به گزارش بهارانه به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا، دختری که در 8 سالگی به دلیل عدم توجه پدر و مادر به او تعرض شده است ،در شب عروسی به صورتی کاملا تصادفی اتفاقی مشابه را متوجه میشود و برای جلوگیری از این اتفاق با نگهبان متعرض ساختمان در گیر میشود و منجر به قتل او میشود حال باز پرس تلاش میکند تا علت قتل را بیابد هر چند که با مقاومت دختر برای اعتراف روبرو است و ...
باید به خانم فیلمساز گفت :هیس سیاه نمایی فریاد ندارد!!
کتاب کودک این بار با صفحه سیاه آغاز میشود!
حس بد، نفرت، تاسف و در خود فرو رفتن از محصولات دیدن فیلم است. فیلم به هیچ وجه امیدوار کننده نیست . تو با خود میگویی اگر اینگونه است و این است توصیف امروز وضعیت دختران ایران و به قول خود کارگردان این محصول سالها سنت غلط است و نهادهای اجتماعی و قضایی و همه و همه دست به هم داده اند تا این بلا بر سر دختران این مرز بوم بیاید پس فاتحه فرهنگ و عصمت و غیرت را دراین مرز وبوم باید خواند و هیچ امیدی نیست که تحولی به این زودیها شکل بگیرد و دیگر حکایتهای کثیف اینگونه اتفاقات را به گوش نشنویم.
اگر چه به نظر این فیلم بر خلاف بسیاری از تصاویر متحرک موجود در جشنواره فیلم شده است و باید به استادی خانم درخشنده در حرفه خودش اذعان کرد.
بازیگران و بازی گردانی بسیار عالی مخصوصا اینگونه بازی گرفتن از کودک به خوبی رخ می نماید و نشان از حرفه ای بودن کارگردان دارد و برای این تخصص بالا همیشه قابل تقدیر است.اما باید هشدار داد که تخصص هم مانند هوش، سیاه و سفید دارد!
واقعا نمیدانم که به پرده کشیدن این معظلات نیاز فیلم ساز است برای فیلمی در خور توجه یا نیاز مخاطب برای ایجاد توجه! اما خوب میدانم در بیان این" نمیدانم به خاطر چه ؟"، خانم درخشنده بسیار موفق عمل کرده است او براستی فیلم ساخته است هرچند که اگر ایرادات حقوقی آن براستی قرار باشد حل شود بسیاری از تعلیقات داستان فیلم از دست میرود اما خانم درخشنده یک فیلم ساز است نه یک حقوق دان.
قتل در شب عروسی،کشف دروغ نامزد،آسایشگاه روانی، تجاوز آنهم به دختر 8 ساله، تجاوزی دیگر به دختری کوچک و سکوت کسی که محکوم به اعدام میشود و در آخر قربانی شدن قربانی شده، طبیعی است که حس خوبی را بر نمی انگیزاند و کسالت را به تن و روح به ارمغان می آورد. حتی کسانی هم که قرار است نقش خوب های داستان را داشته باشند یا کاری نمی توانند بکنند یا به شدت ترس دارند که آبروی خود و خانوادشان در خطر بیافتد.
باید از خانم درخشنده چند سوال اساسی کرد و البته بعضی جوابهای ایشان در خود جشنواره و مصاحبه ها را بررسی کرد تا بدانیم که آیا این فیلم به ضررورت ساخت رسیده بوده است یا نگاهی خاص، نمی خواهیم بگوییم فمنیستی یا از جنس سیاه نمایی های روشنفکرانه یا نیاز به توجه مخاطب به هر قیمتی را به دنبال دارد یا نه.
گذشته از اینکه این مسایل واقعیت است که هست و اینکه چقدر این واقیعت درشت شده است یا نه، نکته اینجاست که در چنین جامعه ای با وجود سختیهای فراوان موجود، نیاز به امید و روشنایی ارجح است یا به قول خود فیلم ساز نشان دادن دمل چرکی که نادر اتفاق افتاده ؟
یک کودک 8 ساله بعد از دیدن فیلم چگونه میشود؟ آیا با خود عهد می کند که هیچ وقت با غریبه ای همراه نشود یا مسایل خود را با خانواده در میان گذارد ؟ یا حس سیاه از جامعه بد در دلش شکل می گیرد و شاید اثرات این ناامیدی و نگاه بد به مردان در آینده او نیز صفحه ای از نام امیدی باز کند و باز قربانی شود اما این بار به شکلی دیگر!
