الاخضر ابراهیمی، هدف خود از قبول این عنوان را کمک به ادامه مذاکرات بیان کرده و رسما از همه کشورها برای حل مشکل سوریه درخواست کمک کرده است.
نماینده جدید سازمان ملل در مسائل سوریه، سئوالات جدیدی این روزها ذهن جامعه جهانی را به خود جلب کرده که توجه به آنها میتواند رمزگشای بسیاری از مسائل و پیچیدگیهای این روزهای سپهر سیاست باشد.
در واقع با رفتن کوفی عنان و اظهار ناامیدی از سوی او، اولین پرسشی که مطرح میشود این است که الاخضر ابراهیمی، سعی در انجام چه کار جدید و یا پروژه تازهای دارد که کوفی عنان با سابقه قابل توجه در دنیای دیپلماسی از انجام آن عاجز بود؟ و یا اینکه این تغییرات و عدم کارکرد و ناتوانی در حل ماجرا و به نوعی سردرگمی نهادهای بینالمللی با توجه به خط قرمزهای تعیین شده برای آنها خبر از چه چیزی در پس پنهان ماجرا میدهد؟
حمید افراسیابی، استاد دانشگاه و تحلیلگر منطقهای، در پاسخ به این پرسشها با تاکید بر ناتوانی ابراهیمی مانند کوفی عنان در حل مشگل میگوید: مشکل اصلی در حال حاضر برای حل ماجرای سوریه توسط نهاد بینالمللی همچون سازمان ملل، افراد نیستند و برای همین هر تعویضی هم که صورت پذیرد باز هم بیفایده خواهد بود. در واقع تردیدی در این نیست که طرح کوفی عنان که مورد توافق ایران و دیگر کشورها همچون روسیه و چنین هم قرار گرفت، به تدریج توسط ابراهیمی دوباره به شکل دیگری مطرح میشود و دوباره مورد مخالفت غرب قرار خواهد گرفت.
دورباطل تکرار می شود
این تحلیلگر میافزاید: به نظر میرسد که سازمان ملل در موضوع سوریه قرار نیست حرکتی خارج از خط قرمزهای تعیین شده توسط غرب صورت انجام دهد. برای همین هر راه حلی به جز رفتن اسد در پس پرده از سوی غرب رد میشود. از طرف دیگر نمایندگان تعیین شده به خوبی میدانند که در صورت اجابت خواسته غرب و در راس آن آمریکا آبروی خود را به حراج گذاشتهاند و برای همین سعی میکنند راهی میانه برگزینند. اما به دلیل نفوذ کشورهای غربی بر سازمان ملل هیچ کدام از آنها نه تنها راه به جایی نمیبرند بلکه خیلی زود مجبور به کنارهگیری از جایگاه خود میشوند.
صحبتهای این استاد دانشگاه در شرایطی مطرح میشود که در چند سال اخیر ایران در کنار کشورهای دیگر خواستار بازنگری در ساختار تصمیمگیری در سازمان ملل بوده است. درخواستی که همیشه از سوی قدرتمندان صاحب نفوذ در این سازمان با عنوان بین المللی مورد بی اعتنایی قرار میگیرد.
حمید افراسیابی در این باره بر این باور است که موضوع سوریه دقیقا مصداقی برای نشان دادن عدم کارکرد نهادهای بینالمللی به دلیل نفوذ غربیها و سلطه آنان برساختار تصمیمگیری این نهاد محسوب میشود. چرا که امروز عملکرد این سازمان در ماجرای سوریه سردرگم است که این سازمان را از انجام فعالیت مثبت و راهگشا که مورد اتفاق همه طرفها باشد باز میدارد. دلیل این عجز هم دخالتهای آشکار غرب برای اعمال نفوذ در تصمیمگیریهای این سازمان است. در واقع غربیها به دلیل اینکه خود ساختار سازمان ملل را بنا نهادهاند و به نوعی نقش مهمی در تامین بودجه این سازمان دارند به دنبال ابزارسازی از این سازمان هستند که نمونه بارز این موضوع را میتوان در مسائل مختلف که جدیدترین آنها در مورد سوریه است مشاهده کرد.
علاوه بر این به نظر می رسد که با گذشت هر چه بیشتر زمان، نیاز به تغییر ساختاری در سازمان ملل، بیش از هر زمان دیگری برای کشورهای جهان ملموس میشود. چرا که روند تصمیمگیریها و کنارگیری نمایندگان در امور مختلف نشان از زیر فشار بودن کل ساختار سازمان ملل و به تبع آن نمایندگان این نهاد بینالمللی است.همین مسئله سبب شده که بسیاری از کشورها در گذر زمان به بازنگری ساختاری بیندیشند که درآن نفوذ برخی کشورهای قدرتمند غربی محدود شود.
در این بین نباید این مسئله مهم را نادیده گرفت که یکی از اهداف سازمان ملل در شرایط بحرانی جلوگیری از کشته شدن شهروندان است که با توجه به سیاسیبازی غربیها در موضوع سوریه و کشته شدن شهروندان غیر نظامی، این نهاد بینالمللی روزبهروز از این هدف خود دورتر میشود.
دیدگاه شما