باسمه تعالی
قطب نمای بصیرت
باز کاوی مفهوم بصیرت
واژه ي بصيرت برگرفته از ريشه ي (بَ صَ رَ) و جمع آن بصائر مي باشد. به گفته ي لغت شناسان، معناي اصلي اين ماده، علم و آگاهي است كه از طريق چشم ظاهري يا چشم قلب حاصل مي شود. با اين تفاوت كه بر حصول علم از طريق ادراك قلبي، واژه ي «بصيرت» و بر كسب آگاهي از طريق چشم ظاهري واژه ي «بَصَر» به كار مي رود، بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل ، هوشیارى ، زیرکى و یقین است. (معین1364، ص546) نزد اهل معنا، نیرویى نهانى و قوّهاى قلبى است که در شناخت حقایق تا عمق وجود و باطن ذات آن رسوخ مى کند. راغب اصفهاني ميگويد: بصر، به معني عضو بينايي و نيرويي که در آن است، گفته ميشود. نيروي ادراککننده قلب را «بصيرت» و بصر گفتهاند و به عضو بينايي کمتر بصيرت گفته ميشود. و در صورت اول که ديدن با عضو بينايي است «ابصرت» ميگويند و در صورت دوم «ابصرته».
بيگمان ميان «بصر» که تأمينکننده نور ظاهري و «بصيرت» که آورنده نور باطني است، تفاوتهاي زيادي است؛ زيرا نور ظاهري تنها با بينايي انسان سر و کار دارد و تمام انوار ظاهري (آفتاب، ماه، چراغ و غيره) نيز براي ياري دادن به بينايي انسان هستند و کار ديگري انجام نميدهند. اما انسان با نور باطني و بصيرت مي تواند حقايق و بواطن اشيا را ببيند و از واقعيتهاي آنها آگاه شود.
برخى از اهل معرفت مىگویند: «بصیرت قوّه قلبى یا نیرویى باطنى است که به نور قدس روشن گردیده و از پرتو آن، صاحب بصیرت، حقایق و بواطن اشیا را در مىیابد. بصیرت به مثابه بَصَر (چشم) است براى نفس».
میان بَصَر که تأمین کننده نور ظاهرى، و بصیرت که آورنده نور باطنى است، تفاوت بسیار است؛ مانند:
1. نور ظاهرى، تنها با بینایى انسان سر و کار دارد. خورشید و ماه و چراغ، بیش از این که فضا را روشن و بینایى انسان را یارى کند، کارى انجام نمی دهد. پس اگر انسانى ناشنوا بود یا در بویایى و لامسه و گویایى خود نقص داشت، با تابش آفتاب و مهتاب و نورهایى از این قبیل، مشکلاتش حل نمی شود. اما نور باطن همه نقصهاى (باطنى و معنوى) انسان را برطرف، و تمام دردهاى او را، درمان مى کند.
در صورتى که نور حقیقت درون کسى را روشن کرد، ساحت جانش چنان نورانى مى شود، که هم صحنه هاى خوبى را در خواب و بیدارى مى بیند، هم آهنگهاى خوبى را مى شنود، هم رایحه هاى دل انگیزى را استشمام مىکند و هم لطیفه هاى فراوانى را لمس مى نماید.(جوادی آملی، ج 14ص 132)
2. انسان دو چهره یا دوساحت دارد: چهره ظاهرى یا مُلکى و چهره باطنى یا ملکوتى، خداوند براى دیدن ظواهر، بَصَر را به صورت بالفعل به انسان داده، بشر از آغاز تولد به کمک آن هر چه را که در شعاع چشم و منظر او قرار گیرد مىبیند. اما براى دیدن باطن و شهود ملکوت، قوه نورى را در نهاد او نهادینه نموده به نام بصیرت، که تا آن "نور استعدادى" از قوه به فعلیت در نیاید، رؤیت باطن و شهود ملکوت، میسر نخواهد بود.
