اين شاخص، عياري براي سنجش حرفهاي بودن يك رسانه و وسعت پوشش خبري آن مهم محسوب ميشود. يعني به طور مشخص هر رسانه اي كه خود را يك رسانه مدعي و بزرگ مي داند بايد به همان اندازه، اين عرف ها و منطق هاي رسانه اي كه صداقت خبري ركن اصلي آن است را رعايت كند.
برگزاري اجلاس سران كشورهاي غيرمتعهد كه مي توان آن را مهمترين رخداد بينالمللي اين روزهاي عرصه سياست دانست، از اتفاقاتي بود كه به عياري براي سنجش حرفهاي بودن رسانههاي جهان تبديل شد.
از چند هفته قبل از شروع اين اجلاس، بحث درباره برگزاري آن به موضوعي داغ و رسانه اي تبديل شده و همين مسئله كارشناسان سياسي و پژوهشگران حوزه رسانه را بيش از گذشته به چگونگي بازتاب اين خبر در حوزه رسانه كنجكاو كرد. كنجكاوياي كه به تدريج و با بررسي رويكردهاي رسانههاي غربي، رنگ تحليلهاي مختلفي به خود گرفت. اين تحليلها به تدريج به سمت بررسي روند بازتاب اين اتفاق بسيار مهم در رسانه هاي غربي سوق پيدا كرد كه ادامه اين تحليل ها را مي توان در چند روز پس از پايان اين اجلاس به عينه ديد.
بايكوت خبري، رفتار حرفه اي يا راهكار سياسي!
اولين موضوعي كه همه كارشناسان حوزه رسانه را شگفت زده كرد بحث تصميم بايكوت خبري اين نشست بين المللي در شبكه هاي فارسي زبان و غيرفارسي زبان غربي بود. آن چنان كه بي بي سي فارسي و صداي آمريكا و در كنار آنها فرانس نيوز از يك هفته مانده به شروع اين اجلاس كه در آن 120كشور شركت داشتند بايكوت خبري آن را مدنظر قرار دادند. حتي برخي سايت هاي فارسي زبان مخالف ايران از اين استراتژي يعني بايكوت خبري اجلاس از چند روز قبل از شروع اين نشست مهم در تهران خبر دادند.
تصميم به بايكوت از سوي رسانه هاي غربي از همان ابتدا از سوي كارشناسان مستقل رسانه يك حربه سياسي دانسته شد. استدلال اين دست از كارشناسان اين بود كه نشست هاي بين المللي همچون «سران كشورهاي غيرمتعهد» يك اتفاق بسيار مهم در عرصه بين المللي محسوب مي شوند و طبق عرف هاي رسانهاي، همه رسانه ها بايد براساس متدهاي حرفه اي به انعكاس لحظه به لحظه اين نشست براي مخاطب بپردازند. اما به هر روي، رسانه هاي غربي و به ويژه شبكه هاي فارسي زبان اصلاً تمركزي روي خود بحث نشست به طور مشخص نداشتند و تمام بحث هاي مربوط به اين اجلاس بين المللي را روي محور انزواي ايران متمركز كردند و دائماً با استفاده از تاكتيك «تكيه روي واژه» سعي داشتند با تكرار مستمر كلمه انزوا، اصل موضوع را تحت الشعاع قرار دهند.
وقتي وابستگي سياسي و اقتصادي باعث ناكامي مي شود
ترديدي وجود ندارد كه براي درك بهتر اين رفتار نامتعارف و غيرحرفه اي بايد به پشتوانه هاي سياسي- اقتصادي اين بنگاه هاي خبر پراكني توجه كرد. چراكه بطور معمول، مراكز خبري حرفه اي و مستقل به دليل اينكه به دنبال جذب اسپانسر و اعتبار به صورت مستقل و به شكل معمول افزايش درآمد هستند تلاش مي كنند تا بدون دخيل كردن اغراض، به پوشش هرچه وسيعتر اين گونه اتفاقات بپردازند. رسانههاي مستقل از مراكز سياسي، بدون درنظر گرفتن ديگر مسائل و تنها براساس اصول حرفهاي اقدام به خبررساني در اين زمينه مي كنند.
به باور كارشناسان، دليل رفتار اخير رسانه هاي غربي و به ويژه رسانه هاي فارسي زبان درباره اجلاس گروه عدم تعهد در تهران، ارتباط آنها با مراكز و لابي هاي قدرت و ثروت در غرب است.
