15. مرداد 1394 - 8:08   |   کد مطلب: 11973
حسن ظن و اعتماد به دشمن، نوعی «معامله» است. در این حالت، چیزی می‌دهید و چیزی می‌گیرید. امیر مؤمنان(ع) در اولین خطبه نهج‌البلاغه و درباره اقامت حضرت آدم در جنت‌الاعلی می‌فرماید «خداوند سبحان آدم ابولبشر را در جایگاهی که زندگی در آن بدون رنج بود ساکن کرد و به او ایمنی بخشید و از شیطان و دشمنی او برحذر داشت.

به گزارش بهارانه به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه داناحسن ظن و اعتماد به دشمن، نوعی «معامله» است. در این حالت، چیزی می‌دهید و چیزی می‌گیرید. امیر مؤمنان(ع) در اولین خطبه نهج‌البلاغه و درباره اقامت حضرت آدم در جنت‌الاعلی می‌فرماید «خداوند سبحان آدم ابولبشر را در جایگاهی که زندگی در آن بدون رنج بود ساکن کرد و به او ایمنی بخشید و از شیطان و دشمنی او برحذر داشت.

 

 اما شیطان به واسطه حسادت و عداوت او را فریب داد؛ فباع الیقین بِشَکّه و العَزیمَهًَْ بِوَهنِه... به اعتبار این فریب، آدم یقین را به شک، و عزم و اراده را به سستی فروخت. شادمانی و خرسندی او به ترس تبدیل شد و فریب خوردگی وی، به ندامت و پشیمانی انجامید.» امیرمؤمنان علیه‌السلام همچنین به جناب مالک فرمود دشمن اگر تو را به صلح فراخواند بپذیر «ولکن الحذر کلّ الحذر من عدوّک بعد صلحه... اما به طور کامل از دشمن پس از صلح بر حذر باش. چرا که بسا دشمن اظهار نزدیکی می‌کند تا غافلگیر کند».
متن فراهم شده در مذاکرات 2 سال اخیر میان ما و آمریکا، از جنس صلح نیست چه اینکه صراحتاً از حمله نظامی سخن می‌گویند اما حتی اگر توافق برای صلح هم بود، جایی برای اعتماد به شیطان بزرگ وجود نداشت. به همین اعتبار عجیب است که مقامات آمریکایی به عنوان یک اصل استراتژیک و به شکل ترجیع‌بند می‌گویند این توافق براساس اعتماد نیست بلکه براساس سخت‌گیری علیه ایران و راستی آزمایی است -کری در داووس گفت حتی در دوره روحانی به ایران اعتماد نداریم- اما آقای رئیس جمهور در گفت‌وگوی تلفنی می‌گوید براساس روند 2 سال اخیر و توافق ژنو «معلوم است که می‌شود اعتماد کرد»! و آقای هاشمی در اجلاس مدیران آموزش و پرورش با هیجان می‌گوید «یکی از تابوهایی که شکست و هنوز هم برای انجام نشدن آن دست و پا می‌زنند، مذاکره با آمریکا بود... البته پیش از انتخابات یک تیم سطح پایین در عمان با آمریکایی‌ها مذاکره کردند اما چون قوی نبود و حمایت مردمی نیز پشتوانه آن قرار نداشت]![ بی‌ثمر بود». آیا با این اظهار هیجان چندباره، آقای هاشمی می‌خواهد ضمانت شیطان بزرگ را بکند که برخلاف چندین قول و قرار قبلی (نظیر قرارداد الجزایر و...) خدعه و بدعهدی نمی‌کند؟! آیا این افتخار است که آمریکایی‌ها فرستاده ویژه رئیس جمهور (معاون دفتر وی) برای نمایندگی ایران در سازمان ملل را رسماً «تروریست» بخوانند و راه ندهند، و ما با این وجود از اعتماد به آمریکا یا شکستن تابوی مذاکره حرف بزنیم؟! ما به ازا و نتیجه این ذوق‌زدگی چه خواهد بود؟!