صاحب جامع الاسرار مىنویسد: معناى سخن خداوند (نور على نور یهدى اللَّه لنوره من یشاء)،(نور آیه 35) (... و من لم یجعل اللَّه له نوراً فماله من نور)،(نور 40) چیزى جز این نیست که تا نور حق حاصل نیاید و به دل و جان سالک نتابد، بصیرت در او پدید نیاید. نور حق سرمه چشم بصیرت است و تمام تلاش اهل مجاهده براى آن است که مورد عنایت حق قرار گیرند و نور حق بر دل و بر جانشان پرتو افکن گردد.(ص510)
لسان الغیب مىگوید:
گرنور عشق حق به دل و جانت افتد باللَّه کز آفتاب فلک خوبتر شوى
ناظر به همین نور است. با پرتو افکن شدن نور حق است که سالک از تحیر و تردد مى رَهَد و سرانجام به حقیقت مى رسد.
در قرآن کریم، مشتقات «بصر» ۱۴۸بار و واژه «بصیرت» دوبار تکرار شده است. به طور کلی واژه «بصر» درمتون اسلامی، گاه درباره بینایی ظاهری و حس، و گاه درباره بینایی باطنی و عقلی به کار می رود.
شاخص های بصیرت، در کلام وحی:
برای در امان ماندن از گردبادهای فتنه چنین توصیه شده است:
1- عمل بر اساس یقین:
در فضای فتنه که دوست و دشمن به سادگی قابل تشخیص نیست، محور و مدار حرکت و سخن خود را امور یقینی قراردهیم. قرآن بهترین و استوارترین راه در امان ماندن از فتنهها و مقابله با توطئههای دشمنان را رعایت صبر و تقوا میداند و میفرماید:
قطعا در مالها و جانهایتان آزموده خواهید شد و از اهل کتاب و مشرکان آزار بسیاری خواهید شنید، و اگرصبر کنید و پرهیزگاری نمایید این حاکی از عزم استوار در کارهاست. (آل عمران،186). (همانگونه که مقام معظم رهبری درآن وسطای داغی فتنه فرمودند: آرامش خود را حفظ کنید...).
امام علی علیه السلام میفرمایند: بدانید کسی که تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه خروج از فتنهها و چراغ هدایتی در ظلمتها را در اختیار او قرار میدهد. (نهجالبلاغه ،خطبه 183).
2- رجوع به قرآن:
در فضای تاریک فتنه یکی از بهترین راههای در امان ماندن از آسیبهای فتنه رجوع به قرآن کریم است. در فضای فتنه اگر بتوان اندیشهها و افکار متضاد را به درستی به قرآن عرضه کرد، آنگاه میتوان حق و باطل آنها را تشخیص داد.
پیامر اسلام در حدیثی، رمز عبور از فتنهها را چنین بیان فرمودند: " زمانی که فتنهها چون ظلمت و تاریکی یکپارچه شما را فرا گرفت، پس به قرآن پناه ببرید. (بحار،ج89 ص17، موج فتنه ).
" فإذا التبست علیکم الفتن کقِطعِ اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن
3- تمسک به اهل بیت:
یکی دیگر از راههای در امان ماندن از آسیبهای جنگ نرم تمسک به اهل بیت پیامبر(ص) است که این گونه به عمار سفارش میکنند: "ای عمار! بعد از من فتنههایی رخ خواهد داد. درآن شرایط از علی و حزب علی پیروی کن، چراکه علی با حق است و حق با علی
"یا عمار ستکون بعدی فتنه فإذا کان ذلک فاتبع علیا و حزبه فإنه مع الحق و الحق معه..."
اهل بیت سفینه نجات هستند، برای نجات از غرقگاه فتنه باید به اهل بیت تمسک جست.
و امروز کشتی نجات، انقلاب است و ناخدای آن امام خمینی(ره)، نیروی محرکه آن، حضور پربصیرت مردم، محموله کشتی، اسلام، لنگر کشتی، حرمت خون شهیدان و راهنمای کشتی، مقام معظم رهبری است .
