به گزارش بهارانه به نقل از مشرق، اخیراً یک گروه شورشی جدید در سوریه اعلام موجودیت کرد که بر خلاف بسیاری از گروههای مشابه، این یکی ارزش بررسی دقیقتر را دارد. "جیشالشام" به معنای "ارتش شام" و یا به مفهوم "ارتش سوریه" یا "ارتش دمشق"، 9 اکتبر رسماً اعلام موجودیت کرد. این نام قبلاًهم توسط گروههای دیگری استفاده شده است، از جمله گروههایی که رهبران آنها در نهایت به داعش پیوستند. با این حال، این گروه با گروههای قبلی تفاوتهای زیادی دارد.
اندیشکده آمریکایی "کارنگی" طی گزارشی در اینباره مینویسد: جیشالشام در شمال سوریه مستقر است و ظاهراً بسیاری از رهبران آن دائماً میان ترکیه و سوریه در سفر هستند. طبق گفتههای "یامن الناصر" برجستهترین عضو جیشالشام، این گروه شعبههایی در حلب، ادلب، حما و در سواحل سوریه دارد. ناصر میگوید جیشالشام در حال حاضر "تعداد زیادی نیرو را کنترل میکند و سزاوار نام "ارتش" است؛ این گروه اکنون "بیش از یک هزار مبارز دارد که همه از گروههای کوچکتر استخدام شدهاند." شواهدی وجود دارد که نشان میدهد جیشالشام دستکم در دو جبهه مختلف جنگیده است؛ یکی در شمال شرق شهر حلب، جایی که داعش در تلاش است تا خطوط تدارکاتی شورشیان با ترکیه را قطع کند، و دیگری نزدیک "کفر نبوده" و "کفر زیتا" در شمال حما، جایی که نیروهای بشار اسد رئیسجمهور سوریه تحت پوشش هوایی روسیه در حال پیشروی هستند.
در نگاه اول، ایجاد جیشالشام ممکن است بیاهمیت به نظر برسد. گروههای شورشی جدید مانند مور و ملخ در سوریه درست میشوند و معمولاً یا برای تشکیل یک گروه بزرگتر با هم ادغام و یا به کلی محو میشوند. همین سرنوشت میتواند در انتظار جیشالشام هم باشد، اما پس از صحبت کردن با "محمد طلال بازرباشی" رهبر جیشالشام، متوجه میشوید که حداقل سه عامل باعث میشود جیشالشام ارزش تأمل بیشتر را داشته باشد.
1. استراتژی "جاروکشی": بازرباشی در جایی نوشته است که هدف از تشکیل جیشالشام "ادغام گروههای کوچک پراکنده در میدان جنگ و تشکیل یک نهاد واحد" است. همکارش یامین ناصر هم بر این استراتژی تأکید میکند. از یک طرف، به نظر میرسد یک ترفند لفاظی و پیشدستی است که برای فرار از متهم شدن به تکهتکه کردن نیروهای شورشی، هدف از گروه جدیدی را که تأسیس میشود، ایجاد وحدت بیشتر میان گروههای کوچک معرفی کنید. از سوی دیگر، اگر جیشالشام واقعاً در جارو کردن گروههای کوچکتر به سمت یک گروه واحد موفق شود، قطعاً جا برای رشد خواهد داشت، اما این رشد ممکن است به نوبه خود نیاز به حمایتِ کشورهای خارجیِ همجهت مانند ترکیه داشته باشد.
2. ریشه گروه در احرارالشام: به نظر میرسد جیشالشام اولین شاخهای باشد که از احرارالشام (احتمالاً بزرگترین گروه شورشی در سوریه) جدا میشود. اگر معلوم شود که ایجاد جیشالشام به گستردهتر شدن شکاف ایدئولوژیک در داخل احرارالشام منجر شده است، و یا اگر این گروه جدید استراتژیها و اتحادهای جدیدی در داخل این خط ایدئولوژیک تشکیل دهد، مسئله میتواند ابعاد سیاسی برای کل مخالفان سوریه داشته باشد.
3. رهبری جیشالشام: جیشالشام با تعدادی از رهبران شناختهشده اسلامگرا مرتبط است، به ویژه پدر معنوی خودِ گروه یعنی "محمد ايمن ابو التوت" که به نظر میرسد دارای نفوذ اخلاقی و فکری قابلتوجهی در میان گروههای اسلامگرای سوریه است.