همان‌گونه که اغتشاشگران در میانه فتنه سال 1388 لو دادند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، امروز هم به نظر می‌رسد برای بعضی‌ها حل چالش هسته‌ای و «برجام» بهانه است و جمال خود آمریکایی‌ها را عشق است! امروز اهل خبر و رسانه نیک می‌دانند که پس از افتادن فتنه 88 در سراشیبی زوال، چه کسانی به اسم نمایندگان سران جنبش سبز به آمریکایی‌ها پیغام دادند تحریم‌های فلج کننده - و نه تدریجی - را اعمال کنید و به ریشه معیشت مردم ایران بزنید تا میوه آن را کف خیابان یا پای صندوق بچینید. اگر قرار باشد دنبال کاسبان واقعی تحریم در سیاست و انتخابات باشیم، کدام طیف کاسب‌تر از آنها که یا گرای تحریم را دادند و یا میوه‌اش را چیدند؟! این عار است نه افتخار که آقای جان کری در شورای روابط خارجی آمریکا با دلواپسی تمام بگوید «اگر به این توافق پشت کنیم ]...[ و ]...[ که خود را برای مذاکرات با غرب به خطر انداختند، در انتخابات به دردسر جدی می‌افتند». آیا این عبارت شبیه همان دغدغه‌ای نیست که یک دیپلمات ارشد ایرانی اواخر شهریور پارسال- و اتفاقاً او هم در شورای روابط خارجی آمریکا و در پاسخ هاله اسفندیاری- مطرح کرد مبنی بر اینکه اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، مردم ایران فرصت خواهند داشت تا 16 ماه دیگر در انتخابات پارلمانی، به این عملکرد ما پاسخ دهند؟!
بگذارید خوش‌بین باشیم و بگوییم سخن این دیپلمات ما، سهولسان بود و او قصد ارسال پیام کذایی به آمریکایی‌ها نداشت. یا اصلاً بگوییم به یک دیپلمات متدین نمی‌خورد در بحبوحه مذاکرات، فکر برد و باخت انتخاباتی و جناحی باشد و چنین اظهارنظری از دست وی در رفته است. اما آیا نمی‌توان پرسید که چرا دولت محترم و وزارت خارجه به دهان وزیر خارجه بی‌سر و پای آمریکا نمی‌زند و نمی‌گوید تو بی‌جا کرده‌ای که برای ناکامی ما در انتخابات آینده اظهار نگرانی می‌کنی؟! آیا می‌شود گفت این سخن کری هم مصرف داخلی دارد یا باید احتمال داد که ماورای برجام هسته‌ای و مصلحت دید نظام برای رفع شر و بهانه‌تراشی دشمن، کسانی آرزوهای دیگری دارند؟ می‌شود سؤال دیگری هم پرسید که اگر شرارت دشمن در حوزه تحریم‌ها نبود، برخی طیف‌های سیاسی به حرف افتاده در چند سال اخیر، حرفی هم برای گفتن و بهانه‌ای برای طعنه زدن داشتند و آیا تحریم دشمن و گشودن زبان تخطئه و طعنه برای این گروه به مثابه چادر اکسیژن و شوک تجدید حیات عمل نکرده است؟! می‌پرسید به چه قیمتی؟ برای بخشی از این گروه، قیمت مهم نیست. وقتی می‌شود در برابر جمهوریت ایستاد و آلت دست دشمنان اسلامیت نظام شد، حالا اندکی فشار بر معیشت مردم از طرف دشمن که طوری نیست؛ لااقل دستشان می‌آید- به قول آن دیپلمات انگلیسی- که ماشه اقتصادی غرب آماده چکاندن است و باید در انتخابات مطابق میل غرب انتخاب کنند!