ما امروز، بیش از این که به نقشه نیازمند باشیم به قطب نما نیازمند هستیم، و قبل از این که، زمان شناس باشیم، باید امام زمان شناس باشیم.
راه تحصیل بصیرت
براى نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازى و اصلاح نفس خویش پرداخت.
مجاهده با هواى نفسانى و تهذیب روح از زنگارهاى گناه، و لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمى است که "حجاب دیدگان دل" را مى گشاید و آدمى را در معرض الهامات غیبى و مقام کشف و شهود قرار مى دهد.
1. توبه: اولین گام براى تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است. توبه از تقصیرات و گناهان، بلکه از کوتاهىها و جبران حق اللَّه و حق النّاسى است.
2. ذکر خدا: ذکر زبانى، قلبى و عملى، موجب بصیرت مى گردد. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: »مَنْ ذکر اللَّه استبصر، هر کسى به یاد خدا باشد، بینایى و بصیرت یابد«.
3. هم نشینى با علما: مجالست با علما که موجب بصیرت و بینایى است. على(ع) مى فرماید: »جاور العلماء تستبصر، با دانایان بنشین تا آگاهى یابى«.
4. خرد ورزى: کسى که هر خبر یا مطلبى را مى شنود، فوراً نمىپذیرد، بلکه پیرامون آن مى اندیشد و آن را از صافى عقل و اندیشهاش مى گذراند، بصیرت و بینایى مى یابد، چنان که آینده نگرى و به کارگیرى خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایى مى گردد.
5. زهد: زهد و عدم دلبستگى به دنیا، از امورى است که باعث بصیرت مى گردد.
6. ارتباط با خدا: ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معانى و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از امورى هستند که موجب بصیرت و بینایى و برخوردارى از الهامات غیبى مىشود.
درجات و مراتب بصیرت
بصیرت باطنى و بینایى دل، درجات و مراتبى دارد. اوج آن مرتبهاى است که ائمه(ع) دارند.
امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً؛ اگر همه پردهها فرو افتد، چیزى بر یقین من افزوده نمیشود».( مجلسی ، ج 66، ص 209.)
اگر چه آن مرتبه از یقین مخصوص اولیاى معصوم(ع) است، ولى دیگران نیز مى توانند مراتبى را تحصیل نمایند. هر کسى نور باطنى را از فطرت خدا داد خویش استخراج کند و چشم و گوشش باز شود، مى تواند خدا و نشانههاى او را با »چشم دل« ببیند و صداى تسبیح موجودات هستى را بشنود، که به حکم »یسبّح للَّه ما فى السموات و ما فى الارض«.(جمعه ، 1) همه آنان که در آسمان و زمینند، تسبیح خدا مى کنند. بسیارى از واقعیتها را که با ابصر نمىتوان دید، با بصیرت مشاهده مى کند، بلکه توانایى دیدن جهنم و شنیدن صداى زفیر آن را پیدا مى کند، چنان که قرآن مى فرماید: »کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم، ثم لترونّها عین الیقین«.(تکاثر 5-7 )
آثار بصیرت
در حدیث نبوى آمده است که در دل هر بندهاى دو دیده نهانى است که به واسطه آن دو، غیب را مى نگرد و چون خدا بخواهد در حق بنده اى نیکى کند، دو چشم دلش را مى گشاید تا به واسطه آن، آنچه را که از دیدگان ظاهریش نهان است، بتواند دید.
از شمار انسانهاى صاحب بصیرت «حارث بن مالک بن نعمان انصارى» بود. پیامبر اکرم از او پرسید: "چگونهاى و در چه حالى؟" عرض کرد: "مؤمن راستین و اهل یقینم". پیامبر فرمود: "علامت یقین و ایمان راستینت چیست؟" عرض کرد: "زهد و کنارهگیرى نفسم از دنیا و دلبستگى آن، موجب شد که شبهایم را به بیدارى و عبادت و روزهایم را به روزه و تشنگى بگذرانم، از این رو به درجهاى از بصیرت و بینایى رسیدهام که گویى عرش پروردگارم را که براى حسابرسى بر پا شده است، مى بینم و بهشتیان را در حال زیارت یکدیگر مىنگرم و زوزه وحشتناک جهنمیان را از درون آتش میشنوم". پیامبر فرمود: "بندهاى است که خدا قلبش را روشن کرده است. حال به برکت این نور الهى صاحب بصیرت شدهاى پس آن را حفظ کن".