رهبری جیشالشام
9 سپتامبر 2014، یک انفجار مرموز در نشست احرارالشام، اکثر رهبران این گروه را کشت. عجیبتر اینکه این گروه از هم نپاشید، بلکه شروع به سازماندهی مجدد خود کرد تا آنچه را اتفاق افتاده بود جبران کند. رهبران جدید گروه، با احتیاط و طی فرآیندی که اوایل سال 2014 آغاز شد، دست به تغییرات ایدئولوژیکی در جهت میانهروی زدند و به دنبال روابط نزدیکتر با گروههای غیراسلامی و کشورهای خارجی بودند. طبق گزارش اخیر "احمد ابوزید" خبرنگار سوری، این اصلاحات بدون هزینه هم نبوده است. در اثر تغییرات جدید، تنشهای داخلی افزایش یافت. تندروهای احرارالشام میگفتند گروه در معرض خطرِ خیانت به اصول سیاسی و دینی خود قرار گرفته است، در حالی که برخی دیگر معتقد بودند این مقدار اصلاحات هنوز کافی نیست. طی سال گذشته، تعدادی از چهرههای پیشرو در احرارالشام، گروه را ترک کرده و برخی از آنها در حال حاضر برای ایجاد جیشالشام دوباره به یکدیگر پیوستهاند. اما این رهبران چه کسانی هستند؟
"محمد طلال بازرباشی" با نام مستعار "ابو عبدالرحمن السوری": بازرباشی 32 ساله، از رهبران ارشد سابق و یکی از بنیانگذاران احرارالشام است. وی سال 2011، یک جناح چریکی کوچک موسوم به "گردان سبز" (که نباید با یک گروه سلفی جهادی به همین نام اشتباه گرفته شود) را در نزدیکی زادگاه خود، ادلب تأسیس کرد. این گروه توانست توجه منابع مختلف مالی را به خود جلب کند، تا جایی که برخی میگویند افراد نزدیک به اخوانالمسلمین نیز این گروه را تأمین میکردند. این در حالی است که بازرباشی تأکید میکرد که گروهش هیچ وابستگی سیاسی خاصی ندارد.
در هر صورت، "گردان سبز" به زودی با جنبش نوپای احرارالشام ادغام و بازرباشی سخنگوی "جبهه اسلامی سوریه" شد. "جبهه اسلامی سوریه" پروژه وحدتی طی سالهای 2012 و 2013 بود که نهایتاً به پایگاه استخدام نیرو برای احرارالشام تبدیل شد. بازرباشی در آن زمان، یک "دادگاه شریعت"پرنفوذ را هم اداره میکرد که در مرز مهم "باب الهوی" میان استان ادلب با ترکیه مستقر بود. بازرباشی تا پیش از ترک گروه به خاطر "اختلافات سازمانی" در اوایل سال 2015، از چهرههای پیشرو در احرارالشام بود. وی در حال حاضر به عنوان فرمانده کل جیشالشام انتخاب شده است.
"ابو حمص رتیان": "ابو حمص" متولد روستای "رتیان" در شمال حلب، یک فرمانده جوان ارتشی و مسئول نظارت بر فعالیتهای نظامی احرارالشام در منطقه است. وی رئیس یک گروه مسلح موسوم به "تیپ انصار السنه" است که آن را با خود به جیشالشام هم آورد. ابو حمص نقش عمده ملی نداشته است، اما روستای رتیان در کنار به اصطلاح "جاده کاستلو" واقع است که تنها خط تدارکاتی باقی مانده میان ترکیه و حلب برای شورشیان، و چسبیده به شهرهای شیعهنشین "نبل" و"زهرا"ست که طرفدار دولت بشار اسد هستند. تسخیر این منطقه از اولویتهای دولت سوریه است و بر همین اساس درگیریهای سختی در این منطقه صورت گرفته که ابو حمص را نیز مشهور کرده است.
طبق اظهارات "عبدالله المحيسنی" شورشی اسلامگرای عربستانی اسلامی، "ابو خالد السوری"شخصیت افسانهای جهادیها و رهبر احرارالشام که توسط داعش در سال 2014 کشته شد، نام ابو حمص را به خاطر شجاعتهایش "شیرِ شام" گذاشته بود. در طول تابستان سال 2015، ابو حمص، رهبری حمله به خطوط دولتی در "جمعیت زهرا" در نواحی حلب را به عهده داشت. وی در حال حاضر مبارزان انصار السنه خود را، که اکنون با پرچم جیشالشام میجنگند، در مبارزه مقابل داعش در شرق رتیان فرماندهی میکند.