همین جا و در نقطه حساس بحث باید درنگ کرد و به تصریح نوشت که باید تفاوت قائل شد میان آن که خوب می‌فهمد و به خیانت عمل می‌کند و دومی که قصد خدمت دارد اما بد می‌فهمد و بدون قصد، و در زمین و نقشه اولی ایفای نقش می‌کند. مرز دوم و مهم را همان گونه که گفته شد باید میان «خط سازش با شیطان و بزک کنندگان او» و مسیر منطقی و حکیمانه کلیت نظام در زمینه ستاندن بهانه از دست دشمن و رفع موانع پیشرفت فنی و اقتصادی ترسیم کرد. همان‌گونه که حضرت امام(ره) مجوز مذاکرات الجزایر را صادر کردند، جانشین صالح  ایشان برای مذاکرات موردی درباره چالش هسته‌ای اجازه دادند. در عین حال هم امام خمینی و هم امام خامنه‌ای تأکید کردند که آمریکا به اعتبار هویت خود، شیطان بزرگ و مجسمه استکبار است. حال اینکه متولیان این مأموریت چه قدر در عمل درست پیش رفتند یا نه، و راه نقض عهد طرف غدار را بستند یا خیر، موضوع دیگری است. این منطق راهبردی که حتی پس از مذاکرات «برای ادامه مبارزه با استکبار آماده باشید» ذاتاً در تعارض با اعتماد و حسن ظن به دشمن و توهم گسترش مذاکرات به حوزه‌های دیگر است که از حقوق بشر و تروریسم شروع می‌شود و تا به رسمیت شناختن رژیم غاصب صهیونیستی و ابراز ندامت از استقلال و عزت و آزادی ملت ایران توسعه پیدا می‌کند.
استفاده از ظرفیت‌های سیاست خارجی یک بحث است و چوب حراج زدن به منافع ملی بحث دیگری است. رهبر معظم انقلاب اول فروردین 92، دشمنی‌های دولت فرانسه با ملت ایران را ناهوشمندی توصیف کرده و این کار را موجب ایجاد دشمنی در میان ملت ایران دانستند که در تاریخ دور خود نگاه بدی به فرانسه نداشته‌اند. ایشان در عین حال 29 آبان 92 فرمودند؛ «بعضی سردمداران اروپایی می‌روند تملق صهیونیست‌های وحشی را می‌گویند و خودشان را تحقیر می‌کنند. ملت فرانسه در اروپا اعتبار سیاسی به دست آورد به دلیل اینکه در مقابل آمریکا در ماجرای بازار مشترک اروپا ایستاد... حالا دولتمردان همان کشور نه فقط مقابل آمریکا بلکه بروند در مقابل صهیونیست‌های نحس نجس اظهار کوچکی و تواضع بکنند، مایه سرشکستگی ملت فرانسه است». حالا تصور کنید طی دو سال مذاکرات، مکرراً از سوی برخی مسئولان دولت و حامیان سیاسی و رسانه‌ای آنها گفته می‌شود که فرانسه نقش پلیس بد را بازی کرده و سخنگوی اسرائیل شده و... اما سربزنگاه و در اولین فرصت، وزیر خارجه بدنام همان کشور به تهران دعوت می‌شود، حال آن که هم‌نام خون‌های آلوده را به یدک می‌کشد، هم پیشنهاد دهنده برگشت‌پذیری سریع تحریم‌هاست و هم علناً از اهانت نشریه فرانسوی به پیامبر اعظم(ص) حمایت کرده است. در این سفر چه کلماتی رد و بدل شده است؟ رئیس‌جمهور می‌گوید «آقای فابیوس گفت در پاریس به شرکت‌ها گفتم دوره‌ای که قبلا نسبت به ایران داشتید تمام شده و اگر می‌خواهید کالا به ایران ببرید، دولت ایران زیر بار نخواهد رفت، شما باید سرمایه و تکنولوژی ببرید» اما می‌دانید همین فابیوس به هنگام حضور در تهران و در گفت‌وگو با رسانه‌های فرانسوی چه گفت؟ به گزارش رادیو فرانسه «فابیوس گفت ایران نیازهای عظیم دارد و حالا خودشان می‌گویند نیازهای زیادی دارند، مثلا به قطار، مواد غذایی] !![  و همه نوع تجهیزات احتیاج دارند»! چه کسی به این دلال جنایت گفته که ما محتاج مواد غذایی فرانسه هستیم؟! و به راستی ما محتاجیم یا فرانسوی‌ها که طی چند سال اخیر با آشوب‌های اقتصادی زنجیره‌ای و به آتش کشیدن هزاران خودرو و اتوبوس در شب‌های سیاه پاریس و برخی شهرهای دیگر روبه‌رو بوده‌اند؟