این خاصیت نور باطنى یا بصیرت است که از فطرت انسان پرتو افشان مى شود و اگر منبع الهى آن (فطرت) زنده به گور نشود و غبار آلودگىها و تیرگى هواهاى نفسانى آن را نپوشاند، همواره چشم بصیرت باطن پر فروغ خواهد بود اما اگر در پشت ظلمت گناه پنهان گردد و انسان تبهکار، حقیقت خود را نبیند، از آن رو که نورى ندارد، خود را گم مى کند و پس از مدتى خویشتن را به کلّى فراموش مى نماید.
در روایتی از پیامبر گرامیاسلام(ص) میخوانیم:
«الا و ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه و عرف عدوه فعصاه؛ (بحارالانوار، ج 77، ص 179، و الحیاه ج 1، ص 36.) آگاه باشید عاقلترین مردم كسی است كه خدایش را بشناسد و از او پیروی كند و دشمنش را نیز بشناسد و آن گاه نافرمانیش كند.»
امام سجّاد علیه السلام می فرمایند:
رَحِمَ الله عَمّیَ العَبّاسَ بن عَلِیٍّ، فَلَقَد آثَرَ وَ اَبلی وَ فَدّی أخاهُ بنَفسِهِ حَتّی قُطّعَت یَداهُ، فَأبدَلَهُ اللهُ بجَناحَین یَطیرُ بهما مَعَ المَلائِکَةِ فِی الجَنّةِ، کَما جَعَلَ لِجَعفَربن أبی طالِبٍ.
وَ أنّ لِعَبّاسٍ عِندَ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی مَنزلَةً یَغبطُهُ عَلَیها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَومَ القِیامَةِ (. خصال ، ج1، ص 35 ؛ باب خصال دوگانه)
خداوند رحمت آورد بر عمویم عباس بن علی علیهما السلام ؛ که به تحقیق ایثار و جانبازی نمود و جنگ نمایانی کرد و خود را فدای برادرش ساخت ، تا اینکه دستانش قطع شد و خداوند در مقابل ـ بسان عمویش جعفر طیّار ـ دو بال به او عنایت کرد تا با آنها با ملائکه ، در بهشت طیران نماید. و همانا عبّاس نزد خداوند تبارک و تعالی منزلتی دارد که جمیع شهدا، در روز قیامت بر او غبطه خورند و تمنّای مقامش را نمایند.
عدهای از افراد سپاه امیرالمؤمنین از جنگیدن با مسلمانان اِبا داشتند. برای آنها بسیار سنگین بود كه با مسلمانان بجنگند. زیرا مشاهده میكردند كه آنها نیز نماز و قرآن میخوانند و دعوت به حق میكنند. لذا امیرالمؤمنین در خطبهی 173 نهجالبلاغه میفرماید: "وَ قَد فُتِحَ بابُ الْحَرْبِ بَیْنَكُمْ وَ بَیْنَ اَهْلِ الْقِبْلَه؛ درِب جنگ میان شما و اهل قبله- كسانی كه رو به قبله نماز میخوانند- یعنی مسلمانها باز شده است. "لا یَحْمِلَ هذَا الْعَلَمَ اِلَّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَ الْصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَواضِعِ الْحَقِّ؛ این پرچم را تنها كسانی میتوانند بر دوش بگیرند كه اهل بینش، پایداری و آگاه به مواضع حق باشند"؛ یعنی اگر كسی به ظاهر مسلمان باشد و ادعای مسلمانی بكند، نماز بخواند، قرآن بخواند و... باعث نمیشود كه با او نجنگند.