"یمین الناصر" با نام مستعار "ابوبکر الدیری": ناصر، متولد شرق سوریه در دهه 1980 است و یکی از بنیانگذاران اصلی احرارالشام در سال 2011 بود. وی همانند بسیاری دیگر از رهبران اولیه معارضان، زمانی که شورش آغاز شد، در "زندان صیدنایا" بود، اما بلافاصله پس از آزادی با فرمان عفوریاستجمهوری سوریه، به سرعت به شورشیان پیوست. الناصر اگرچه نقشی عمومی در احرارالشام بازی نمیکرد، اما عمدتاً به عنوان یک چهره قدرتمند شناختهشده بود و گفته میشود مدتی عملیاتهای خود را در منطقه حلب انجام میداد. وی پس از حادثه 9 سپتامبر سال 2014، به حاشیه رانده شد و گروه را ترک کرد، اما اکنون به عنوان یکی از رهبران جیشالشام دوباره در صحنه سیاسی سوریه حضور پیدا کرده است.
"محمد ایمن ابو التوت" با نام مستعار "ابوالعباس الشامی": ابو التوت یک نسل قدیمیتر از اکثر رهبران احرارالشام و جیشالشام و از کهنهسربازان جنبش اسلامگرای سوریه است. او اولین تجربههایش را در مقطع زمانی سالهای 1979 تا 1982 و به عنوان عضوی از "جنگجویان پیشگام" (جناح انشعابی اخوانالمسلمین با الهام از آموزههای "سید قطب" متفکر اسلامگرای مصری) طی شورش اسلامگرایان علیه حافظ اسد رئیسجمهور سابق سوریه، کسب کرد. پس از سالها زندگی در تبعید، ابو التوت از بخت بدش به سوریه برگشت و به زندان صیدنایا افتاد، جایی که به خاطر سن و تجربهاش، چهرهای معتبر در چشم اسلامگرایان جوان شد.
ابو التوت پس از آزادی، نفوذ شدیدی بر احرارالشام داشت، چون این گروه را برخی از دستیارانش در زندان، تشکیل داده بودند. وی که یک کرسی در شورای گروه داشت، بعدها رهبر مذهبی "جبهه اسلامی"، ائتلاف اسلامی وابسته به احرارالشام شد، ائتلافی که اکنون از بین رفته است. برخی بر این باورند که نفوذ وی در گروه، پس از حادثه سپتامبر سال 2014 و مرگ نسل اول رهبران احرارالشام، رو به زوال گذاشت و حتی ممکن است تا حدودی از گروه فاصله گرفته باشد. در حال حاضر گزارشها حاکی است که وی در آنکارا مستقر است.
بسیاری از افراد در خارج از گروه معتقدند ابو التوت نیروی محرکه پشت ایجاد جیشالشام است، اما ظاهراً وی حتی عضو این گروه هم نیست. بازرباشی میگوید: "ما توافق کردهایم که پدر معنوی جیشالشام و یکی از مراجع اصلی ما شیخ "ابو العباس الشامی" است." اما در عین حال میافزاید:"ابو التوت (ابو العباس) هم پدر معنوی بسیاری از جناحهای دیگر در میدان جنگ [سوریه] است و ما مفتخریم که مشاوره، پشتیبانی، و دستورالعملهای او را دریافت میکنیم." یامین الناصر هم میگوید ابو التوت شاید از نظر سازمانی در جیشالشام نباشد، اما عملاً پدر معنوی گروه است، همانطور که پدر معنوی بسیاری از جناحهای دیگر از جمله احرارالشام است.
چندین گزارش مدعی شدهاند که "ابو انس سراقب" و "ابو البراء شمرانی" دو نفر از بنیانگذاران احرارالشام نیز با گروه جدید همکاری میکنند. علاوه بر این، برخی برای "أبو بصير الطرطوسی" عالم دینی جهادی متولد لاذقیه و کهنهسرباز عضو "جنگجویان پیشگام" نیز نقشی در گروه قائل هستند.الطرطوسی در سالهای اخیر رفتهرفته به یکی از منتقدان جدی القاعده تبدیل شده است. چنین نقشی را برای دو مخالف جبههالنصره یعنی "ابو ماریا القحطانی" و "صالح حموی" نیز متصور هستند. با این حال، زمانی که در مورد این افراد از بازرباشی سؤال میکنید، او انکار میکند که حتی یک نفر از آنها عضو جیشالشام باشد.
