4. دى 1391 - 19:04   |   کد مطلب: 2631
چین در حال تقویت مرکز ثقل استراتژیک خویش به سمت آسیا به دلیل افزایش رقابت با امریکا و متحدانش در منطقه پیرامونی خویش است به همین دلیل پکن در حال افزایش پایه نفوذ اقتصادی و سیاسی در افغانستان است که از نظر ژئوپلتیکی نیز از اهمیت زیادی برای چین برخوردار است.

کادر آینده رهبران چین با چالش‌های بسیاری روبه‌رو خواهند بود که تنش‌ها مرزی در دریای جنوی تا افزایش تنش با ژاپن را شامل می‌شود و با عمیق شدن رقابت با امریکا که پشت پرده این درگیری­های است چین در حال تقویت مرکز ثقل استراتژیک خویش به سمت اسیا است به همین دلیل پکن درحال افزایش پایه نفوذ اقتصادی و سیاسی در افغانستان است که از نظر ژئو پلیتیکی نیز اهمیت زیادی برای چین دارد به طوری‌که که علاوه بر داشتن مرز مشترک 76 کیلومتری با چین افغانستان در بین دو ساختار مهم ژئوپلیتکی آسیای مرکزی و شبه قاره (هند و پاکستان) قرار گرفته است که نفوذ در این دو منطقه نیز برای چین اهمیت زیادی دارد قبل از برگزاری هجدهمین کنگره خلق چین و در آستانه تغییر کادر رهبری چین جو یانک­کانگ وزیر امنیت عمومی چین یک سفر غیرمنتظره به افغانستان داشت و این برای اولین بار بود که یک مقام عالی رتبه چینی از سال 1966 از افغانستان دیدن کرده است.

جو با رییس جمهور افغانستان حامد کرزای دیدن کرد و در این دیدار چندین قرارداد سیاسی و اقتصادی بین دو طرف به امضا رسید. مهم‌ترین بخش این قرارداد کمک به آموزش، تامین بودجه و تجهیز پلیس افغانستان بود. در این دیدار جو خاطر نشان کرد که دوستی و روابط استراتژیک بین چین و افغانستان به نفع هر دو ملت خواهد بود و به صلح و ثبات منطقه کمک خواهد کرد. چین از  سرمایه گذاری در افغانستان به دنبال چیزهای بیش‌تری است نفوذ در افغانستان به معنای نفوذ بیش‌تر در آسیای مرکزی و شبه قاره هند است که قبلا شاهد حضور امریکا، روسیه و هند بوده است. حضور پکن‌ ناشی از چالش‌های امنیتی است که این کشور با آن روبه‌رو است یکی از همین چالش‌ها تجزیه‌طلبان ایغور در استان مسلمان نشین سین کیانگ است. بعضی از این جدایی‌طلبان خواستار ارتباط با طالبان و دیگر جنبش‌های اسلامی هستند. البته منافع چین در افغانستان بیش‌تر منافع اقتصادی را شامل می­شود. چین برای توسعه نیاز به منابع عظیم زغال سنگ، مس، آهن و نفت خواهد داشت. درگزارش پنتاگون پیش‌بینی شده است که افغانستان بیش از یک تریلیون دلار منابع معدنی در اختیار دارد و برای چین تشنه این منابع که تکنولوژی لازم برای سرمایه گذاری در بخش زیرساختی را نیز در اختیار دارد یک فرصت و اولویت مهم محسوب می­شود. حضور چندین ساله شرکت CNP   چین در معادن مس عینک افغانستان، خود گویای تمرکز بسیار این کشور در افغانستان است. ارزش سرمایه گذاری این شرکت در مرحله نخست،400 میلیون دلار است توافق‌های دیگری نیز میان چین و افغانستان برای کشف و استخراج دیگر مواد معدنی صورت گرفته است.