قال امام علی (ع) :«ایها الناس فانی فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احدٌ غیری بعد ان ماج غیهبها و اشتد کلبها ؛ مردم! این من بودم که چشم فتنه را درآوردم و کسی جز من جرأت بر آن نداشت؛ بعد از آن که امواج فتنه همه جا گسترده بود و هاری آن فزونی یافته بود.» (نهجالبلاغه، خطبه 93)
حضرت امیر المؤمنین(ع)در خطبه دوم نهج البلاغه در خصوص فتنه بحث میکنند و میفرماید:فتنه چون شتری مست،مردم را پیدرپی پایمال میکرد و ناخن در ایمان آنها میزد.فتنه مسألهای است که به ایمان افراد ناخنگ میزند و بعد امیر المؤمنین(ع)فرمودند:فتنه که میآید چند چیز نیز به دنبال آن میآید:
اول:تردید:یعنی اینکه،همه به شک میافتند.
دوم:اختلاف
سوم:بیثباتی و تزلزل در ایمان
چهارم:گم کردن دوست و دشمن و مخلوط شدن دوست و دشمن
حضرت امیر(ع)فرمودند:حق را با آدمها نسنجید،بلکه آدمها را با حق مقایسه کنید. ملاک حق و باطل را بشناسید تا بفهمید چه کسی حق است و چه کسی باطل وگرنه،اگر ملاک شما اشخاص باشند،باید بدانید که اشخاص لغزش دارند.
حضرت امیر(ع)فرمودند:در فتنه هرکجا دچار شبهه شدید و نتوانستید حق و باطل را تشخیص دهید بر اساس تعصب،احساسات و دنیا خواهی موضع نگیرید و عمل نکنید و از رهبری صالح تبعیت کنید.
یکی از ضرورت های مورد تاکید مقام معظم رهبری بصیرت به عنوان قطب نمای شناخت فتنه هاست که با درک موقعیت و بادر نظر گرفتن مقتضیات زمان با هوشیاری و اقدام به موقع نقشه های شیطانی دشمنان خارجی و داخلی را نقش بر آب می کند .
سر دار شهید حسن شفیع زاده در بصیرت و دشمن شناسی این چنین می فرماید : خداوند به انسان دو چشم داده است که یکی حق را ببیند و دیگری باطل را و دو گوش داده که یکی حرف حق را بشنود و دیگری حرف باطل را اما یک زبان داده است که فقط حرف حق را بگوید
نقطه اوج بصیرت مردم فهیم وبسیجیان تکلیفگرا را باید در حماسه 9 دی سال 88 دید که در آن روز،به تأسی از امام خود چگونه چشم فتنه را کور کردند،تا ملت همچنان بر بالندگی این شجره طیبه افتخار کند.
مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند : "در فتنه سال 88 خیلیها اشتباه کردند و از این جمع بسیاری هم بعد از مدتی اشتباه خود را تصحیح کردند اما حرکت عظیم بسیج با حفظ پرچم بصیرت،مسیر را اشتباه نکرد و توانست در صراط حق بماند.» (روزنامه کیهان،ش 47791)
حضرت امام خامنه ای می فرمایند: الان جنگ است ، البته این حرف را من امروز نمی زنم ؛ من از بعداز جنگ ، ز سال67 ، همیشه این را گفته ام؛بارها و بارها."
"من دارم می بینم تجهیز را،می بینم صف آرایی ها را،می بینم دهان های با حقد و غضب گشوده شده و دندان های با غیظ به هم فشرده شده؛علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه این آرمان ها و علیه همه آن کسانی که به این حرکت دل بسته اند را؛این ها را انسان دارد می بیند،خب چه کار کند؟ "( 14/6/1388)
فتنه يعني حادثه ايي غبار آلود كه انسان نتواند دوست را از دشمن تشخيص دهد و در يابد كه اين فتنه از كجا تحريك مي شود ، فتنه ها را بايد با روشنگري خاموش كرد زيرا هر جا روشن گري باشد دست فتنه انگيز كوتاه مي شود .
