این گفته در حالی مطرح میشود که جهان در بحرانهایی به سر میبرد که به جرات می توان گفت مسبب اصلی آنها صهیونیستها می باشد. نمونههایی از اخلالگریهای صهیونیسم در جهان، به صورت خلاصه بیان شده است:
استمرارشهرکسازی در سرزمین های اشغالی 1967، به ویژه در اطراف بیتالمقدس موضوعی تازه نیست و همواره اصرار بر گسترش این شهرک سازیها را از جانب رژیم صهیونیستی شنیده ایم.
شهرکسازی در مناطق اشغالی قدس تنها یکی از دهها مشکلی است که بر سر پیشرفت کشورهای جهان به بار آورده اند.رژيم صهيونيستي اخيرا در اقدامي تلافي جويانه به ارتقاء جايگاه فلسطين در سازمان ملل به عنوان دولت ناظر غير عضو ( 29 نوامبر ، 2012 ) و شکست از جنگ هشت روزه در غزه در نوامبر 2012 از مقاومت ، ساخت شهرک هاي صهيونيست نشين را تسريع کرده است.
رژيم صهيونيستي درصدد ساخت شش هزار واحد مسکوني جديد در قدس شرقي و کرانه باختري رود اردن است.رژيم اسرائيل با ساخت شهرک هاي صهيونيست نشين و تخريب منازل فلسطينيان ، درصدد تغيير بافت جمعيتي مناطق فلسطيني به نفع صهيونيستها است.
در واقع هدفی که صهیونیستها از این شهرک سازیها دنبال می کنند، این است که عموما این شهرک سازیها در مناطق اشغالی 1967 در حال گسترش است.
بر این اساس باید گفت که اراضی 1967 جزو سرزمین اشغالی محسوب می شوند، در نتیجه این اقدام رژیم صهیونیستی عملی غیرقانونی تلقی می شود. در اصل هدف اسرائیل این است که با این تجاوز اراضی اشغالی خود را گسترش دهد و صرفا به محدوده مرزهای 1948 اکتفا نمی کند.
باید افزود رژیم صهیونیستی به دنبال گسترش محدوده مرزی و سرزمینی خود در کرانه غربی، حتی فراتر از مرزهای 1967 که امروزه به عنوان فلسطین نامیده می شود، است. اقدام به ساخت مراکز مسکونی و انتقال یهودیان کل دنیا به این شهرکها یا به عبارتی دیگر به این اراضی اشغالی از دیگر اهدافی است که رژیم صهیونیستی دنبال می کند.
بر این اساس مهمترین هدف این رژیم تغییر چهره جمعیتی-جغرافیایی و در یک کلام یهودی سازی کل سرزمین اشغالی است. به عبارت دیگر رژیم صهیونیستی می خواهد در دراز مدت، با افزایش تعداد یهودیان نسبت به اعراب، به لحاظ حقوقی به الحاق کامل بیت المقدس و بخشی از آن یعنی مسجد الاقصی جامه عمل بپوشاند. سرزمین هایی که به لحاظ تاریخی همیشه از آن مسلمانان بود. درمقابل این خود سری های رژیم صهیونیستی اتحادیه اروپا هم واکنش نشان داده و ابراز نگرانی کردهاند.
هر کشوري که يهوديان زماني در آن زندگي کرده يا نقشي در آن داشتهاند، ممکن است بخشي از طرح توسعه طلبي صهيونيستها باشد، افرادي که آرزوي يک جهان يک پارچه صهيونيست را در سر ميپرورانند. اگرچه رژيم اسرائيل به اخراج آفريقاييهاي سياهپوستِ غيريهود و آسياييهاي تيره پوست کمر بسته است، به يهوديان فلاشا از اتيوپي و بني منشه از هند حق شهروندي داده است. اصل قبيله بني منشه از ميزورام و مانيپور در مرزهاي هند و ميانمار ميآيد، ادعا ميشود اين افراد در قرن هشتم به هند تبعيد شدند و از اين رو «قبيله گم شدهي» اسرائيل هستند. اين «يهوديان جديد» به عنوان دارندگان گذرنامه اسرائيلي اجازه دارند به هند بازگردند.
مطمئنا اسرائيل در آيندهاي نزديک ادعا ميکند در افغانستان نيز سهم دارد، زماني که ذخاير نفتي و معدني بيشتري در اين کشور کشف شود و نيروهاي نظامي غربي نيز از آن عقب نشيني کنند. از اينها گذشته برخي از دانشمندان يهودي مدعي هستند پشتونهاي افغانستان و شمال پاکستان يکي ديگر از «قبايل گم شدهي اسرائيل» هستند. البته لازم به ذکر است که بسياري از پشتونها نيز از اعضاي طالبان هستند که اين امر کار را براي اسرائيليها آسانتر ميکند.
