به گزارش بهارانه به نقل از نافع ،جامعهی ایران با داشتن بیش از ۴۷ میلیون نفر در سنین جوانی و میانسالی، یک جامعهی با نشاط است یا نه؟! آیا ما مردمانی شاد هستیم یا در هیاهوی زندگی شهری به دنبال گمشدهای به نام نشاط میگردیم؟! چه قدر از ظرفیتهای فرهنگ غنی اسلامی- ایرانی در ایجاد فضایی با نشاط در جامعه استفاده کردهایم؟ آیا برای ما قابل لمس نیست که نشاط اجتماعی نه تنها پدیدهای مضر و مخرب نیست بلکه خود عاملی مهم در جهت ارتقای امنیت اجتماعی و رشد علمی و اقتصادی محسوب میشود و بر ضد انواع بزهها رفتار میکند؟
*چرا از ظرفیت ها استفاده نمی شود؟!
بسیاری از کارشناسان در حوزهی اجتماعی معتقدند که ایران جامعهای است که در متن داشتهها و پیشینهی فرهنگی و اعتقادی آن ویژگیهای اثربخشی برای شاد زیستن و شادی وجود دارد و در عین حال از تلفیق فرهنگ اسلامی- ایرانی فرصتهای مختلفی در قالب مناسبتهای ملی- مذهبی فراهم میآید که این فرصتها به قشر جوان و به دنبال آن به جامعه انرژیهای شاد برای بقا تزریق میکند.
*هیاهوی شهرنشینی در تقابل با نشاط عمومی؛
در مقابل این دیدگاه که بیشتر مورد پسند چهرههای مذهبی، مسؤولان و مدیران بخشهای گوناگون کشور است، تعدادی از صاحب نظران امور اجتماعی نه تنها این دیدگاه را قبول ندارند بلکه نشاط جامعهی ایران را با توجه به تغییر نوع آسیبها و مشکلات اقتصادی در شرایط کنونی رو به اضمحلال و فراموشی میدانند.
این گروه از صاحب نظران ضمن هشدار نسبت به بروز یک آسیب جدی و فراگیر در اثر کم توجهی به مقولهی نشاط اجتماعی، تهیه و تدوین پروتکل واحد و تعریف جامع از مقولهی نشاط در جامعهی ایرانی را ضروری و غیر قابل اجتناب میدانند.
به باور این گروه از صاحب نظران، گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع تأثیرات فراوانی در نشاط یک جامعه دارد و چنانچه مسایل حاشیهای از جمله درگیریها و ناامنیهای اجتماعی هم به این موارد اضافه شود در نهایت آنچه را که باید در هیاهوی شهرنشینی جستوجو کرد نشاط و شادی عمومی است.
*نشاط اجتماعی و تعریفی که وجود ندارد!
اما سوای از این دو گروه از صاحب نظران و کارشناسان حوزهی اجتماعی گروه دیگری هم دربارهی نشاط اجتماعی عقاید و باورهایی دارند. این گروه در سالهای گذشته همواره در تلاش بوده تا نشاط در جامعه مبتنی بر یک تعریف انحرافی نباشد و روی ریل اصول حرکت کند. این طیف که در آن مدیران بخشهای اجرایی، طیف های مردمی و برخی کارشناسان و منتقدان ارزشگرا حضور دارند، از قدرت تأثیرگذاری بالا و بدنهی اجتماعی قوی برخوردار است، اما مهمترین مؤلفهای که این طیف در عملی کردن نشاط در جامعه دنبال میکند رسیدن به یک تعریف منطبق با خاستگاههای فرهنگ بومی است که اگرچه ممکن است در حیطهی گفتار ترسیم این خطوط دشوار نباشد اما در عمل با گرههایی مواجه است.
همچنان که بین سالهای ۷۶ تا ۸۴ در زمان دولت اصلاحات موضوع جدیدی به دغدغههای طیف تأثیرگذار در بحث نشاط اجتماعی اضافه شد.
جالب اینجاست که در آن دوران به دلیل گرایش مضاعف قشر جوان به موسیقیهای غربی به ویژه رپ و رشد قابل توجه جرایم گروهی همانند پارتیهای دوستانه، این طیف ضمن انتقاد به شیوهی دولت اصلاحات در بحث اوقات فراغت جوانان و مقابله با تهاجم فرهنگی با تمام قوا در تلاش بود تا ضمن آگاه سازی جوانان نسبت به خطرهای نشاط های کاذب با در اختیار گرفتن تریبونهای گوناگون در دانشگاهها هشدار خود را دربارهی وضعیت انحرافی نشاط اجتماعی در آن زمان به گوش دولتمردان اصلاحات برساند.