نویسنده ای از قول شهید مطهری در خصوص انحراف خواص می گویند : "خواص بخاطر آلوده شدن به دنیا جامه را به فساد می کشند و عوام باید خون بدهند و خون دل بخورن تا جامعه اصلاح شود."
"اگر من بخواهم يك توصيه به شما بكنم، آن توصيه اين خواهد بود كه بصيرت خودتان را زياد كنيد؛ بصيرت. بلاهائى كه بر ملتها وارد ميشود، در بسيارى از موارد بر اثر بىبصيرتى است. خطاهائى كه بعضى از افراد ميكنند - مىبينيد در جامعهى خودمان هم گاهى بعضى از عامهى مردم و بيشتر از نخبگان، خطاهائى ميكنند. نخبگان كه حالا انتظار هست كه كمتر خطا كنند، گاهى خطاهايشان اگر كماً هم بيشتر نباشد، كيفاً بيشتر از خطاهاى عامهى مردم است - بر اثر بىبصيرتى است؛ خيلىهايش، نميگوئيم همهاش. " ( امام خامنه ای)
بصيرت خودتان را بالا ببريد، آگاهى خودتان را بالا ببريد. من مكرر اين جملهى اميرالمؤمنين را به نظرم در جنگ صفين در گفتارها بيان كردم كه فرمود: «الا و لايحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر».
یکی از شاگردان عارف، آیت الله قاضی در اوایل انقلاب، پیش بینی جالبی از سرنوشت همراهان و یاران حضرت امام کرده اند که خواندنی است.
عارف ربانی مرحوم آیت الحق حاج سید هاشم رضوی از شاگردان مرحوم آیت الله قاضی در سال 1370 در سن 99 سالگی به لقاء الله پیوست.
ایشان اوائل انقلاب فرموده بودند : "اطرافیان آقای خمینی دو گروه هستند ، یک گروه آخرتشان به دنیا می چربد و یک گروه دنیایشان به آخرتشان می چربد . آن گروه که آخرتشان مقدم به دنیا است ، دور و بر آقای خامنه ای جمع هستند ولی آنان که دنیاشان به آخرت مقدم است از دور و بر امام و بعد هم آیت الله خامنه ای جدا می شوند."
نتیجه:
«بصيرت» روح زندگي و اكسيري است كه سعادت ابدي و لذت جاودانه حقشناسي را به انسان ميبخشد؛ كيميايي است كه مس وجود آدمي را در همنشيني و همراهي هميشگي حق به طلاي درخشان كمال مبدل ميسازد.
مقام معظم رهبري به كمك بصيرت كمنظير خويش و به اقتضاي شرايط زمان، يكي از مفاهيم و آموزههاي اصيل و محوري ديني را از گنجينه بيپايان معارف اسلامي بيرون كشيده و غبار زدايي نمودند؛ «بصيرت» آموزهاي راهبردي، اصيل و اسلامي است كه ايشان حياتي دوباره به آن بخشيدند و جهت مقابله با هجمههاي فرهنگي و جنگ نرم دشمن، از طريق تكرار و تذكر و تبيين، اين مفهوم را به گفتماني رهگشا و پويا در سطوح مختلف جامعه مبدل نمودند.
بدون شك، تثبيت نظام جمهوري اسلامي در ايران، محصول بصيرت جامعه ايراني اسلامي است و تداوم اين نظام نيز در گرو «بصيرت» اكثريت قاطع اين مردم مؤمن و متعهد به آرمانهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي است و هدف مقام معظم رهبري از تأكيد بر ضروت برنامهريزي براي افزايش بصيرت همگان به ويژه نسل جوان، چيزي جز ادامه يافتن اين راه نيست تا زماني كه پرچم مقدس جمهوري اسلامي به دست صاحب اصلي آن حضرت بقيةاللهالاعظم ارواحنا له الفداء عجّلالله فرجه داده بشود و البته عنصر اصلي در آن روز، جهاني شدن اسلام و ارزشهاي اسلامي «بصيرت» خواهد بود.