اسرائیل خط مقدم مقابله با توسعه طلبی شوروی دیروز و روسیه امروز به شمار می رود. آن کشور همواره به تقاضای آمریکا برای امن سازی منطقه حساس و بحرانی خاورمیانه پاسخ مثبت داده است و در واقع، اسرائیل امتداد قلمرو ارضی غرب با همه ویژگی هایش در شرق، تجسم یکی از ایالت های آمریکا در خاورمیانه ، صحنه تئاتری برای نمایش و القای فرهنگ غرب در جامعه جغرافیایی مسلمانان ، ابزاری برای مجازات کشورهای مخالف آمریکا ، معبری برای صدور کالاهای غربی به آفریقا و آسیا ، محلی برای آزمایش سلاح های غرب و نیز سرپل غرب در قلب جهان عرب و سرزمین اسلام محسوب می شود.این ویژگی منحصر به فرد « صهیونیست را به کانون واقعی قدرت سیاسی جهان و کانون نظامی استراتژیک تسلط بر جهان »و یا به عقیده وایزمن ، به صورت « بلژیک آسیایی، یعنی خاکریز اول انگلستان برای کانال سوئز » در آورده است. حتی اگر اسرائیل از این ویژگی ها بی بهره می بود و تنها از این ویژگی که حاکمان واقعی واشنگتن صهیونیست هایی هستند که به شکل نامرئی قدرت را در آمریکا از پشت صحنه در دست دارند ، برای اثبات ادعای خدمت فراوان صهیونیسم به لیبرالیسم آمریکایی کافی بود.
اسرائیل می کوشد با تخریب فرهنگ انسانی ، کارشکنی اقتصادی ، رخنه در دستگاه های امنیتی ، مشارکت درسرکوب جنبش های آزادی بخش ، گسترش خدمات نظامی ، اعمال جاسوسی و اعطای کمک های مالی ، راهی برای نفوذ آمریکا در آسیا ، آفریقا و آمریکای لاتین بگشاید . نمونه های بسیار برای اثبات این ادعا می توان نام برد ؛ مثلا وزیر امور خارجه سری لانکا اعتراف می کند که در برابر برقراری رابطه با اسرائیل ، آن کشور کمک های ویژه در اختیار کشورش می گذارد . چندی پس از این معامله سیاسی ، اسرائیل نمایندگی سیاسی خود را در سفارت آمریکا در سری لانکا بازگشود که به استثنای رئیس آن ، همه کارکنان نمایندگی اسرائیل ، آمریکایی بودند . همچنین ، شرکت اسرائیلی بنامان با تخریب اقتصاد نیکاراگوئه و نیز کارشناسان اسرائیلی ، با مشارکت در سرکوب انقلابیان ضد دولتی گواتمالا و جاسوسان صهیونیستی با شناسایی رهبران جنبش های آزادی بخش آمریکای لاتین ، حوزه نفوذ آمریکا را گسترش و تثبیت کرده اند.
یکی ازمهمترین سازمانهای یهودی در آمریکا ایپاک (AIPAC) است .این سازمان تعیین کننده تمام سیاستهای آمریکا در سطح جهانیست و جالب اینکه بدانیم« بنیاد جامعه باز » یا همان « بنیاد جورج سوروس » یکی از زیر شاخه های این سازمان صهیونیستیست بنیاد سوروس نقش عمده ای در ایجاد انقلابهای نرم در کشورهای تجزیه شده از شوروی سابق و در سطح خاور میانه دارد. همین بنیاد سوروس تحت حمایت سازمان آیپاک است که فعالیت گروههایی که در بر اندازی نظام ایران فعالیت دارند را سازمان دهی میکند حتی هاله اسفندیاری و کیان تاج بخش که چندی پیش ماهیت آنان توسط اطلاعات ایران کشف شد زیر نظر بنیاد سوروس که زیر شاخه ای از سازمان صهیونیستی آیپاک هستند از اعضای این سازمان بودند .در واقع سازمان آیپاک سازمانی است که بر همه فعالیتهاس سیاسی آمریکا تسلط کامل دارد نماینده ای از نمایندگان مجالس امریکا به پیروزی نهایی نمیرسد مگر آنکه با تایید و پشتیانی مالی این سازمان باشد بنابراین انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا به هیچ وجه موضع دولت آمریکا را در سطح جهانی تغییر نخواهد داد و در حقیقت مردم آمریکا در انتخاب سرنوشت مملکتشان هیچ کاره اند .