برخی تحلیل‌گران خوش‌گمان- حتی در سطوح مدیریتی- چنان درباره برجام و قطعنامه 2231 سخن می‌گویند که انگار پرونده هسته‌ای مختومه و تحریم‌ها لغو شده و آمریکا و برخی دولت‌های غربی، دشمنی و بدعهدی را کنار گذاشته و تغییر مسیر داده‌اند. در این میان برخی هم نه به این شدت اما تصور می‌کنند اگر توافق به سرانجام برسد، یک دوره آرامش و تنفس و تجدید قوا برای کشور است. گروهی نیز برآنند که چون اذن این مذاکرات را رهبرمعظم انقلاب - با تعبیر نرمش قهرمانانه- صادر کرده‌اند، بنابراین نتایج خروجی آن هم هر چه باشد، مورد تأیید معظم‌له است. مشخصا در این زمینه می‌توان دو تلقی را رصد کرد. یکی از این دو تلقی می‌گوید چون مذاکرات تحت نظر رهبری انجام گرفته و تیم، مورد تایید ایشان است پس باید دربست محتوای توافق را پذیرفت. برخی از قائلان به این تصور در جریان بیانیه لوزان تا مرز تبریک هم پیش رفتند اما رهبری فرمودند چه تبریکی؟! تلقی دوم معتقد است که به تصریح رهبر معظم انقلاب اولا ایشان در جزئیات مذاکرات دخالت نمی‌کنند. ثانیا سخنان عمومی و خصوصی ایشان در این زمینه و عرصه‌های دیگر یکی است. ثالثا معظم‌له خط قرمزهای روشنی، هم درباره شیطان بزرگ و هم چارچوب مذاکرات (نظیر لغو همزمان تحریم‌ها در روز اجرای تعهدات، موکول نکردن اجرای تعهدات غرب به گزارش آژانس، حفظ حریم‌های امنیتی و نظامی و فنی و...) ترسیم کرده‌اند. رابعا به صراحت فرموده‌اند متن فراهم آمده با دقت در مسیر قانونی ملاحظه و بررسی شود و در صورت تصویب، راه نقض عهدهای طرف مقابل که به هیچ وجه قابل اعتماد نیست بسته شود.بنابراین آیا بدون بررسی و بستن راه‌های نقض عهددشمن در همین متن برجام می‌توان گفت به خواست رهبری عمل شده است؟ و اگر بنا بود رهبری این متن را تأیید کنند چرا به بررسی و ملاحظه دقیق در مسیر قانونی و بستن راه‌های نقض عهد اصرار دارند؟!
اما فراتر از این دو تلقی درون نظام، جریان قائل به بستن به هر قیمت با غرب درصدد است ضمن ایجاد هاله تقدس برای برجام و مزاحمت برای منتقدان، نظام را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. تعبیه قطعنامه شورای امنیت در برجام و تصویب آن در شورای امنیت سازمان ملل پیش از بررسی و تصویب برجام در ایران، نشانه این طراحی است در حالی که قطعنامه، به یک میدان مین و ماشه کشیده شده آماده شلیک، بیشتر می‌ماند تا مکانیسم حل بحران و رفع اختلاف. با این اوصاف بررسی دقیق برجام و رفع پاشنه آشیل‌ها و نقاط آسیب‌خیز آن، اهمیت مضاعف پیدا می‌کند، ضمن اینکه حساسیت و خالی نگذاشتن میدان مبارزه با استکبار اولویت مهم‌تر و همیشگی ماست.

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما