همزمان با آغاز تحريمهاي جديد نفتي عليه ايران، رسانههاي كشورهاي غربي به ويژه رسانههاي فارسيزبان هم دور تازهاي از خبررساني به شيوه خود را در اين باره آغاز كردند، به گونهاي كه از همان روزي كه دور جديد تحريمها توسط كشورهاي غربي عليه ايران اعمال شد، مخاطب اين شبكهها هم شاهد دور جديدي از تغييرات در چينش خبرها و مسائل مورد نظر اين رسانه بوده است، آن چنان كه همه چيز خبر از يك پروسه رسانهاي- رواني مهم ميدهد. پروسهاي كه شايد براي چندماه برنامهريزي شده باشد وشايد هم براي چند سال مد نظر اين رسانهها و در دستور كار آنها قرار گيرد.
آغاز يك بحراننمايي با شروع دور تازه!
بلافاصله پس از انتشار خبر تحريمهاي جديد و به ويژه تحريم نفت، بيبيسي فارسي بخش خبري خود را در همان روز يعني ۲۳ ژانويه با خبر تحريم نفت ايران و تيترهايي همچون «اروپا نفت ايران را تحريم كرد، ايران با بحران جديد چگونه كنار خواهد آمد!» آغاز كرد و در همان اولين بخش خبري خود با سه كارشناس سياسي، استراتژيك وحوزه نفت به گفتوگو و تحليل پرداخت تا به اين صورت در همان دقايق ابتدايي رسمي شدن تحريم نفت ايران، بيشترين گمانهزنيها و به تعبير خود بيشترين پوشش خبري را به اين موضوع اختصاص داده باشد. نكته جالب اينجا بود كه در همان روز هم بخش «اتاق خبر» شبكه من و تو كه حالت غيررسميتري نسبت به بخشهاي خبري ديگر شبكههاي فارسيزبان دارد با لحني غيررسميتر از تحريم نفت ايران به عنوان شروع يك فاجعه براي ايران تعبير كرد و حتي با پخش گزارشي نسبتاً طولاني تبعات اين تحريم را سنگين و آن را با تحريمهاي قبلي غيرقابل مقايسه دانست.
اين رفتار رسانهاي در حالي از سوي اين شبكههاي انگليسي اعمال شد كه بخش قابل توجهي از كارشناسان رسانه بر اين باورند كه بيبيسي فارسي از همان لحظهاي كه تحريم نفت ايران در صدر اخبارش قرار گرفت، شروع به بهرهگيري از تاكتيك «تمركز براي آشفتگي رواني» كرد؛ تاكتيكي كه در آن روي يك رسانه روي موضوع مدنظر خود در هر سطحي آنقدر متمركز ميشود تا در نهايت براي بيننده خود يك آشفتگي رواني تمامعيار به بار آورد و به اين صورت بتواند در ميانه اين آشفتگي رواني پيام خود را آن گونه كه ميخواهد به مخاطب القا كند.
پيش به سوي درگيرسازي مخاطب
پرويز فردمنش، استاد دانشگاه و روانشناس براين باور است كه ايجاد آشفتگي در ذهن بيننده آن هم با سياهنمايي فوقالعاده در راستاي القاي هر چه بهتر پيام و در اختيار گرفتن ذهن بيننده صورت ميپذيرد. اين استاد دانشگاه در ادامه به اين موضوع اشاره ميكند كه ذهن حساس مخاطب به محض دريافت چند سيگنال پياپي آن هم در يك روز به طور اتوماتيكوار روي آن موضوع متمركز ميشود، به همين سبب به تدريج به سمتي ميرود كه در اثر درگيري شديد با اين سيگنالهاي رواني- رسانهاي هر مسئلهاي را به اين موضوع ارتباط ميدهد.
صحبتهاي اين استاد دانشگاه درباره تعميم دادن تمام مشكلات و درگيري ذهني در حالي است كه سياهنمايي فوقالعاده براي بيننده درباره آيندهاش در ايران و همچنين اينكه تمام مشكلات هر روز او، به نحوي به تحريمها بازميگردد يكي از راهبردهاي مهم اين شبكه خبري در كنار ديگر شبكههاي فارسيزبان غربي محسوب ميشود.آنچنان كه بيبيسي فارسي در يك ماه اخير به طور مشخص هر دو روز يكبار با تدارك ديدن بحثهاي تحليلي سعي ميكند انواع و اقسام مشكلاتي كه مردم دائماً به طور روزمره با آن درگير هستند را به تحريمها ربط دهد.