به عنوان مثال دستگاه ديپلماسي انگلستان از چند روز قبل از شروع نشست در تهران، موضع سكوت را اختيار كرد و تلاش کرد تا با صحبت نكردن در اين باره، برگزاري اين اجلاس بين المللي را در تهران ناديده بگيرد. به تبع بي بي سي فارسي نيز قبل و در هنگام برگزاري شانزدهمين نشست دولت هاي غيرمتعهد در تهران سكوت اختيار كرد تا به نوعي با استفاده از تاكتيك «سكوت خبري» اين موضوع را براي مخاطب بي اهميت جلوه دهد. هرچند كه مخاطب در دنياي امروز رسانه به يك منبع اكتفا نمي كند. در واقع به باور كارشناسان ارتباطات اين شبكه انگليسي سعي داشت تا با سكوت قابل توجه درباره نشست تهران، دو موضوع را پي گيري كند: يك- اينكه اين نشست به دليل برگزاري در تهران نسبت به دوره هاي قبلي اين اجلاس بي اهميت محسوب مي شود. دو- اين نشست آن قدر ناموفق و براي ايران بي نتيجه خواهد بود كه نيازي به پوشش خبري آن نيست.
تلاش هاي پيش دستانه سياسي
اما در سوي ديگر ماجرا بخش فارسي صداي آمريكا و راديو فردا همانند تلاش هايي كه دستگاه ديپلماسي آمريكا و رژيم صهيونيستي براي انصراف گروه هاي شركت كننده در اين اجلاس انجام داد سعي نمودند تا به بيننده اين مسئله را انتقال دهند كه هيچ كشوري در اين نشست شركت نخواهد كرد و ايران پس از اين نشست منزوي خواهد شد! به طور مشخص آنها اولا در راستاي سياست هاي آمريكا سعي در ايجاد ترديددر دل شركت كنندگان در اين اجلاس داشتند و در گام بعدي سعي مي كردند مخاطب ايراني را نسبت به بي نتيجه بودن اين نشست تحريك كنند.
در اين بين به طور مشخص همه شواهد و استدلال هايي كه تنها بخشي از آنها مطرح شد نشان از همگامي آشكار اين رسانه ها با دولت هاي مطبوعشان داشت. به ويژه كه سياست هاي رسانه اي آنها آن قدر با سياست هاي ديپلماسي اين كشورها همخواني داشت كه بتوان آن را يك حركت پروپاگاندايي سياسي- رسانه اي دانست.
در كنار اين مسائل، حضور فعال و گسترده 120 كشور جهان موضوعي نبود كه برخي از رسانه ها بتوانند از آن عبور كنند و حتي رسانه اي مانند خبرگزاري فرانسه هم از اين حضور گسترده به عنوان «سيلي ايران به آمريكا» تعبير كرد. بر همين اساس هم بي بي سي فارسي و هم صداي آمريكا پس از اينكه ديگر رسانه هاي مستقل به پوشش خبري اين واقعه مهم در تهران پرداختند و از حضور گسترده سران كشورهاي عضو اين كنفرانس سخن به ميان آوردند به صورت يكپارچه رويكردي تقريبا واحد را در پيش گرفتند. آن چنان كه از عصر پنجشنبه به بعد اين رسانه ها و در كنار آن شبكه هاي غربي كه تم سياسي دارند با ناديده گرفتن اطلاعاتي كه ديگر رسانه هاي جهان درباره حضور كشورها در تهران بيان مي كردند تمام تمركز خود را در راستاي ايجاد موجي منفي بر عليه اجلاس تهران به كار گرفتند.
آنچنان كه بي بي سي فارسي و صداي آمريكا از همان جمعه شب اقدام به پخش بخش هاي تحليلي كردند كه در آن دائما تاكيد بر شكست و ناكامي ايران پس از اين اجلاس مي شد. تحليل هايي كه با توجه به مناظره دكتر صادق زيباكلام و خلجي درالجزيره مي توان آن را بيشتر سياسي دانست تا كارشناسانه!چرا که زیبا کلام به عنوان یک کارشناس سیاسی داخلی که بیشتر به گروههای اصلاح طلب نزدیک است این نشست را یک پیروزی برای جمهوری اسلامی عنوان کرد.
رضا فرخي
دیدگاه شما