بسیاری از سایت ها در مورد نقش صهیونیسم در شکل گیری بحران اقتصادی جهان سخن گفته و صهیونیستها را مسئول این بحران دانسته اند و کاملا واضح است که این شبکه ها بر جهت گیری های افکار عمومی اثر گذاشته اند به گونه ای که بر اساس نظر سنجی "جمعیت ضد افترا" که نهادی کاملا وابسته به " اسراییل" است و ماموریتش یافتن جهت گیری ها و گرایش های ضد اسراییلی در جهان می باشد ، 31 درصد از اروپاییان در مورد بحران اقتصادی کنونی جهان صهیونیستها را مورد سرزنش و ملامت قرار داده اند .در این نظر سنجی 3500 تن از کشورهای اتریش ، فرانسه ، مجارستان ، لهستان ، آلمان ، اسپانیا و انگلیس شرکت کرده بودند. آبراهام فوکسمان رییس جمعیت ضد افترا می گوید ، احساسات ضد یهودی هنوز در میان بسیاری از اروپاییان مشاهده می شود و بر اساس این نظر سنجی بیش از نیمی از اروپاییان بر این باورند که یهودیان ساکن کشورهای اروپایی به اسراییل عشق می ورزند و به آن علاقه مند هستند و 40 درصد از آنان نیز بر این باورند که یهودیان در دنیای اقتصاد و تجارت از قدرت بسیار ویژه ای برخوردار هستند.
این در حالی براساس اعترافات موردخای وانونو و گزارش های صادر شده از سوی سازمان های اطلاعاتی جهانی ومراکز اطلاعات بین المللی متخصص در بخش انرژی وتسلیحات هسته ای، رژیم صهیونیستی بین 300 تا 500 کیلوگرم پلوتونیوم در اختیار داشت که می توانست با این حجم مواد رادیواکتیو حداقل 350 سلاح هسته ای از انواع وکالیبرهای مختلف در اختیار داشته باشد.
حال اینکه خود صهیونیست ها از یک طرف و سازمانهای بین المللی وابسته به آن بدون توجه به وجود این سلاح های ضد حقوق بشر در صهیونیست، فعالیتهای هسته ای ایران را با توجه به همه بازدیدهای مکرر، مورد توجه قرار داده اند و آن را مشکا اصلی جهان می دانند.
تمامی شبكههای تلویزیونی، ماهوارهای و كابلی آمریكا تقریباً به وسیله شش غول رسانهای اداره میشوند و با توجّه به اینكه این رسانههای آمریكایی مخاطبان زیادی در سراسر جهان دارند و در واقع تمامی اخبار، اطّلاعات و برنامههای سرگرم كننده مردم جهان از طریق این رسانههای انحصاری تأمین میشود، میتوان اذعان داشت كه این غولهای رسانهای بر تمامی جهان مسلّط هستند.شش ابر رسانه آمریكایی، جریان اصلی رسانهها در جهان را در دست دارند و هدف اوّلیه آنها نیز سلطهجویی اقتصادی است و نه اطّلاعرسانی. این ابر رسانهها كه هر كدام دارای شبكههای رادیویی، تلویزیونی، ماهوارهای و ... هستند، به اشكال گوناگون تحت سلطه صهیونیستها قرار دارند و در جهت پیشبرد اهداف صهیونیسم فعّالیت میكنند.
در پایان هرچند بان کی مون با ارائه گزارشهایی از فعالیتهای خصمانه صهیونیستها در فلسطین، ساخت و سازهای رژیم اشغالگر اسرائیل، تخریب خانههای فلسطینیان و ساخت راههایی که فقط یهودیان میتوانند از آن استفاده کنند، هتک حرمت به قوانین جهانی حقوق بشر دانسته، ولی عملاً این تحرکات صوری می باشد و تنها القای اینکه سازمان ملل نیز بدین قضیه واکنش نشان داده است، می باشد با ین حال این سوال مطرح می گردد که تا کجا باید آزادی در راه پیشبرد اهداف ضد حقوق بشری صهیونیستها در جهان وجود داشته باشد و تا کی سازمانهای مدعی حمایت از حقوق ملل سکوت مرگبار خود را در مقابل اقدامات صهیونیزم در جهان ادامه می دهند؟
فرهاد نظریان سامانی
منبع:نافع
دیدگاه شما