به قول خود ایشان این اتفاق در چند مورد گزارش شده است (فکر میکنم در مصاحبه جشنواره ققنوس فرمودند 19 مورد) و آیا اتفاق افتادن این چند مورد در طول سالها این موضوع را به یک معظل اجتماعی بدل می کند؟
خانم درخشنده خود بر وجود پیام و کارکرد بر فیلم اصرار دارند و حال اینکه اثرات این نوع پیام دادن چه می شود؟ و در ترازوی ضرر و سود کدام یک سنگین تر میشود؟
آِیا این فیلم واقعا آموزش خانواده است؟ (این مطلب را نیز در مصاحبه فرمودند)
آموزش خانواده ها در بسیاری موارد لازم است و بسیار هم لازم است و در بسیاری از معظلات اگر آموزشی شکل می گرفت خانواده ای از هم نمی پاشید اما این نیاز ضروری ، جوازی است برای به تصویر کشیدن نیاز؟
اصلا سینما وفیلم سینمایی چقدر مدیوْم آموزش است آیا براستی در حد و اندازه های این مدیوْم اشتباه نکرده ایم؟آیا هر آموزشی که به نظر مهم است را می توان در پرده سینما نمایش داد؟
بله سوالات سختی که احتیاج به بحث فراوان دارد و متخصصین امر را وا می دارد در این زمینه بصورت جدی تری وارد شوند تا به دنبال آن فیلم سازان نیز از اثرات اثر خود بیشتر مطلع شوند
جواب دادن به هر یک از سوالات یعنی باز کردن یک مبحث تخصصی که هم جایگاه آن بطور مفصل در یک نوشته نیست و هم شاید در بعضی عناوین تخصص نویسنده نباشد اما باید عرض شود: امید بخشی در جامعه و البته در کنار آن نشان دادن و جهت دهی به سوی آموزش بهتر خانواده آنهم در مراکز تخصصی آن، چیزی است که امروز همه به آن اذعان دارند و غربی هایی هم که بعضی از فیلم سازان این مرز بوم دست به دامن آنها می شوند به ضررورتش رسیده اند، آنها هم می دانند حیا به هر عنوان باید در آموزش حفظ شود و هر چیز جایگاه خود رادر جامعه بیابد.
آموزش مسایل دختران برای دختران بسیار ضروری است کما اینکه برای پسران لازم است اما این آموزشها در رسانه ای عمومی آنهم چیزی که سرگرمی جز ذات آن است به هیچ وجه تخصصی نیست، به قاطعیت می توان گفت ضرر آموزش غلط و روش آموزشی غلط به مراتب بیشتر و بدتر از عدم آموزش است آنهم در سطح کودک ونوجوان.
ریشه یابی مسایل کودک و نوجوان و اینکه ایشان را هر چه می توانیم به عزت نفس و اعتماد به نفس و خانواده نزدیک کنیم تا هیچ وقت به این نوع معظلات گرفتار نشوند چیزی است که به هیچ وجه مورد توجه سرکار خانم کارگردان نبوده است.
سینما در بهترین حالت می تواند مخاطب خویش را ترغیب کند تا به دنبال مسئله برود و به هیچ وجه توان آموزش به صورت کامل را ندارد و چه بهتر که همراه با سرگرمی به سمتی برویم که نوجوان این مرز بوم بیشتر به هویت و بزرگی خود فکر کند تا به ترس و واهمه از اتفاقی که شاید در تمام عمر حتی خبر آن را هم در روزنامه های حوادث نبیند.
اگر سینما یک مکان خانوادگی است که هست این نوع فیلمها مخاطب آموزش خود را کدام قشر از این خانواده تعریف کرده است، تا از رفتن بقیه خانواده به سینما جلوگیری شود!
