استناد به همین منطق رایج در علوم انسانی، «جامعه‌شناسی اسلامی» و به تبع آن، «علوم انسانی اسلامی» نیز وجود خارجی و مفهومی دارد. علوم انسانیِ برآمده از مبانی اسلامی، انسان را موجودی فطرتمند، دارای اختیار و مسئول در برابر خداوند می‌داند که هدف نهایی او قرب الهی است. این نگاه، قطعاً جامعه‌شناسی، روانشناسی، اقتصاد و علوم سیاسیِ متفاوتی را رقم خواهد زد.

رحیمی‌روشن در بخش دیگری از سخنان خود به نقد روش‌شناختی جریان مدافع علوم انسانی غربی پرداخت و آنان را دچار نوعی «تناقض در عمل» خواند: اما از منظر روش‌شناختی، شاهد یک پارادوکس بزرگ در میان کسانی هستیم که به طور مطلق و بی‌قید و شرط از علوم انسانی غربی دفاع می‌کنند. این افراد باید به این پرسش کلیدی پاسخ دهند که این «قطعیت» و یقینی که برای یافته‌ها و نظریه‌های علوم انسانی غربی قائل هستند را از کجا آورده‌اند؟ در حالی که خود این مکاتب، پایه‌های معرفت شناختیِ اغلبشان، هرگونه قطعیت و حقیقت مطلق را رد می‌کند و همه چیز را نسبی و متکثر می‌دانند.

وی در پایان با هشدار درباره تشابه روشی دو جریان به ظاهر متعارض گفت: نکته تأمل‌برانگیز دیگر این است که این دسته از مدافعان علوم انسانی غربی، از لحاظ روشی، هیچ تفاوتی با کسانی که به طور مطلق این علوم را رد می‌کنند، ندارند. روش هر دو گروه یکسان است؛ هر دو خود را محق می‌دانند و دیگری را به کلی طرد و رد می‌کنند. تنها تفاوت، در مصادیق مورد قبول و مورد رد آنهاست. یکی همه‌چیز غرب را می‌پذیرد و دیگری همه‌چیز آن را رد می‌کند، اما منطق فکری هر دو، یک منطق بسته و غیرنقادانه است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»، این اظهارات، بار دیگر بحث دیرینه و همیشه حاضر درباره ماهیت، ضرورت و چگونگی تولید علوم انسانی اسلامی را در کانون توجهات قرار داده و انتظار می‌رود موج جدیدی از گفتگوها و نقدها را در محافل آکادمیک کشور به همراه داشته باشد.

انتهای خبر/

دیدگاه شما