به گزارش بهارانه به نقل از نافع، حرف از تحریم است و دشواری های مقاومت در مقابل دشمن، حرف از تحریم است و بالا و پایین رفتن قیمت سکه و ارز،حرف از تحریم است و گرانی اجناس و کاهش فروش نفت، حرف از تحریم است و رابطه با آمریکا. عده ای می گویند به خاطر دینمان باید در مقابل آمریکا مقاومت کنیم و عده ای دیگر می گویند «لا معاش له لا معاد له» هر که معاشش تامین نباشد معاد و دین هم نخواهد داشت. عده ای می گویند هدف دشمن از تحریم، توقف انرژی هسته ای نیست، اینها بهانه است و بلکه هدف این است که اسلام را از ما بگیرند ولی عده ی دیگری میگویند:مسلمان بودن یک امر شخصی است و هیچ ربطی به دشمن ندارد، ما هم می توانیم مسلمان باشیم و هم با آمریکا کنار بیاییم، ما هم می توانیم دیندار باشیم و هم با آمریکا دوست باشیم.
شاید مرور برگی از تاریخ به ما برای رسیدن به پاسخ کمک کند:
مطمئن باشیم که وقتی پیامبر اسلام و اندک پیروانش مورد تحریم شدید اقتصادی قرار گرفتند و کار به جایی رسید که در شعب ابی طالب از فرط گرسنگی و کمبود غذا، هسته یک خرما را چهار نفری می خوردند پیامبر اسلام بیش از من و شما بر کلیات و جزئیات و تفسیر روایت من لا معاش له لا معاد له مسلط بود اما رسول ا... و پیروانش گرسنگی را تحمل کردند تا دین خدا را حفظ کنند.
مطمئن باشیم که وقتی یزید زناءکار و سگ باز و دائم الخمر بر منبر رسول ا... نشست و خطبه خواند، امام حسین (ع) هم می توانست دین را یک امر شخصی تلقی کند و در اوج عزت و احترام در مدینه بماند و صبح تا شب را روزه بگیرد و شب تا صبح را هم به عبادت و تهجد بپردازد و بر علیه ظالمان و مستکبران زمان خود قیام نکند تا هم گلوی علی اصغرش پاره پاره نشود و هم دخترکان ناز دانه اش زیر سم اسب کوفیان لگد مال نشوند اما امام می دانست که این نوع از اسلام ، اسلام محمدی(ص) نیست بلکه اسلام اموی است، و اسلام اموی یعنی همان اسلام آمریکایی امروز.
اما سوال اینجاست که آیا ما در شرایط شعب ابی طالب هستیم که بعضی ها اینقدر کم تحمل و بی انصاف شده اند ؟ یعنی ما اینقدر گرسنه شده ایم که راضی می شویم حرف از کوتاه آمدن در مقابل دشمن بزنیم؟ جواب سوال با خود شما، خودتان قضاوت کنید.
اما لازم است که چند نکته را یادآوری کنم تا چراغ راهمان باشد:
ما با تحریم شدن موافق نیستیم بلکه ما را تحریم کرده اند.
ما دور خودمان خط قرمز نکشیده ایم، بلکه دور ما خط قرمز کشیده اند.
ما به کسی توهین نکرده ایم، بلکه به ما توهین کرده اند.
ما با کسی جنگ نکرده ایم، بلکه با ما جنگ کرده اند.
ما کسی را نکشته ایم، بلکه جوانان و کودکان ما را کشته اند.
ما به کسی زور نگفته ایم، بلکه به ما زور گفته اند.
ما چگونه میتوانیم تعارف هویج کسی را قبول کنیم که چماقش را بالای سر ما نگهداشته است؟ این چه جور تعارف به رابطه ای است که اگر آن را قبول نکنیم باید تحریم و تهدید شویم؟
مطمئن باشیم که اگر تحریم و تهدیدها بیشتر شده است دلیل آن این است که ما قویتر شده ایم و این قویتر شدن فقط و فقط به برکت مقاومت است.مقاومت در مقابل زورگویان و توکل بر خالق بی همتای جهان...
از خود گذر کنیم که این خوان آخر است
این انقلاب بیمه عباس و اکبر است
تحریم می کنند تا که تسلیممان کنند
غافل از اینکه دل به بلاها شناور است
دیدگاه شما