فردمنش ميگويد: ارتباط دادن مشكلات عادي و روزمره و حتي گران شدن قيمتها به طور متناوب به مسئله تحريمها در واقع در راستاي ايجاد درگيري فكري بيشتر و فراخواندن او به تشويش صورت ميگيرد. در واقع نتيجه استفاده از اين تاكتيكهاي رواني- رسانهاي بازتوليد خشونت و اضطراب در مخاطب است، يعني به طور مشخص اين رسانهها تلاش دارند تا ايجاد فضاي كاذبي كه در آن يأس و نااميدي حرف اول را ميزنند به مخاطب اينگونه القا كنند كه تا زماني كه تحريمها وجود دارد هر كاري و فعاليتي به شكست منجر ميشود. نتيجه اين القا هم در صورت خنثي نشدن مشخص است يا جامعه پويايي خود را از دست خواهد يا سر به طغيان برميآورد.
پروسه فرسايشي، تداركي از پيشتعيينشده براي جوانان
اين نتايج در شرايطي مدنظر قرار ميگيرد كه به باور بسياري از صاحبنظران، حوزه رسانه بيبيسي به دنبال پروسهاي فرسايشي هستند تا در نهايت مخاطب را وادار به فشار به دولت براي كوتاه آمدن كنند. مهدي فرازمند، استاد دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات بر اين مسئله تأكيد دارد كه اين موضوع يك پروسه جنگ رواني فرسايشي با مخاطب ايراني است تا روزبهروز حلقه فشار رواني را براي او تنگتر كند تا هم به دولت خود فشار آورد و هم خود به عنصري كه نااميدي در جامعه توليد ميكند، تبديل شود. از طرف ديگر به نظر ميرسد كه اين پروسه رواني به صورت هميشگي و با ضرباهنگي مشخص والبته مرتبط با موضوعات روزي كه در جامعه ايران رخ ميدهد، توسط رسانهاي همچون بيبيسي فارسي به اجرا گذاشته ميشود. در اين ميان بايد به اين مسئله هم توجه داشت كه سياهنمايي اقتصادي و تكرار دائم اين مسئله كه آيندهاي در انتظار جوانان ايراني نيست، يكي ديگر از رويكردهايي است كه بيبيسي فارسي سعي دارد از طريق آن، موج آشفتگي رواني و روحي قوي را در ذهن جوان ايراني به وجود آورد.
به باور بخش قابل توجهي از كارشناسان در حوزه روانشناسي رسانه بيبيسي فارسي و همچنين شبكه من و تو برنامه ويژهاي براي در اختيار گرفتن ذهن جوانان در ماجراي تحريمها تدارك ديدهاند.
مهدي فرازمند در اين زمينه ميافزايد: اين رسانهها در ابتدا براي جلب توجه جوانان به سراغ سوژههايي ميروند كه به هر ترتيب جزو دغدغههاي اصلي جوانان به شمار ميرود، مثلاً در برنامه نوبت شما بيبيسي يا روي خط شبكه صداي امريكا به مسائلي همچون ازدواج و اشتغال بيش از هر موضوع ديگري پرداخته ميشود. هنگامي كه آنان بتوانند از اين طريق نظر جوانان را روي پيامهاي خود در حوزه اين موضوعات متمركز كنند، آنگاه به سمتي ميروند كه حكومت را در تمام اين مسائل ناكارآمد نشان دهد، به عنوان نمونه در آمارهاي اشتغال و درآمد سرانه و مسائلي همچون حجاب به شدت اغراق ميكنند. پس از اين اتفاق نوبت به مرحله بنبستسازي ميرسد؛ بنبستسازي كه جوانان به شدت روي آن حساس هستند.