از احرارالشام تا جیشالشام
در حالی که رهبران جیشالشام قطعاً با این نظریه مخالف هستند، اما واقعیت این است که گروه آنها تا حد زیادی یک شاخه یا جناح انشعابی از احرارالشام است. ریشه مشترک آنها کاملاً مشهود است. به عنوان مثال، جیشالشام نام یکی از واحدهای نظامیاش در "کفر نبوده" را تیپ به اصطلاح"شهید ابو عبدالله الحموی" گذاشته است که اشاره به اولین رهبر احرارالشام و همرزم قدیمی بازرباشی و ناصر دارد.
مفسر اسلامگرایی که در فضای مجازی با نام "محمد الامین" شناخته میشود و با رهبران هر دو گروه در ارتباط است، میگوید دخالت بنیانگذاران شناختهشده احرارالشام و علمایی مانند ابو التوت میتواند سرمایه سیاسی قابلتوجهی را به گروه جدید منتقل کند. وی به شوخی میگوید: "جیشالشام ممکن است بعداً تبدیل به احرار[الشام] واقعی و اصلی شود." احمد ابو زید در گزارش خود درباره تکامل این گروه، مینویسد فرار رهبران ارشد، ممکن است برای احرارالشام به طور خاص مخرب باشد، چون میتواند "انحصار این گروه در نمایندگیِ رهبران فراری و موضع درونمنطقهای گروه را که ترکیبی از مشروعیت انقلابی و جهادی است" به خطر بیندازد.
اکنون سؤال این است که آیا گروه جدید نشاندهنده شکاف در احرارالشام است و یا پروژهای مکمل برای آن. و اینکه آیا در داخل خود احرارالشام نظرات مختلفی درباره این مسئله وجود دارد یا نه.بازرباشی چند هفته قبل از اعلام موجودیت جیشالشام، در پاسخ به سؤالی در مورد تصمیمش برای ترک گروهی که خودش به ایجاد آن کمک کرده بود، گفت که سیاست دنبال شده توسط احرارالشام به یک سازمان واحد محدود نمیشود، چرا که "تبدیل به یک جریان شده است و من هم به عنوان یکی از بنیانگذاران اولیه در کنار "حموی" در سال 2011، بخشی از این جریان هستم." در مقابل، چند نفر از رهبران احرارالشام هم نه تنها اعتراضی به اعلام موجودیت جیشالشام نکردند، بلکه از تشکیل این گروه جدید استقبال کردند. "ایاد الشعار" (ابوالحسن التبوکی) مسئول نظامی احرارالشام حتی درباره رهبران گروه جدید نوشت "آنها از ما هستند و ما از آنها هستیم."
"چارلز لیستر" کارشناس گروههای تکفیری در سوریه که مستقر در دوحه است اما برای اندیشکده مؤسسه بروکینگز کار میکند، میگوید: "من فکر میکنم آنچه در سال 2015 دستکم گرفته شده این است که هسته مرکزی احرارالشام تا چه اندازه نماینده یک جنبش اجتماعی-سیاسی عمده در سوریه با پایههای قوی مذهبی است. اگرچه بسیاری از مخالفان مسلح سوریه از جناحهای مختلف هنوز هم ممکن است به اسلام گرایی محافظهکارانه احرارالشام مشکوک باشند، اما باز هم میزان بینظیری از احترام را برای این گروه قائل هستند، چه دور یک میز سیاسی، چه در میدان نبرد، و چه در گردهماییهای اجتماعی خود در جنوب ترکیه."
لیستر ادامه میدهد: "با این وجود، این پوپولیسم اسلامگرای انقلابی تا به حال مخالفان خود را هم در احرارالشام، داشته و این یکی از دلایل اصلی کنارهگیری بیسروصدای افرادی مانند محمد طلال بازرباشی بوده است. این افراد به دنبال دوباره شعلهور کردن این تلفیق اسلامگرایی با آرمانهای اصلی قیام سال 2011 در سوریه هستند، اما بدون آنکه جرقههای مخرب جنگ داخلی اتفاق بیفتد."
