به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بهارانه، قدمت نوروز و وجود این جشن به زمانهای پیش از هخامنشیان و مادها برمیگردد. وجود پایه و اساس جشن نوروز در آغاز فصول آریائیها گویای آن است که زمینهٔ اصلی پیدایش آن، بزرگداشت سرآغاز سال، توجه به پایان یک فصل و آغاز فصلی دیگر بودهاست. با مرور زمان و تحول تدریجی اوضاع جشن نوروز از آن صورت بسیط نجومی و گاهشناسی بیرون آمد و بعدها جنبه های متعدد دینی و رسمی و سیاسی پیدا کرد. سرانجام این یادگار ارزنده با سنن گرانقدر و دیرین خود از مدتی متجاوز از نه قرن پیش در آغاز برج حمل جای ثابتی یافت و تنها جشن جهانی است که میتوان گفت تمامی جنبههای دینی، رسمی، سیاسی و طبیعی را در خود جای داده است.
در این خصوص گفت و گویی با یکی از كارشناسان تاريخ شهرستان بهار داشتیم، ناصر يوسف زاده قره خاني با اشاره به رایج ترین آيين هاي سنتي شهر بهار از ابتدای تشکیل این شهر تا کنون، می گوید: اسفند ماه به معني پاك و مقدس بودن است كه در اوستا به نام سپندآر مي ئي تي، در پهلوي به نام سپندار و در زبان فارسي به نام اسفند خوانده مي شود.
يوسف زاده قره خاني با بيان اينكه اسفند داراي چهار چهارشنبه است كه هر كدام نام هاي خاص خود را دارند، می افزاید: چهار شنبه اول به نام چهارشنبه خاك خوانده مي شود كه مردم بهار در اين چهارشنبه از 10 هزار سال پيش، پس از گذشت 11 ماه از سال ظرف هاي زنگ زده را مي زودودند، ديوارها، چوب سقف ها، در و پنجره هاي چوبي و دوقابچه ها را تميز مي كردند و صندوقچه هاي لباس هاي بايگاني شده را به حياط منتقل مي كردند و آنها را تميز مي كردند.
وي افزود: چهار شنبه بعدي چهارشنبه باد ناميده مي شد كه در اين روز گرد و خاك خانه را با جارو و پارچه پاك مي كردند.
يوسف زاده قره خاني عنوان می کند: در چهارشنبه سوم كه چهارشنبه آتش نام داشت وسايل و لباس هاي كهنه و غير قابل استفاده را كه در گوشه حياط جمع كرده بودند آتش مي زدند تا اثري از كهنگي در خانه باقي نماند.
مردم بهار درگذشته در مراسم سوچهارشنبه سي فضای بیرونی خانه ها را بازسازی می کردند
وي با بيان اينكه چهارشنبه آخر در زبان تركي مردم بهار سوچهارشنبه سي و در زبان فارسي چهارشنبه سوري ناميده مي شود، می گوید: در چهارشنبه آخر سال كه مردم ترک زبان بهار آن را سو چهارشنبه سی یعنی چهارشنبه آب می نامیدند وقتي كه تمام خانه تميز مي شد وظيفه داشتند با اتحاد هم بيرون از خانه را تعمير، سنگ هاي زير پا را محكم كاري و سكوهاي بيرون از خانه را تعمير كنند و با سطل هاي آبي به نام دلو و به خاطر روشنايي به بيرون از خانه آب بپاشند كه اين كارها باعث تميزي و بهداشتي شدن شهر و روستا مي شد و نشان از آمادگي مردم براي استقبال از بهار بود.
يوسف زاده قره خاني با بيان اينكه در زمان هاي گذشته مردم بهار همزمان با سراسر ایران شش بار در سال جشن مي گرفتند، می افزاید: جشن اول در 15 ارديبهشت به نام جشن ميان بهار و جشن ششم هم كه در آخر سال برگزار مي شد جشن مي زيو زرمينه نام داشت كه به منزله آمادگي مردم براي استقبال از سال جديد بود.
وي می گوید: اولين ماه فصل بهار در اوستا به نام فرَوَرْتي هووَرَهْ به معناي ماه نيرومند، در پهلوي به نام فرَوَرْتين و در فارسي به نام فرَوَرْدين خوانده مي شد.
این استاد تاریخ در خصوص فلسفه سفره هفت سین نیز می گوید: كلمه هفت براي مردم در میان همه اقوام ایرانی مقدس بود و براي آغاز سال جديد از اين كلمه استفاده مي كردند به طوري كه در بعضي مناطق از هفت سين كه شامل هفت نوع ماده خوراكي بود، در بعضي مناطق از هفت دانه و در برخي مناطق دیگر نيز از هفت نوع سنگ استفاده مي كردند.
وي با اشاره به اينكه اجزای سفره هفت سين همه از خواص دارويي برخوردار هستند، می گوید: اولين جزء از هفت سين سبزه است كه از انواع دانه ها مي رويانند و بعد از اينكه به اندازه 10 سانت رشد كرد دور آن را با روبان قرمز مي بندند كه اين يادبودي از حضرت ابراهيم است كه به دستور نمرود به آتش انداخته شد و آن آتش تبديل به گلستان شد كه روبان پيچيده شده به دور سبزه نشان دهنده آتش است.
يوسف زاده قره خاني می افزاید: سير خواص دارويي و ضدعفوني كننده دارد و به عنوان دارويي است که در ایام قدیم براي جلوگيري از ابتلاء به تاعون استفاده مي شده است، همچنين از سنجد كه بازسازي كننده سلول هاي فرسوده دستگاه گوارش بوده و همچنین در رفع رخوت و سستی بدن نیز تأثير داشته، استفاده مي شده است.
