به گزارش بهارانه به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا، هجمههای بی سابقه به ساحت روحانی و مقدس امام روح الله ، بیش از آنکه موجب بالندگی نظام و تثبیت هر چه بیشتر آن باشد و به خیال بعضیها امامی به نسلهای سوم و چهارم ارائه شود که در ایشان تبری از دشمنان وجود نداشته است به تخریب ایشان انجامیده است.
موج جدید هجمهها بر این اسطوره قرن که به راستی یک تنه بنیان استکبار را لرزاند با ارائه خاطراتی که سند آن نامشخص است و یا تعاریفی که نوههای آن بزرگوار به جریان رسانهای تزریق میکنند، دستاویزی به دشمنان نظام و انقلاب میدهد تا با کینهای که از امام خمینی بر دل داشتند به انتشار خزعبلاتی بپردازند و برای تاثیر گذاری بیشتر بر ضمیر مخاطبانشان رفرنسهایی همچون چه کسانی بهتر از خانواده امام و یاران نزدیک امام میتواند باشد را ارائه میکنند؟
بنا بر این گزارش ، این خط انحرافی که دستور کارش تخریب امام خمینی و بزرگان نظام است در زمان دوم خرداد و با ظهور دولت اصلاحات زمینه بروز پیدا کرد و در کلام برخی روشنفکرانی که با دولت خاتمی ظهور کردند، به بهانه آزادی بیان مجال تبلیغ یافتند وبا کنار گذاشتن نقاب نفاق، درتلاش بودند که امام خمینی و تفکراتش را به موزه تاریخ بسپارند.
زمینه این گستاخی ها را نظریهپرداز گفتگوی تمدن ها به قدری فراهم آورد که روزی فرهنگ شهادت به خشونت طلبی تفسیر شد و نستجیر بالله سرنوشت امام حسین در کربلا را نتیجه خشونت طلبی پدربزرگش " رسول الله " در صدر اسلام معرفی شد .
افرادی اقدام به تخریب مقدسات اسلامی کردند که حتی به خویش جرات انتقاد از ائمه اطهار را نیز می دادند و برای آنکه ایران را به نهایت دموکراسی و بالندگی برسانند معتقد بودند که چون خدا در ایران نمرده است به توفیقی دست نمییابند!
حمله به احکام فقهی از جمله حجاب در زمان دوم خرداد صورت گرفت و همه این اتفاقات در حالی رخ داد که هنوز خاطرات شاذ هاشمی و برخی اظهارات خانواده امام خمینی بیان نشده بود! سوال اینجاست با باز شدن درب تخریب توسط نزدیکان امام خمینی از یاران گرفته تا خانواده چه عرصه ای بوجود خواهد آمد تا دشمنان به عقده گشایی های دیگر بپردازند ؟
این موضوع که خانم نعیمه اشراقی و یا آقای هاشمی رفسنجانی یکی به تکذیب مطالب عنوان شده اقدام کند و دیگری به طرح این موضوع که خاطراتش بدون اجازه اش انتشار یافته است، چیزی از تقصیرشان در تخریب رکن اصلی نظام یعنی حضرت امام خمینی نمی کاهد ، هرچند بعد از این اتفاق باید این سوال را از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پرسیده شود که آیا فردی که در مدیریت سایت شخصی اش ناتوان است اینک در این کهولت سن می تواند به انجام وظایفی که در این مجمع به وی سپرده شده است بپردازد؟ اگر شرایط به گونه ای رقم خورده است که فرصت طلبان به راحتی به جعل و انتشار برخی خاطرات و گفته ها می پردازند در حالیکه در دایره مدیریت فرد و یا فرزندانشان قرار دارد ، پس این حق هم باید برای دیگران رعایت شود تا به راحتی هم قبول نکنند که اقدام انجام شده بدون اطلاع و سهوی بوده باشد.
اگر به راحتی با تکذیب های این چنینی می شود رفع قصور و تقصیر کرد پس به همان راحتی مخاطبین هم باید حق داشته باشند هیچ حرفی از این جماعت را باور نکنند.
اگر از هزاران ساعت سخنرانی و تصاویر ویدئویی امام خمینی چشم پوشی می توان کرد اما به این حقیقت که شناخت امام خمینی در میان ملت ها اتفاق افتاده است و نام ایران به حق با نام امام خمینی در همه جای جهان شناخته شده است می توان استناد نمود و امیدوار بود که با این رفتارهای سهوی و یا عامدانه !!! شخصیت محکم و عارف معمار انقلاب ، در قلب های مسلمانان و حتی غیر مسلمانان وارد شده است و محبوب همه قلبهاست .
رابین وود زورث نویسنده کتاب زیباترین تجربه من در خصوص شخصیت امام خمینی می گوید:
“او مسیح معاصر بود و دقیقاً اشعة صلابت و سازش ناپذیری عیسی بن مریم بود”
و یا محمدحسنین هیکل، نویسنده و روزنامه نگار معروف جهان عرب در جایی می گوید : او همچون گلولهای بود که از صدر اسلام شلیک شده و بر قلب قرن بیستم نشست”
میخائیل گورباچف، رئیس جمهور اسبق شوروی هم گفته
“توانست اثر بزرگی در تاریخ جهان بر جای بگذارد” و “او فراتر از زمان اندیشید و در بعد مکان نمیگنجید”
اینها تنها گوشه ای از عرض ارادت های شخصیت های بزرگ دنیا درباره این شخصیت بزرگ است وجای تعجب دارد معرفت درک این شخصیت در سینه کسانی نهاده شده است که کیلومترها از ایشان فاصله داشتند و اما در طرف مقابل هم نفسان با امام بزرگوار وبرخی یاران که افتخار همراهی امام باعث ترقی و رشدشان در این نظام شد ،در غباری از غرور فرو رفتند و متاسفانه دنباله روی همان خط انحرافی شدند که در زمان اصلاحات شکل گرفت .
اگر این تلاش ها قرار است در راستای آماده کردن جامعه برای انجام مذاکراتی که به نظر می رسد بی نتیجه است انجام شده باید متذکر شد مردم این کشور به خوبی می توانند حرف حق را از نا حق تمیز دهند و اگر با بیانی ساده ولی با صداقت با آنان گفتگو انجام پذیرد رسیدن به نتیجه سهل الوصول تر است تا انتخاب مسیرهایی که در آن ابروی باقیمانده افراد به قمار سیاسی چوب حراج بخورد .
در پایان باید به این نکته اشاره کرد زمستان سیاست زمانی فرا می رسد که سیاست مداران با جعل و دروغ و غبار آلود کردن فضا با این اندیشه که به اهدافشان برسند می پردازند اما ای دریغ از این حقیقت که با پایان هر زمستان روو سیاهی بر ذغال میماند.
دیدگاه شما