بصیرت در فرهنگ قرآن به یک معرفت درونی و عمیق انسان نسبت به خود و آنچه پیرامون وی میگذرد معنا میشود.معرفتی که در صورت حصول،هیچ گاه دستخوش دگرگونی،تحریف و فریب نمیگردد.خواص همچون دیگر انسانها نیازمند این معرفت درونی هستند جز اینکه خواص به دلیل جایگاه اجتماعی خود و ارتباط مستقیم آنان با نهاد قدرت باید بیش از دیگر اقشار جامعه به سلاح بصیرت و آگاهی مجهز باشند.در حوزه جهانی خواص باید نسبت به اهداف،تحرکات و اقدامات کوتاهمدت و درازمدت دشمن آگاه بوده و با زیرکی و بصیرت لازم حرکات دشمن را زیر نظر داشته باشند.
9 دی 1388روزتجلی بصیرت و تجدید بیعت با ولایت بود. روز حضور تاریخی ایران برای ابراز عشق و ارادت ملت به اصل مترقی ولایت فقیه بود. روزی که ملت به صورت خودجوش برای دفاع از حریم ولایت به صحنه آمد و اعلام کرد تنها از امام و مقتدای خویش به عنوان فصل الخطاب نظام تبعیت می کند. حرکت مردم در 9 دی تصویر کاملی بصیرت از صحنه های عمق باور مردم به مبانی دینی، عشق حسینی و شور خمینی (ه)وعلاقه مندی به نظام اسلامی بود. حضوری که نشان دهنده اخلاص مردمانی بود که بدون هیچ چشم داشتی برای دفاع از ارزش های دینی خود جانشان را تقدیم نظام خواهند کرد.
حضور حماسی مردم در روز نهم دی اتمام حجتی بود برای مسئولین، خواص بی بصیرت و فتنه گران، نخست این که این حضور درخواستی از مسئولین داشت که، همان طور که رهبر معظم انقلاب مسئولان را در برخورد با حوادث اخیر به "اعمال کامل و قاطع قانون " موظف کردند، دوم این که خواص باید در شرایط فتنه که کار دشوار و تشخیص سخت است، باید به روشنگری بپردازد و سرانجام این حضور هشداری بود به فتنه گران که بیش از این در برابر اهانت ها و اغتشاش گری آنان سکوت نخواهند کرد.
شناخت «لحظه و نیاز» و اقدام متناسب با آن یکی از ویژگی های مهمی است که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره داشتند. در نهم دی ماه امت مسلمان ایران (برخلاف کوفیان که در لحظه نیاز و اقدام متناسب به وظیفه خود عمل نکردند) ثابت کردند از برخی خواص هم بهتر نیاز را تشخیص می دهند و در لحظه مناسب اقدام مناسب هم به عمل می آوردند.
حضور گسترده مردم در این روز دشمنان نظام اسلامی را ناامید و توطئه هایی آنان را خنثی و امید را در دل متدینین زنده کرد. مردم برای نظامی که برآمده از ارزش های دینی است و با نثار خون هزاران شهید آن را به دست آوردند، حاضر نمی شوند کوچکترین معامله ای بر سر آن انجام شود و این حضور باعث شد چشم طمع دشمنان را کور شود.
اگرچه نهم دی ماه روز مرگ فتنه و 22 بهمن 1388روز دفن فتنه بود، اما نباید فراموش کرد جامعه اسلامی دارای دشمنان زیادی است که هر روز فتنه دیگری را برنامه ریزی می کنند. امید است که با قطب نمای بصیرت و شاخص ولایت و امامت در مسیر امام، آن عارف عشق آفرین و شهیدان والامقام لحظه ای از پای ننشینیم.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
محمد نباتی
منبع:نافع
دیدگاه شما