به گزارش بهارانه، عباس سلیمی نمین طی یادداشتی در جهان نیوز نوشت:
: حج با مدیریت آل سعود را به حق می بایست نمایش کمنظیری از تقابل عشق و عداوت توصیف کرد که بعضاً نتایج بسیار تلخی به بار آورده است اما این بدان معنا نیست که مشتاقان درک حرمین شریفین از بدو ورود به سرزمین وحی مدام با مظاهر محدودتر چنین تقابلی مواجه نباشند.
به اذعان زائران همه کشورهای اسلامی، در نگاه مأموران سعودی ملبّس به چفیه و عگال، نفرت موج می زند؛ آنچه برخوردهای ناشی از عداوتی کور را برای حجاج جهان اسلام قابل تحمل می سازد، سینههای مالامال از شوق دیدار خانه معبود و مرقد پیامبر عظیمالشان مسلمین است.
کسانی که عمری در آرزوی چنین فرصتی بودهاند، به کرّات در جریان این سفر معنوی، گزند خار مغیلان را به جان می خرند. شاید تصور شود این نوع مرارتها صرفاً متوجه شیعیان است. به عنوان کسی که سال ها مسئولیت انتشار روزنامه خبری «زائر» را در مراسم حج به عهده داشتهام، بنا به گزارش های دقیق در مقاطع مختلف، حجاج سایر فِرَق اسلامی بارها و بارها در حرم حضرت رسول (ص) یا در قبرستان بقیع مورد ضرب و شتم عوامل وهابی به اصطلاح آمربه معروف و ناهی از منکر (که چیزی جز خشونت را به نمایش نمی گذارند)، قرار گرفتهاند.
پیروان فِرَق مختلف اهل سنّت هنگام قرار گرفتن در برابر مرقد رسول اعظم اسلام اقدام به لمس حصارها و نردهها می کنند؛ این عمل عاشقانه همواره با فریاد «حرام، حرام» و ضربات مشت مأمورین سعودی حاضر در این اماکن مقدس مواجه می شود.
آیا از عواملی که پذیرفتهاند اعمال حجاج - جز جماعت قلیل وهابی- حرام در حرام است! و با تنفری شدید نیز این تصلب جاهلانه را به نمایش در می آورند، می توان انتظار خدمتگزاری به زائران خانه خدا را داشت؟
جلوگیری از فجایعی مشابه آنچه در رمی جمرات امسال رخ داد، با به خدمت گرفتن مأمورانی - حداقل در موسم حج - که حجاج (اعم از شیعه و سنی) را مرتکبان اعمال حرام آن هم در اماکنی همچون خانه خدا و حرم رسول اکرم (ص) نپندارند، امکان پذیر است.
افرادی که کینه و نفرت خود را به باورهای امتهای اسلامی با وقاحت و صراحت تمام ابراز می دارند، در شرایط ویژه نمی توانند به یاری زائران بشتابند.
اصولاً چگونه می توان انتظار داشت در چنین فضای تبلیغاتی که اهداف تفرقهافکنانه را دنبال میکند، زائری که همه اعمال و باورهای وی حرام پنداشته میشود مورد حرمت و شایسته خدمتگزاری قرار گیرد؟!
بعد از فاجعه مِنا، ناظران مستقل بین المللی همراه و همصدا با حجاج حاضر در صحنه از بی کفایتی آل سعود در اداره حج سخن ها گفتند.
شاید برای کسانی که توفیق حضور در این اجتماع روحانی را نداشته و حواشی آن را از نزدیک شاهد نبودهاند، این سؤال مطرح شود که چگونه ممکن است حاکمان بر عربستان با توجه به سال ها تجربه از اداره اجتماعی یک و نیم میلیونی ناتوان باشند؟ لذا باید یادآور شد نفس استبداد عامل بازدارنده رشد فکری و ذهنی کارگزاران یک کشور است.
در حکومتهای استبدادی (به ویژه از نوع آنچه بر عربستان حاکم است) که مردم در اداره آن هیچگونه دخالتی ندارند، طبعاً باب هر نوع ابتکار عمل و تجربه کاملاً مسدود است. بعد از جنگ جهانی اول و سقوط دولت عثمانی، لندن، دار و دسته آل سعود را (که به برخی مشاغل شرافتمندانه؟! اشتغال داشتند) بر شبه جزیره عربستان حاکم ساخت.
از آن زمان تاکنون این منتخبان بیگانه، سرزمین وحی را در کنترل خود گرفتهاند و تنها خصوصیتی که این خانواده دارای ثروت نجومی در امروز در میان عام و خاص به آن شهرهاند، فساد و بی بند و باری غیر قابل توصیف است.
عامل دومی که باب رشد و توسعه واقعی (نه ظاهری و پوشالی) را در یک کشور می بندد، دخالت لجام گسیخته و گسترده بیگانه در آن مرز و بوم است. آیا تربیت یک قشر سطحی و متصلب در عربستان طی چندین سال و گسیل آنها به کشورهای اسلامی برای تغییر رویکرد جهان اسلام از شناخت صهیونیزم به عنوان پایگاه اصلی دشمن در منطقه به اختلافات فرعی اعتقادی را می توان یک پدیده اتفاقی ارزیابی کرد یا باید آن را ناشی از تسلط کامل سرویس های اطلاعاتی اسرائیل بر آل سعود دانست که موجب می شود این گونه اهداف دشمنان قسم خورده جهان اسلام تأمین شود؟
صرفنظر از ناتوانی فهم امروز و تاریخی آل سعود که این جماعت را به وادی سرسپردگی صهیونیست ها کشانده و از وارد شدگان یه این وادی ارتکاب هر نوع جنایتی علیه جهان اسلام ممکن است، نباید فراموش کرد آموزههای وهابیت به عنوان فرقهای که نقش لندن در تأسیس آن در تاریخ کاملاً روشن است، جز اختلاف و تفرقه دستاوردی نخواهد داشت.
تأسفبارتر، میزان کارکرد دلارهای اهدایی آل سعود به رؤسای برخی کشورها همچون ترکیه و مصر و برخی رسانهها از قبیل بی بی سی است؛ عاملی که موجب شد تا برخی مدعیان ناسیونالیست ترک یا عربی نهتنها پیگیر کشتههای ملتهایشان در منا نشوند، بلکه اجازه دهند که آنان مظلومانه در گورهای دسته جمعی در مکه مدفون شوند و سپس خود در مقام ثناگویی مدیریت آل سعود برآیند، دلارهای نفتی است.
البته این بار این هدایا بوی خون جان باختگان مظلوم منا و دلباختگان معبود را می دهد؛ لذا به آسانی مدفون شدنی نیست بلکه طنین فریاد این مظلومیت منشأ تحولات گستردهای خواهد شد.
دیدگاه شما