اهتزاز پرچم اعتدال نسبی
اولین پیامهای سیاسی جیشالشام بیپرده "سوری" و انقلابی-پوپولیستی بودند، به گونهای که احرارالشام هرگز موفق نشده بود اینگونه عمل کند، حتی با وجود اعتدالگرایی پس از سال 2014.جیشالشام میگوید "وجودش" برای جنگ در دو جبهه علیه اسد و داعش است. این مطلب را در شعار خود هم خلاصه کردهاند: "انقلابی علیه ظالمان و افراطگرایان." این گروه تأکید میکند که اعضایش همه مردم بومی سوریه هستند و هدفشان مبارزه برای سوریه است، نه مبارزه به عنوان جنگجویان خارجی برای تحقق یک پروژه جهادی جهانی.
هرچند ماهیت تکفیری جیشالشام آشکار است، اما بازرباشی میگوید این گروه تأسیس شد تا به احساسات اصلی انقلاب، یعنی "آرمان مردم سوریه برای آزادی و کرامت" برگردد و بنیانگذاران آن، تلاش خواهند کرد از درگیر شدن با "موشکافیهای ایدئولوژیک و یا تعصب" خودداری کنند. بازرباشی چند هفته پیش از تشکیل جیشالشام، گفت گروه جدید "یک ارتش محبوب انقلابی سوری خواهد بود که در آن همه شرکت میکنند تا سوریه را از ظالمان و افراطگرایان آزاد کنند، خواه این افراد رژیم حاکم باشند و خواه شبهنظامیان فرقهای و یا به اصطلاح "دولت اسلامی." هدف گروه، سرنگونی رژیم و آزادسازی خاک سوریه است تا کشور را متحد و آزاد نگه داریم و از شأن و آزادی همه مردم بدون استثنا حفاظت کنیم."
یکی از تفاوتهای قابلتوجه دیگری که جیشالشام با گروههای تکفیری دیگر دارد، استفاده این گروه از"پرچم استقلال سوریه" است. این پرچم سه رنگ و سه ستاره تبدیل به نماد به رسمیت شناختهشده قیام علیه بشار اسد شده است، اما برای گروههای به سبک القاعده و دیگر تندروهای تکفیری، خط قرمز محسوب میشود، چون مفهوم ملیگرایی-دموکراتیک دارد.
احرارالشام همواره هرگونه ارتباطی با پرچم استقلال سوریه را رد کرده است، اگرچه این سیاست الآن دیگر به شدت قبلی بر جای نیست و برخی از فرماندهان احرارالشام از این پرچم استفاده میکنند. از سوی دیگر، جیشالشام به استفاده از پرچم استقلال افتخار میکند و میگوید این پرچم "توسط مردم ما به آغوش کشیده شده است و همانطور که زمانی نماد استقلال ما از سلطه فرانسویها بود، امروز هم تبدیل به نماد آزادی ما از ظلم ظالمان و جنایات افراطگرایان شده است."
اینکه یک گروه شورشی از پرچمی خاص استفاده میکند یا نه، ممکن است در ابتدا یک موضوع تعیینکننده به نظر نرسد، اما این موضوع درباره پرچم استقلال فرق میکند، چون این پرچم به یک آزمون ایدئولوژیک در میان تکفیریهای سوریه تبدیل شده است. استفاده جیشالشام از این نماد، تمایل این گروه را به ورود به جریان اصلی سیاسی سوریه نشان میدهد، با وجود آنکه گروه مادر آن یعنی احرارالشام، مایل و یا قادر به انتخاب قطعی میان یکی از دو جبهه تکفیری در این کشور نیست.
لیستر معتقد است: "جیشالشام بعید است یک "ابَرگروه" باشد، بلکه حلقه اتصالی که ممکن است بتواند روابط بین احرارالشام با سایر مخالفان مسلح در سوریه را برقرار کند. این گروه با معرفی خود به عنوان ضدداعش و ضداسد، پیامی قوی هم به کشورهایی مانند قطر و ترکیه ارسال میکند که به آمریکا و اروپا میگویند اسلامگرایان باید به عنوان بخشی از بازیگران مخالف اسد، پذیرفته شوند و ارزش شرکت در استراتژی گستردهتر سیاسی و نظامی [بازیگران خارجی] را دارند." تحولات اخیر قطعاً ارزش دنبال کردن را دارد. سرنوشت شورشیان تکفیری در سوریه هم به شدت به چگونگی شکلگیری روابط میان احرارالشام و جیشالشام بستگی دارد.
دیدگاه شما