به گزارش بهارانه به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از مرصاد، هرچقدر پای بازی عطاران در این فیلم بیشتر میخندی، اما بیشتر گریه ات می گیرد برای کارگردان گاو، هامون، لیلا و… که این روزها فراموش کرده سابقه فیلمسازی اش را و روی آورده به فیلمی که فقط می خواهد بخنداند.
دیگر نباید در فیلم های مهرجویی دنبال حرف پنهان شده ای باشی هرچه هست در دیالوگ های دو کاراکتر مقابل هم است که یکی را بهداد بازی می کند و دیگری را عطاران و حتی اگر قرار است کنایه سیاسی ای از فیلم بشنوی مهرجویی آن کنایه را در فیلمش به بلندی فریاد می زند.
در چه خوبه که برگشتی میخندی چون عطاران می خواهد مهناز افشار را بغل کند اما نمی شود، چون تا دلت بخواهد دیالوگ های ایهام دار جنسی در فیلم می شنوی، چون خود عطاران خود به خود مایه خنده است.
از فیلم جدید مهرجویی نباید انتظار معجزه داشته باشی چون دیگر دغدغه فیلم های مهرجویی عوض شده، دیگر ماجرای اصلی فیلم دعوای دو دندانپزشک و مهندس است.
دعوایی که در آن یکی لوله خانه دیگری را می شکند و او هم در جوابش فیوز خانه رقیبش را از جا می کند و فیلم حال و هوای فیلم های کودک و نوجوان را دارد.
دو شخصیت فیلم با دوربین اتفاقات خانه هم را پیگیری می کنند و نقشه می کشند. اوج ابتذال هنری در فیلم مهرجویی ساخته شدن بشقاب پرنده و پرواز دادن آن است.
به هر حال و به عبارت بهتر برای آثار قبلی داریوش مهرجویی با دیدن چه خوبه که برگشتی باید فاتحه خواند. فاتحهای غم انگیز پای یک فیلم خندهدار…
دیدگاه شما