وي می گوید: تنگي آبی که در سر سفره قرار مي دادند نمادي از روشنايي و حياط بوده و ماهي داخل آن نيز نشان دهنده ادامه حياط در سال جديد بوده است.
يوسف زاده قره خاني اظهار می دارد: آيينه براي رويت چهره شخص در سفره است كه پس از خواندن دعا آيينه را مي گرفتند و. به صورت خود نگاه مي كردند.
وي ادامه می دهد: يكي ديگر از اجزای سفره هفت سین كاسه اي پر آب بود كه دورنش سه عدد گردو قرار داشت كه اين عقيده را داشتند كه در لحظه تحويل سال نو گردو ها به هم برخورد مي كنند.
يوسف زاده قره خاني به ساير اجزایی كه ایرانیان در سفره عيد قرار مي دادند اشاره می کند و می گوید: يكي ديگر از چيزهايي كه در سفر عيد قرار مي گرفت و باعث خوشحالي كودكان مي شد تخم مرغ هاي رنگي بود همچنين نان ها، انواع گرده هاي محلي و خوراكي هايي كه مختص هر منطقه بود نيز در سفره ها ديده مي شد.
وي با اشاره به آئین مردم بهار در موقع تحویل سال، می گوید: در هنگام تحویل سال، بزرگ خانواده در سر سفره رو به قبله می نشست و پس از ادای دو رکعت نماز حاجت، برای اقوام و اعضای خانواده دعای سلامتی می کرد و پس از آن تا لحظه تحویل سال مشغول خواندن قرآن می شد و با آغاز سال نو اعضای خانواده با گل افشان گلاب به دست بزرگ خانواده می ریختند و دست و صورتش را می بوسیدند و بزرگ خانواده از کاسه پر آبی که درون آن سکه رایج آن زمان ریخته شده بود یک عدد به عنوان دشت به هر نفر هدیه می داد و هر کس که این هدیه را می گرفت موظف بود آن سکه را که مزید بر برکت بود تا آخر سال نگه دارد.
يوسف زاده قره خاني به دیگر آئین های شهر بهار در نوروز باستانی اشاره می کند و می افزاید: یکی از رسومات رایج در شهر بهار مراسم قازیان قازیان بود که یک روز قبل از عید این آئین را اجراء می کردند.
وی با اشاره به وجه تسمیه این مراسم، ادامه می دهد: در حدود 800 سال پیش یعنی در سده 500 هجری شمسی شهر بهار حاکمی به اسم قازیان داشت که مردم را از اجرای مراسم جشن و سرور و پوشیدن لباس های نو منع می کرد تا اینکه پس از چند سال مردم شورش کردند و یک روز قبل از عید او را در خانه اش دستگیر کردند و دست بسته او را به محله دانَه آوردند و دستانش را از سه پایه ای که ارتفاع پنج متر داشت آویزان کردند، سپس بچه های زیر بیست سال رفتند و هیزم آوردند و زیر پاهایش انباشتند و بزرگترها در کاسه ای بزرگ حنا درست کردند و همه دستان خود را با حنا رنگ زدند، پس از آن همگی لباس های نو پوشیدند و به دور قازیان جمع شدند و با آتش زدن هیزم ها او را اعدام انقلابی کردند.
مراسم آویزان کردن شال نوعی خواستگاری غیر مستقیم بوده است
يوسف زاده قره خاني با اشاره به اینکه یکی دیگر از آئین های مرسوم مردم بهار در روزهای قبل از آغاز سال نو مراسم آویزان کردن شال است، می گوید:این مراسم که در شب عید برگزار می شد که به نوعی خواستگاری غیر مستقیم بود، در این مراسم پسری که قصد داشت با دختری زندگی تشکیل دهد با دستمالی که به سر شال یا طنابی بسته می شد از پشت بام خانه دختر به حیاط آن خانه آویزان می کرد و دختر آن خانه می شناخت چه کسی شال آویزان کرده، اگر مایل بود، میوه و شیرینی های خوب و خوشمزه را به دستمال می بست و بدون اینکه حرف بزند دستمال را تکان می داد بدین ترتیب پسر متوجه می شد که دختر مایل است با او ازدواج کند.
وی می گوید: مردم بهار پس از پایان مراسم تحویل سال درب خانه را باز می کردند تا با همسایه ها دید و بازدید کنند و آغاز سال نو را به هم تبریک بگویند، در این دید و بازدید ها به تخو مرغ های رنگی هدیه داده می شد که کودکان نیز با عیدی های خود تخم مرغ بازی می کردند که نوعی بازی جالب و جذابی بود.
يوسف زاده قره خاني در خصوص آئین مردم بهار در روز 13 بدر اینگونه توضیح می دهد: 13 بدر به نام روح فروشی نام گذاری شده که گذشتگان معتقدند از اول فروردین تا 13 فروردین روح انسانها برای جویای احوال اقوام و بستگانشان به زمین می آید و در بعد از ظهر روز 13 بدر که مردم به دشت و صحرا می روند و شادی می کنند روح اموات با خوشحالی بر می گردند.
وی می افزاید: در روز 13 بدر هرکس آرزویی داشته باشد مخصوصا دختران جوان و مجرد سبزه ها را گره می زنند و با نیت درونی جمله " سال دگر، خانه شوهر، بچه بغل" را تکرار می کنند همچنین مردم بهار از قدیم الایام در این روز یونجه های جوان و ریز را برچیده و با سرکه می خوردند.
دیدگاه شما