نتیجه‌گیری

 روابط مستحکم چین و افغانستان منجر به ایجاد یک الگوی جدید خواهد شد که قبلا توسط چین در عراق پیاده‌سازی شده است و در واقع چین هم‌چنان‌که در عراق توانسته بود بدون پرداختن هزینه­ای به امتیازات زیادی در کشف معادن و توسعه میادین نفتی دست یابد، به دنبال پیاده کردن چنین الگویی در افغانستان است. در حالی که ارتش امریکا در باتلاق نظامی در افغانستان گیر کرده کرده­ است. شرکت‌های چینی به دنبال به دست آوردن قراردادهای سود آور به نفع خویش هستند. اما سئوال این است که چگونه با وجود حضور نظامی امریکا و متحدانش، شرکت‌های چینی موفق به حضور در افغانستان و عراق شده‌اند؟ در جواب به این سئوال باید بگوییم که اولا اقتصاد چین به شدت در حال رشد است و شدیدا به منابع زیرزمینی مانند نفت و گاز نیازمند است که در افغانستان و عراق یافت می­شود. هم‌چنین شرکت­های چینی پول و انگیزه کافی برای سرمایه گذاری در کشورهایی که با مشکلات زیر ساختی ناشی از ویرانی­های جنگ مواجه هستند را دارا است. در واقع کمک‌های اقتصادی غرب و امریکا به دلیل هزینه حضور بلند مدت نظامی در این کشور در حال کم شدن است کمک­های چین درحال افزایش است دلیل مهم دیگر درکنار عوامل اقتصادی که نمی­تواند نادیده گرفته شود این است که  بیش‌تر مردم افغانستان و عراق از حضور امریکا در کشورشان خشمگین هستنند و خواستارخروج امریکا از منطقه هستند. اما این خروج مستلزم حمایت مهم دولت‌های منطقه از جمله چین است. با این‌که حامد کرزای موقعیت خویش به عنوان رییس جمهور افغانستان را مدیون امریکا است اما با این حال روابط خوبی با امریکا ندارد. مقامات افغانستان نگران این هستند که در صورت واگذاری پروژه‌های زیربنایی به شرکت‌های امریکایی و غربی حملات تلافی‌جویانه طالبان افزایش یابد بنابراین ترجیح می‌‌دهند پروژه‌های اقتصادی را به شرکت‌های چینی واگذار کنند. نکته دیگر این است که عمر امپریالیسم به پایان رسیده است و حتی قدرتمندترین کشورها نمی‌توانند با حضور نظامی خویش، حضور اقتصادی خویش را نیز تثبیت کنند. بنابراین کادر رهبری چین با درک این موضوع به جای ماجراجویی در روابط تجاری و سرمایه گذاری در بخش زیر ساخت متمرکز شده است و درطرف دیگر واشنگتن با حضور نظامی در منطقه در حال افزایش هزینه خویش است. اما همچنانکه که توازن قدرت در حال انتقال از غرب به شرق است، ممکن است پکن متمایل به نظامی کردن سیاست خارجی خویش باشد. چرا که احتمال دارد توسعه اقتصادی در افغانستان منجر به تغییرات شگرفی در جبهه شمال غربی چین شود. هم‌چنین خشونت در افغانستان تهدیدی برای شرکت چینی سرمایه­گذار در افغانستان است به عنوان مثال شرکت معدنی مس عینک که شرکت‌های چینی در آنجا حضور دارند، چندین بار مورد هدف راکت قرار گرفته است و شاید در آینده ای نزدیک افغانستان عرصه­ای فریبنده برای چین تبدیل شود تا بتواند قدرت نظامی خویش را نیز به اثبات برساند. اما کادر رهبری آینده چین با درس گرفتن از حضور ناموفق نظامی ابر قدرت‌ها در عراق و افغانستان بعید است به این سیاست متمایل شوند و همچنان حضور اقتصادی را به حضور نظامی ترجیح خواهد داد.

منبع:نافع

یدالله مهدوی

دیدگاه شما