خانم کارگردان به قدری در تفکرات دغدغه داران غربی غرق می شود که به کلی فراموش می کند که اینجا ایران اسلامی است و تعصبات دینی و غیرتهای ایرانی ، در موارد اشتباه باید اصلاح شود نه بکلی نابود شود. فرض اینکه پدری با غیرت در کنار دختر با حیا خود بنشیند و این صحنه های نیمه مهیج را تماشا کند اگر برای ایشان اصلا دلهره آور نبوده است اما تن و بدن بسیاری از مردان و زنان ایرانی را خواهد لرزاند.
تعلیق در فیلم بر اساس اشباهات فاحش قانونی که به دلیل عدم شناخت درست گروه فیلم ساز از قانون اتفاق می افتد را باید از نقاط بسیار بسیار ضعیف این فیلم دید.کاش نویسنده یا نویسندگان فیلم به اندازه چند صدم موشکافی و دقت برای خلق تصاویر به شدت زننده و مبتذل این فیلم، به سراغ یک قانون دان می رفتند تا استوانه فیلم با بیننده غیر متخصص را بر اساس اشتباهات برداشتی خود بنا نکنند ، تا جایی که مجبور نباشند برای اصلاح این اشتباهات به کلی از داستان فیلم دست بردارند یا به اصرار و انکار از کنار این خلط مباحث بگذرند و به متخصصین قانون این مرز بوم هم "هیس "بگویند که مطلب فراتر از قانون است.
هیس دخترها فریاد نمیزنند ،حکایت یک فیلم و یک فیلم نامه نیست، حکایت یک تفکر است که اگر معذوریت های اخلاقی رسانه اجازه می داد بحث و بررسی آن خالی از فایده نبود،. می گویم خالی از فایده برای اینکه بدانیم در نقد و تحلیل اینگونه فیلمها نباید در دام همین اشتباه فیلم ساز گرفتار شد و به نام نقد از محتوای فیلم، خود مروج و مبلغ این نوع تفکرات یا به عمد یا به سهو باشیم.
درام و داستان به شدت دو بخشی این فیلم از نوع داستان گویی هایی است که باید در موردش بحث کرد، ندادن اطلاعات در بخش اول فیلم، مخاطب را به قسمت دوم فیلم پرت می کند بدون اینکه قرینه ای باشد تا تماشاگر حدسهایی بزند و با فیلم همدل شود و غافلگیری آخر داستان به دل مخاطب بچسبد.
در این گونه داستان گویی که نمی دانم می شود نام آنرا داستان گویی گذاشت یا نه همه اطلاعات در اواخر فیلم اگرچه کم کم اما به زبان یکی از کاراکترها آنهم نه به زبان تصویر بلکه به کمک تعریف بیان می شود و نقش پازلی که مخاطب با فکر و شعور فیلم باید بسازد را به ناشیانه ترین حالت و آماده تحویل می دهد و نقش تماشاگر فقط تعریف از نقش و نگار این پازل است آنهم در صورتی که نقشی قابل تعریف داشته باشد.
البته به قاطعیت میتوان گفت که خانم درخشنده استفاده از توان تصویر سازی ذهن مخاطب را به خوبی می داند زیرا در تصاویر تجاوز به دختر به خوبی از آن استفاده می کند و با نشان دادن آنچه که می توان نشان داد به خوبی در ذهن آنچه نمی شود نشان داد را حک می کند، این همان تخصصی است که گاه رنگ سیاه به خود می گیرد.
"هیس دخترها فریاد نمیزنند" از دسته فیلم هایی است که درد دل بسیاری را باز خواهد کرد حال چه به گله و شکایت و چه به تعریف و تمجید، اما به همه خانواده ها باید توصیه کرد که اگر تصمیم به دیدن فیلم دارند لا اقل دختران کوچک خود را به همراه نبرند تا از اثرات دهشتناک تصاویر این فیلم آسیب نبینند و روح زلال کودکان را به اختلالات تفکری بزرگترها آلوده نکنند .امید دارم که بازیگر خردسال این فیلم توانسته باشد بازی سیاه خود را فراموش کند تا در آینده با یادآوری این صحنه ها دچار معظلی بزرگتر از توصیه خانم سازنده نشود.
دیدگاه شما