9. مرداد 1391 - 9:48   |   کد مطلب: 60
چه کسی بهتر از کفشدارها برای دشمن تا بتواند به بهانه گرانی یک قلم گوشت خوراکی، از آنان بخواهد که برای لحظاتی از کاخ‌های خود خارج شده و به گرانی گوشت مرغ! اعتراض کنند؟!

مشرق: دشمنان مردم و نظام اسلامی ایران طی 33 سال گذشته با ابزارهای مختلفی به جنگ جمهوری اسلامی ایران آمده‌اند. ابزارهایی که گستره آنها از سخت گرفته تا نرم، از ترور تا شبیخون فرهنگی و تا ایجاد شبهه در نتایج یک انتخابات بزرگ و غیره را در بر می‌گیرد.

در بعد هجوم نرم دشمن و توطئه‌ای به نام "ملت‌سازی" باید دانست که یکی از اصلی‌ترین ابزارهای دشمن برای تست نتیجه نهایی؛ اغتشاش و کشاندن ساخته‌های نسلی و سربازان مسخ شده در شبیخون فرهنگی به کف خیابان‌ها بوده است.

مقوله‌ای که در تظاهرات خیابانی منافقین در سال 60، در اغتشاشات و بلواهای تیرماه سال 78 و در فتنه سال 88 نیز به وضوح آن را دیده و تجربه کرده‌ایم.

نکته واضح آنکه دشمن به وضوح می‌داند که انتهای هجمه نرم خود را باید به استفاده از قدرت سخت برساند و این مسئله می‌طلبد که دشمن در هر فتنه و شبیخونی به پایان سخت کارش بیاندیشد.

اما معادله‌ای در این میان وجود دارد که نگاه بصیرانه به آن موید حقایق بسیاری است.

امید دشمن به کیست؟

دشمن در پروژه سخت‌سازی هجمه‌های نرم خود علیه نظام جمهوری اسلامی ایران همواره به سد بزرگ "مستضعفین" برخورد کرده است.

کسانیکه صاحبان اصلی این انقلاب محسوب می‌شوند.

سوی دیگر ماجرا آنست که دشمن برای راهبردهای براندازی خود در ایران مجبور است به جای پابرهنگان و مستضعفین که بار اصلی انقلاب اسلامی بر دوش آنان است و همواره در تمام صحنه‌ها یار و یاور انقلاب و رهبری آن بوده‌اند؛ به سراغ گروهی برود که ما از آنها با عنوان "کفشدارها"! یاد می‌کنیم.

"کفشدارها" کسانی هستند که پیش از این نیز در کلام رهبر فرزانه انقلاب ردّ پای آنها را با عبارت‌هایی مثل "زر سالاران اقتدار طلب" و یا "مرفهین بی‌درد" دیده‌ایم.

آنها کسانی‌اند که بیش از دیگران به نسخه‌های پیچیده شده توسط محافل غربی اعتنا می‌کنند و در واقع به دلیل بی‌دردی؛ بیمار چشم مست آمریکا شده‌اند.

این عده معدود از زمینه‌هایی برخوردارند که دشمن نیز به واسطه همین زمینه‌ها تلاش می‌کند تا تسلط خود بر اذهان اینان را گسترش دهد.

زمینه‌هایی همچون دوری از خواست عمومی مردم ایران، قرار گرفتن در فضای غیر واقعی از وضعیت مستقر و رو به پیشرفت ایران اسلامی، علاقه به زندگی در لایف استایل غربی و ...

کفشدارها به دلایل مختلف هیچگاه نتوانسته‌اند با مردم ایران همنوایی کنند. آنها در روزهای سخت موشکباران‌ها و جنگ تحمیلی به ایران اسلامی، هرگز از حمام‌های آفتاب در سواحل دریا و تفریح در پیست‌های اسکی غافل نبودند.

در روزهای شبیخون و هجوم فرهنگی دشمن علیه ما گوش شنوایی برای نیوش کردن حقیقت نداشتند و ترویج فرهنگ اشرافی‌گری را نمادی از فرهنگ روز دنیا می‌دانستند ضمن آنکه هیچگاه نیز با تئوری‌های مقاومتی نظام اسلامی به دلیل زندگی در لایف استایل غربی کنار نیامدند.

آنها هیچگاه نفهمیدند که چرا باید برای رسیدن به برخی از آرمان‌ها هزینه‌ای را پرداخت کرد و یا اساساً معنای مقاومت چیست و چرا باید در مقابل زیاده‌خواهی‌های غرب و دشمنان مردم ایران مقاومت کرد و از ایستایی باز نایستاد.

و کفشدارها کسانی بودند که حتی در زمان حیات امام راحل ما نیز با بیشرمی از آمریکا با عنوان "شیر" و از ایران با عنوان "آهو" یاد کرده و تصریح می‌کردند که ایران باید هرچه زودتر از رویارویی با آمریکا باز ایستد.

پر واضح آنکه دشمن نیز همانند ما وجود این افراد را شناسایی کرده است و نیک می‌داند که برای راهبرد سخت‌سازی تهدیدات نرم خود در مراحل آخر به آنها نیازی مبرم دارد.

در واقع هیچکس در ایران حرف‌های تهدیدآمیز غرب و آمریکا را باور نخواهد کرد مگر تعداد معدود کفشدارهایی که همواره در مقابل مستضعفین قرار داشته‌اند و همواره بهترین امیدهای دشمن را برای براندازی سبک زندگی انقلاب اسلامی، در دامن خود پروریده‌اند.

دشمن امید خود به این جماعت را هیچگاه از دست نخواهد داد.

دشمن می‌تواند برای ناآرام سازی آنها حتی به بهانه کوچکی مثل گرانی گوشت مرغ نیز امیدوار باشد.

دشمن می‌تواند به این امید داشته باشد که نخستین بارقه‌ها از مخالفت با "اقتصاد مقاومتی" از میان هم‌اینان برخیزد.

چه کسی بهتر از کفشدارها برای دشمن تا بتواند به بهانه گرانی یک قلم گوشت خوراکی، از آنان بخواهد که برای لحظاتی از کاخ‌های خود خارج شده و به گرانی گوشت مرغ! اعتراض کنند؟!

آیا می‌توان از کسی جز "مرفهین بی‌درد" و "زر سالاران اقتدار طلب" انتظار داشت که به بهانه نبود آزادی در مطبوعات! به خیابان‌ها بریزند و بکشند و بسوزند؟!

و البته نکته آنجاست که این کفشدارها همواره از سوی پابرهنگان شکست خورده و دک شده‌اند.

فتنه‌های تیرماه سال 78 و سال 88 به راحتی این حقیقت را هویدا می‌کند که اگر نبودند مستضعفین و مردم انقلابی و همیشه در صحنه ایران، کفشدارها حتما موفق به انقلاب و براندازی در ایران می‌شدند اما حصن حصین مردم یکبار در 23 تیرماه سال 78 و یک بار در 9 دیماه سال 88 رمق را از دست و پای اینان برد و نشان داد که صاحبان اصلی انقلاب تا همیشه در مقابل سربازان مسخ شده دشمن در شبیخون فرهنگی خواهند ایستاد.

باور غلط دشمن به قدرت کفشدارها تا زمان وجود باطل ادامه خواهد یافت اما حرف ما این است که ضرب دست امام راحل ما در ایجاد انقلاب اسلامی به وسیله مستضعفین هیچگاه و به هیچ وسیله‌ای به کنترل دشمن در نخواهد آمد و صد البته این انفجار نور تلالو خود را با بیداری اسلامی به تمام جهان خواهد رساند.

دیدگاه شما