از سوی دیگر ورود این گروه برای جلوگیری از انحراف در نشاط اجتماعی باعث شد در کنار تقویت تولید محصولات فرهنگی همچون فیلمهای آموزشی، ورزشی و مذهبی به تدریج سینمای خانگی هم جای خود را در خانههای مردم باز کند و از این راه کلوپهای فروش و اجارهی فیلمهای سینمایی هم راه اندازی شد البته برخی مدیران فرهنگی نیز در اظهارنظرهای خود راه اندازی کلوپهای عرضهی فیلم را در راستای بسط و گسترش نشاط و تفریح در ایران اعلام میکردند.!
*طرح ملی نشاط اجتماعی در بایگانی؛
هر چند که این طیف با برنامههای مدون در تلاش بود از انحراف «نشاط اجتماعی» به سمت «ابتذال اجتماعی» پیشگیری کند، اما فقدان تعریف عملی و اصولی از مقولهی نشاط و شادی در جامعه نه تنها باعث انحراف مسألهی با اهمیتی همچون نشاط اجتماعی به سمت تعاریف و باورهای نادرست شد، بلکه برنامههایی که این طیف برای کاهش آسیبهای ناشی از تعاریف غربی که اتفاقاً گاه در بستر جامعه میان جوانان عملی میشد در پیش گرفته بود، به سرمنزل مقصود نرسید.
پس از روی کار آمدن دولت نهم و شعار محوری و اصلی این دولت مبنی بر برقراری عدالت اجتماعی، با تشکیل شورای اجتماعی کشور مباحث مربوط به نشاط اجتماعی نیز دوباره نقل محافل و رسانههای مختلف شد، این بار میدان بحث و گفتوگو پیرامون نشاط آن چنان داغ شد که معاون فرهنگی – اجتماعی وزارت کشور در اواسط کار دولت نهم از اجرای «طرح ملی نشاط اجتماعی» در جامعه خبر داد.
هر چند که «افشار» در آن زمان هیچ اشارهای به محتوای این طرح مهم و تعیین پارامترهای شادی نداشت، اما همین که برای اولین بار توجه ویژه به نشاط در قالب طرح و برنامه ارایه شده بود، برای بسیاری از کارشناسان نقطهی امیدی برای ادامهی این گونه از طرحها در جامعه بود اما اجرای این طرح چندان دوامی نداشت و در همان مراحل اولیه به علت اینکه از اولویت کاری دولت نهم و دهم نبود، از دور اجرا خارج گردید. تنها هر از چند گاهی مدیران وزارت کشور در آمارهای سالانهی خود ضریب نشاط جامعه را رو به افزایش اعلام میکردند. «آماری که مشخص نبود منبع رسمی آن کجاست و چگونه به دست آمده است؟!»
فقدان تعریف عملی و اصولی از مقولهی نشاط و شادی در جامعه نه تنها باعث انحراف مسألهی با اهمیتی همچون نشاط اجتماعی به سمت تعاریف و باورهای نادرست شد، بلکه برنامههایی که این طیف برای کاهش آسیبهای ناشی از تعاریف غربی که اتفاقاً گاه در بستر جامعه میان جوانان عملی میشد در پیش گرفته بود، به سرمنزل مقصود نرسید.
درگیر شدن دولت در ماههای پایانی دورهی نهم با حواشی مسایل انتخابات و وارد شدن دولت دهم به فاز اجرایی طرح مهم و اثرگذاری همچون هدفمندی یارانهها باعث شد طرح ملی نشاط اجتماعی که بارها کارشناسان و صاحب نظران بر اجرای آن تأکید داشته و دارند، در بایگانی وزارت کشور باقی بماند. این روزها تنها اندک مباحثی از این طرح در بین اظهارنظرهای مدیران بخشهای اجرایی مشاهده میشود.
این در حالی است که به دلیل شرایط سیاسی حاکم بر جامعه و ناآرامیهایی که منشأ آن ناشی از اغتشاشات بود، وضعیت نشاط و شادی در جامعه به شدت تحت تأثیر این عوامل قرار گرفته و شاخص نشاط در سه لایهی فردی، خانوادگی و اجتماعی در وضعیت نامشخصی است.