ورود به مرحله القاي بنبست براي جوانان در حالي به باور اين كارشناس از سوي شبكههاي معروف فارسيزبان خارجنشين صورت ميپذيرد كه به باور او جوانان به دليل حساسيتي كه روي آرزوهاي خود دارند، هر لحظه در مورد به بنبست رسيدن آمالهاي خود و حتي گمان اين مسئله آماده واكنش هستند. در واقع هدف اين شبكهها هم همين خواهد بود، يعني به طور مشخصتر آنها تلاش دارند تا مخاطب خود را در گوشه رينگ قرار دهند و به طور پياپي ضربات رواني مهلكي به او وارد سازند تا او در اثر اين موجهاي رسانهاي واكنش نامعقول و نابهنجاري از خود نشان دهد.
هدف گرفتن جوانان از سوي اين رسانهها در حالي است كه بخش قابل توجهي از جمعيت ايران جوان هستند و جنگ عليه اين بخش قابل توجه از جامعه ايران در واقع در راستاي ايجاد تنش بيشتر در جامعه صورت ميپذيرد و اين در حالي مورد نظر رسانههاي غربي خواهد بود كه جوانان بازوي فعال جامعه ايران محسوب ميشوند.
سياهنمايي درباره تبعات تحريمها رويكرد اصلي آينده
در كنار اين مسئله به نظر ميرسد استراتژي آينده اين رسانهها به ويژه رسانههاي فارسيزباني همچون بيبيسي فارسي، صداي امريكا و شبكه من و تو هم تا حدودي براي كارشناسان قابل پيشبيني است.مهدي فرازمند، استاد دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات، براين مسئله تأكيد دارد كه بيبيسي فارسي در روزهاي آينده روند فرسايشي خود براي ايجاد اختلالات فكري در ذهن مخاطبان ايراني را ادامه خواهد داد تا به تدريج تحريمها را بيش از هر زمان ديگري عامل همه مسائل براي اين مخاطب جلوه دهد. اين استاد دانشگاه بر اين باور است كه بخشهاي تحليلهاي بيبيسي فارسي همچون «صفحه دو» يا «شصت دقيقه» و همچنين نمونههاي آن در صداي امريكا مانند برنامه «افق» از اين پس بيش از هر زمان ديگري روي مسئله تبعات تحريمها در زندگي روزمره شهروندان ايراني مانور خواهند داد كه در اين بين اغراق و سياهنمايي و نتيجهسازي جزو تكنيكهاي اصلي ماجرا خواهد بود.
از طرف ديگر به تعبير اين استاد دانشگاه شبكه من و تو با قالبي متفاوتتر كه تم فرهنگي و غيررسمي آن بارزتر است، به نوعي همين خطوط را در پيش خواهد گرفت و با پخش مستندهايي درباره نتايج تحريمها، در همه مسائل روزمره جامعه ايران سعي ميكند مخاطب را وادار به باور كاذبي درباره مشكلات خود كند.تمام اين مسائل و اظهارنظرهاي كارشناسان حوزه روانشناختي و ارتباطات در حالي است كه فعاليت اين روزهاي رسانههاي فارسيزبان غرب، خبر از پيوند محكمي ميان آنها و سياستهاي تبيينشده از سوي نهادهايي رسانهاي همچون «BBG» (بنگاه سخنپراكني امريكا Broad Casting Board of governors )ميدهد چراكه در واقع در ماجراي تحريمها اين رسانهها به ابزار فشار رواني مبدل شدهاند. آنچنان كه به باور فرازمند، اين روزها اين چند رسانه بازوي اصلي سياست «هويج و چماق» شدهاند كه اين مسائل نشان از برنامهريزي مدوني دارد كه در سازوكارهاي كلانتري براي تأثيرگذاري در مسائل ايران از سوي اين رسانهها مدنظر قرار گرفته است، هرچند علاوه بر اين، بخش ديگري از كارشناسان حوزه ارتباطات بر اين باورند كه ايجاد شكاف ميان رسانه ملي و شهروندان هم از ديگر رويكردهايي است كه در دستور كار اين رسانهها قرار دارد چراكه آنها به دنبال تغيير منابع اطلاعاتي مردم از رسانه ملي به سيستم خبري خود هستند تا به اين صورت بتوانند مخاطب ايراني را در دام رسانهاي خود اسير و ذهن او را شكار كنند.
رضافرخی
دیدگاه شما