آخرین اخبار

26. آذر 1392 - 8:23   |   کد مطلب: 7956
از زینب (س) درس بگیرید که با دیدن مرگ برادران و برادرزاده ها چگونه صبوری پیشه کرده و حامل پیام خونشان بوده است.

به گزارش بهارانه، شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از سایت بسیج فرهنگیان نوشت: شهید «صادق مبلغ الاسلام» سال 1339 در روستای بیشه سر از خانواده مذهبی چشم به جهان هستی گشود، دوران کودکی را در مکتب خانه به فراگیری قرآن کریم پرداخت و دوره ابتدایی را در روستای بیشه‌سر و مقطع راهنمایی را در روستای آغوزبن و دوره متوسطه را که مصادف با انقلاب اسلامی بود. در دبیرستان آیت الله طالقانی رشته علوم تجربی گذراند و سال 61 موفق به اخذ دیپلم شد.

 

آقا صادق در ایام پیروزی انقلاب در تظاهرات و مجالس‌های مذهبی با عشق و علاقه به انقلاب و امام فعالانه شرکت می‌کرد بعد از فرمان بسیج بیست میلیونی توسط حضرت امام (ره) به عضویت بسیج درآمد ایشان در انجمن اسلامی محل فعالیّت می‌کرد و مسئول کتابخانه شهید مطهری روستا بود.

 

معلم شهید، علاقه شدیدی به استاد متفکر شهید مطهری داشته حتّی در وصیت نامه‌اش عشق و ارادت خود را به استاد اظهار نمود. او بیشتر کتاب های ارزشمند شهید مطهری را مطالعه و حتی آنها را برای مقاله‌نویسی، نسخه برداری کردند.

 

وی سال 61 در مرکز تربیت معلم شهید مفتح شهر ری در رشته زبان خارجه قبول شدند. همزمان در سال 1362 از طریق سپاه پاسداران به جبهه غرب کشور اعزام، و به مدت 6 ماه در آن منطقه مشغول خدمت بودند. ایشان در سال 64 ازدواج نموده که ثمره این ازدواج یک فرزند بنام محمد تقی است.

 

سال 65 در کنکور سراسری شرکت کرده و در رشته دبیری زبان خارجه دانشگاه کرج قبول شدند. خیلی خوشحالی می‌کرد، می‌گفت: خوشحالم که توانستم جای شهدای دانشجو را پر کنم».

 

وی در مورخه 21/11/65 با کاروان یکصد هزار نفری حضرت محمد (ص) از مازندران به جبهه رفتند ودر گردان صاحب الزمان (عج) به فرماندهی سردار شهید جواد نژاداکبر مشغول به خدمت شدند و در مورخه 12/12/65 در منطقه شلمچه به اتفاق فرمانده اش سردار جواد نژاداکبر به درجه رفیع شهادت نایل گشتند روحش شاد.

«یادش گرامی وراهش پر رهروباد.»

 

 وصیت نامه شهید صادق مبلغ الاسلام

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

ان الله اشتری من المو منین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه (قران کریم)

بدرستی که خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده   توبه:9/111

 

در مسلخ عشق جــز نکو را نکشند             روبــه صفتــان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادقی زمردن مهراس             مردار بود هر آنکه او را نکشند

 

به‌نام خدای عزّوجّل که طاعتش موجب قربت است و بشکرانه اش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می‌ رود مُمِّد حیات است و چون برآید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است. و بر هر نعمتی شکری واجب.

 

الهی! یکتای بی همتایی و قیّوم و توانایی. برهمه چیز دانایی. در همه حال بینایی. از عیب مصفّایی و از شریک مبرّایی، اصل هر دوایی، به تو زیبد ملک خدایی.

 

الهی! در جلال رحمانی و در جمال سبحانی، نه آرزومند زمانی، نه کس به تو ماند و نه تو به کس مانی. پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که توآنی.

 

الهی! تو را به عظمت ستودن وسیله سرورست و بشکر نعمت تو زبان گشودن مرتبه غرور است. پس به نام آن یکتا که هستی بخش تمامی موجودات و کائنات می باشد. او که فیاض علی الاطلاق و رحمتش واسعه می باشد. هیچ موجودی را یارای جنبیدن و زیستن نیست مگر با توجّهات حق تعالی. همة موجودات در هر حال به تسبیح و تنزیه او مشغولند. برای هدایت موجودات انسی، رُسول را ارسال داشت تا فطرتشان که میل به گرایش به قدرت لایزال اوست را، از هر گونه کجرویها و انحرافات باز داشته و متوّجه او نمایند.

 

در تداوم هدایت تشریعی، آخرین سلاله امامت و ولایت در پس پرده غیبت نهاده تا روزی که اراده‌اش بر ظهور او تعلق گیرد تا دستمان را گرفته و متوجّه پروردگار نماید. در این بین انسانهای بارز و متکامل و پارسایی را می‌بینم که در زیر بیرق توحید برای نبرد با باطل از نثار جان دریغ نورزیده و با خون سرخ خویش همواره درخت تنومند اسلام را آبیاری بخشیده و موجب زنده و سربلند نگهداشتن آن شده‌اند، اینان که نامشان در مکتب اسلام (شهیدان) می‌باشد از مقام و منزلتی خاص برخوردار بوده و متنعم به نعمتها و الطاف خداوندی می‌باشند اینان، حماسه آفرینانی هستند که با دمیدن روح حماسی در کالبد مرده جامعه، آنان را حیاتی دیگر می بخشد. خدمتشان از نوع سوختن و روشنائی و حرارت بخشیدن به جامعه می‌باشد که آنان در واقع قلب تاریخند و اینانند، که با نثار خون خویش فضای جامعه را آزادی می‌بخشند تا در سایه آن دیگر خادمین توان خدمت می‌یابند پس با نام آن خالق فیاض و سبحان، و شهادت به نبوّت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و امامت ائمه هدی(ع)، و با درود بیکران بر آن گلگون کفنان و نیز همه کسانی که در طریق حق و فضیلت گام می‌نهند.