*سایهی سنگین سوء تفاهم بر سر تضادی؛
متأسفانه در حال حاضر سایهای از باورهای نادرست دربارهی ماهیّت، تعریف و عملیاتی کردن نشاط در جامعه وجود دارد. این روزها در هر محفلی که صحبت از نشاط و شادی در جامعه به میان میآید و یا از تریبونهای رسمی و یا دانشگاهی مباحثی دربارهی نشاط جوانان مطرح میشود، ذهن برخی از گروههای اجتماعی، اجرایی و مدیریتی به سمت آسیبهای این موضوع متوجه میشود و معادل سازیها از رقص و پایکوبی فراتر نمیرسد، البته همان طور که گفته شد این ناشی از نبود یک تعریف مشخص از نشاط و شادی ناشی میشود.
در صورتی که نشاط و شادمانی اجتماعی حالتی از پویایی، سر زندگی و امید به آینده است که جامعه را به سمت تحرک و بهره مندی از ظرفیتهایش فرا میخواند و به طور قطع با دامنهی هیجانهای کاذب تفاوتهای ماهوی دارد.
ایجاد فضای نشاط و شادی در یک جامعه آن قدر با اهمیت است که در دین اسلام هم بارها به آن اشاره شده است. از دید اسلام زندگی با نشاط، نعمت و رحمت خداست این شادمانی و سر زندگی پایدار و دورنی است که جامعه را به سمت بهرهمندی از خصال مثبت و ارزشهای والای انسانی فرا میخواند، از این رو است که اسلام همواره زدودن اندوه را از دل افراد مؤمن سفارش میکند.
متأسفانه در حال حاضر سایهای از باورهای نادرست دربارهی ماهیّت، تعریف و عملیاتی کردن نشاط در جامعه وجود دارد. این روزها در هر محفلی که صحبت از نشاط و شادی در جامعه به میان میآید و یا از تریبونهای رسمی و یا دانشگاهی مباحثی دربارهی نشاط جوانان مطرح میشود، ذهن برخی از گروههای اجتماعی، اجرایی و مدیریتی به سمت آسیبهای این موضوع متوجه میشود و معادل سازیها از رقص و پایکوبی فراتر نمیرسد.
*رد پایی از نشاط در برنامههای توسعه نیست؛
نکتهی قابل توجه در این میان اشارهی مستقیم قانونهای بالادستی به مسألهی نشاط در جامعه است. در بند (ب) مادهی ۹۷ برنامهی پنجم توسعه آمده است: «بسط و گسترش روحیهی نشاط، شادابی، امیدواری، اعتماد اجتماعی، تعمیق ارزشهای دینی و هنجارهای اجتماعی از اولویتهای کاری دولت به حساب میآید و برنامهریزی در این زمینه باید در دستورکار سازمانهای دستاندرکار قرار گیرد.»
برنامههای ۵ سالهی توسعه در کشور ما با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور و سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری و اهداف سند چشمانداز سال ۱۴۰۴ تدوین و نهایی میشود و به همین جهت این برنامهها از اهمیت خاصی چه در بعد تبیین راهکارها و چه در بعد شناخت آسیبها و چالشهای موجود در بخشهای گوناگون کشور برخوردار است. با وجود چنین بندی در قانون برنامهی پنجم توسعه جای سؤال است که چرا سازمانهای اجتماع محور به این موضوع بیتوجه بودهاند و چرا در برنامهی دولت هیچ اشارهای به این بند قانونی نشده است؟
از این رو به نظر میرسد برای تدوین نهایی چنین برنامههایی در کشور مطالعه و پژوهش و بازبینی نقاط ضعف و قوت برنامههای گذشته و تطبیق سیاستهای اعمال نشده در بدنهی فعال جامعه با سیاستهای جدید و شرایط کنونی یک اصل ضروری و غیر قابل اجتناب است.
البته باید به این نکته توجه داشت که تنها تدوین یا افزودن بند و مصوبهای در قانون در رابطه با نشاط اجتماعی نمیتواند به تنهایی اثرگذار باشد و دو اصل آگاه سازی قشرهای مختلف مردم و نخبگان نسبت به ضرورت این موضوع و تلاش مدیران و دستاندرکاران رسانهای کشور برای تفهیم این استراتژی در ابعاد مختلف با استفاده از راهکارهای سختافزاری و نرمافزاری ضروری و غیرقابل اجتناب است.
در این بین سازمانهایی که به صورت مستقیم با مردم و دغدغههای آنها سروکار دارند، همانند بهزیستی، وزارت رفاه، تأمین اجتماعی و سازمان ملی جوانان میتوانند با تحقیق و پژوهش و در اولویت قرار دادن موضوع نشاط در جامعه اقدامهای مؤثر و مفیدی در این زمینه انجام دهند.
دیدگاه شما