 

علی الخصوص بر آن رزم آوران سپاه اسلام که مصافشان با اهریمنان زالو صفت مایه حفظ و حراست حدود الهی می‌باشد. مطالبی چند بعنوان وصیت نامه ارائه می‌شود.

 

اینجانب صادق مبلغ الاسلام فرزند استاد نقی با شناخت و بصیرت دل و بدون هیچگونه توقع و تهدید و فشار وارد بسیج شده تا از این کانال به میادین نبرد که آرزوی دیرینه ام بود قدم بنهم و بسیج مجموعه ای از انسانهایی است که تنها در پرتو امید به خداوند برای رهانیدن بشریت از زیر یوق ستمگران شکل یافته است و نیز بسیج را به مدرسه عشق تشبیه نموده اند، چرا که در آن اقشار مختلفی از انسانها با هدفی واحد و سرشار از خلوص و فداکاری و وارستگی از درون گرد هم آمده اند. از اینرو اینجانب بر آن شدم تا افتخار عضویت را یافته و بعد راهی صحنه های نبرد شوم در اینجا بعنوان عرض ادب خدمت خانواده و همه پویندگان طریق حق، مطالبی را بطور خلاصه عرض می‌دارم.

 

بعد از تقدیم سلامهای گرم خدمت پدر ارجمندم معترفم به اینکه زحمات و مرار تهای شما را هرگز نمی‌شود جبران کرد برخی اوقات فکر می‌کنم که اگر محبت، آن هم، محبت خانواده‌گی در دنیا نبود عالم چگونه می‌گشت و نظام زندگی چگونه برقرار می‌شد پدرم می‌دانم داغ فرزندی که با خون دل و خرید برنج و دیگر مایحتاج زندگی بزرگش کردی برایتان ناگوار است، ولی به علی اصغر و علی اکبر باید نگریست. انشاءالله که بی ادبی‌های مرا می‌بخشی. با سلامهای خالصانه از راه دور و بوسیدن دستهای مهربانت بر آن بودم دلتنگی خود را از فراق وجود مقدست چگونه قادرم شرح دهم که قلمم قاصر و زبانم عاجز از بیان است.

 

مادرم! تنها این نکته را بدان که سراپای وجودم حس محبت و قدرشناسی نسبت به مراحم و مهربانیهای توست، البته زحمات یک مادر بر هیچکس پوشیده نیست، با تشکر از شما خوشحال باش که چنین فرزندی را در دامن خود پروراندی، از تندیها و بی‌ادبی‌هایم پوزش می‌طلبم.

 

ضمن عرض سلام خدمت همسر دلسوزم، وفاداری شما در همراهی اینجانب در زمستانهای سرد کوهستانها هرگز فراموش نمی‌شود از زحمات شما در رسیدگی به بچه‌ای که در ماههای اول عمرش همواره موجب رنج و زحمت بود بسیار سپاسگزارم از شما خیلی راضی بوده و سفارشی نمی‌کنم به جز تربیت صحیح فرزندم.

 

(برادران و خواهران!)

از زینب (س) درس بگیرید که با دیدن مرگ برادران و برادرزاده ها چگونه صبوری پیشه کرده و حامل پیام خونشان بوده است. برادرتان به آن نازنین برادران و خواهران، سلامهای گرم می‌رساند. من و شما پرورش یافته یک دامانیم وگلهای یک بوستان، از شما تقاضا دارم  با گفتار نیک خود حافظ خون من باشید از برادر بزرگم می‌خواهم که وصیت نامه‌ام را برای مردم بخواند از همه شما طلب بخشش می نمایم.

 

خدمت امت فداکار سلام عرض نموده و پوزش می‌طلبم که باعث زحمت شدم از خطاهای من در گذرید. جوانان را توصیه می‌کنم به تقوی و فراگیری احکام شرعی و مطالعه کتب ارزنده شهید متفکر استاد مطهری وحضور مداوم در صحنه های پیکار، در پایان ذکر این نکته را ضروری می‌بینم که این وصیت نامه را در موقعی می نگارم که چند ساعتی بیش نمانده تا به خط یا عملیات عازم شویم، حتی خوابی دیدم مبنی بر اینکه شهید شدم مردم در تشییع جنازه من شرکت داشتند. مرا در روستای بیشه سر در سید میرزا دفن کنید.

 

نوار قرآن عبد الباسط را بیشتر بزنید. مقالاتی دارم که آنرا چاپ و توزیع کنید از همسرم می‌خواهم یک روز روزه مرا جبران نماید بر سر مزارم بنویسد.

پیوسته دلم دم به هوای تو زند            جان در تن من نفس برای تو زند

گر بر سر خاک من گیاهـی رویـد            از هــر بــرگــی بــوی وفــای تـوزند

 

مورخه 29/ 11/65

صادق مبلغ الاسلام

 

دیدگاه شما