27. مرداد 1391 - 13:33   |   کد مطلب: 283
«قدس»، «بیت المقدس» یا «سرزمین مبارک» نام سرزمینی است که از سوی خداوند تبرک و قداست یافته و از چنان منزلتی برخوردار است که همه ادیان الهی نه تنها از آن یاد می کنند، بلکه توجه و تقدس ویژه ای برای آن قائل هستند.

سرزمین فلسطین و به ویژه شهر بیت المقدس نه تنها برای مسلمانان که برای پیروان ادیان دیگر نیز از اهمیت و جایگاه بسیار مقدس و مهمی برخوردار است.

بر این اساس بر آن شدیم تا نگاهی به اهمیت و جایگاه این سرزمین و شهر مقدس در ادیان مختلف آسمانی داشته باشیم:

«قدس»، «بیت المقدس» یا «سرزمین مبارک» نام سرزمینی است که از سوی خداوند تبرک و قداست یافته است، اگرچه همه مناطق زمین به جهت آیه و نشانه الهی بودن و انتساب به آفریدگار از جایگاهی بلند و رفیع برخوردار و از قداست و برکت بهره مند است.

اما در این میان سرزمین فلسطین از منزلت دیگری برخوردار است به گونه ای که در همه ادیان الهی نه تنها از آن یاد شده، بلکه مورد توجه و تقدس هم بوده است، به عنوان مثال در قرآن کریم بارها به اهمیت این سرزمین و با برکت بودن آن تاکید شده و سرزمین فلسطین برای جهانیان مبارک دانسته شده است.

سرزمین مقدس

همان گونه که گفته شد، قدس، بیت المقدس یا سرزمین مبارک نام های سرزمینی است که از سوی خداوند تبرک و قداست یافته است، هرچند که همه مناطق زمین به جهت آیه و نشانه الهی بودن از جایگاهی بلند و رفیع برخوردار و از قداست و برکت بهره مند است، ولی سرزمین فلسطین تنها سرزمینی است که در قرآن از آن تحت عنوان سرزمین مقدس یاد شده است، به این معنا که گاه سرزمین های دیگری نیز از سوی خداوند به "مبارک" بودن توصیف شده اند، چنان که سوره آل عمران درباره سرزمین مکه که خانه خدا در آن قرار دارد می فرماید: نخستین خانه ای که برای مردم بنا شد، در مکه مبارکه است که مرکز هدایت جهانیان به شمار می آید.

قداست فلسطین در آیات قرآن

تمام آیات قرآنی که به نحوی به سرزمین فلسطین ارتباط دارند، از دو وصف "قداست" و "مبارک" سخن می گویند، به این معنا که این سرزمین افزون بر ویژگی مبارک بودن سرزمینی مقدس است. بنابراین باید گفت، "قداست" ویژگی انحصاری سرزمین فلسطین است و این قداست اختصاص به شهر قدس و بیت المقدس ندارد، بلکه آیات قرآن به بخش های دیگری از سرزمین فلسطین این صفت را داده اند و در این میان می توان به آیاتی از سوره طه اشاره کرد که می فرماید: پس زمانی که موسی به سرزمین مقدس درآمد، از سوی خدا موسی خوانده شد که من خود پروردگار توام، پس کفش هایت را بر کن، زیرا تو در سرزمین و وادی مقدس طور هستی.

همانطور که ملاحظه می شود، این آیه به صراحت سرزمین و وادی طور را سرزمینی مقدس معرفی کرده و به دلیل همین قداست از موسی(ع) خواسته شده تا کفش هایش را به احترام و قداست این سرزمین از پای خویش درآورد.

در سوره قصص نیز فلسطین سرزمینی مبارک معرفی شده است.

به این ترتیب از آیات قرآن چنین برداشت می شود که سرزمین فلسطین سرزمین مقدسی است و این تقدس و قداست اختصاص به شهر بیت المقدس یا وادی طور در سرزمین سینا ندارد.

غیر از آن در سوره های اعراف، یونس و اسرا نیز از سرزمین فلسطین و شرق و غرب آن به عنوان سرزمینی مبارک یاد شده که زمانی بنی اسرائیل از آن بهره مند شدند تا خداوند نعمت وعده داده شده خویش بر آنان را به بهترین وجه به کمال برساند.

در حقیقت حکومت فلسطین و مناطق پیرامون آن، به این دلیل به بنی اسرائیل داده شد که خداوند از سوی موسی به آنان وعده داده بود تا آن حضرت(ع) را در جنگ با فرعون یاری داده و همراه او باشند. اینگونه بود که خداوند به وعده خویش عمل کرد و آنان را وارث آن سرزمین مقدس و مبارک گرداند.

اما این به این معنا نیست که اولین ساکنان این سرزمین مقدس بنی اسرائیل بوده است، چون اگر به قرآن مراجعه کنیم، در می یابیم که این سرزمین در زمان حضرت ابراهیم(ع) سرزمینی مبارک و مسکن آن حضرت بوده است، برای مثال خداوند در سوره انبیا درباره مهاجرت حضرت ابراهیم از سرزمین بابل پس از آتش سوزی مشهور و رهایی از آن می فرماید: ما ابراهیم را به همراه لوط از دست دشمنان کافرش نجات داده و به سرزمینی بردیم که آن را برای جهانیان مبارک گردانیدیم.

نکته مهم در این آیه آن است که این سرزمین را که حضرت ابراهیم و یارانش را به آن جا کوچانده و از بدی دشمنانش رهایی بخشیده، سرزمینی مبارک برای جهانیان شمرده شده است، به همین دلیل می توان گفت، این سرزمین از آن قوم و قبیله و یا دینی خاصی نیست و همه انسان ها بلکه جهانیان از آن سود برده و از برکات آن استفاده می کنند.

برخی از مفسران، اینکه شریعت های آسمانی و قوانین الهی در این سرزمین بر جهانیان نازل شده است، را علت اصلی مبارک بودن این سرزمین دانسته اند، چون همه ادیان توحیدی الهی از این سرزمین به دیگر مناطق جهان گسترش یافته اند.

در تورات، این سرزمین مبارک که حضرت ابراهیم به آنجا کوچ کرده، سرزمین کنعان نامیده شده و مرز آن را از فرات تا نیل دانسته است. این درحالی است که آیات قرآن نیز گستره بیشتری از فلسطین امروزی را به عنوان سرزمین مبارک می دانند که شامل شامات یعنی فلسطین، اردن، سوریه و لبنان می شود.

صرف نظر از مبارک بودن، سرزمین فلسطین به نام های نیک دیگری نیز ستایش شده است، به عنوان مثال در سوره یونس از این سرزمین به نام جایگاه صدق و راستی و در سوره مومنون از آن به سرزمین بلند و والا مقامی که از امنیت و آب فراوان بهره مند است یاد شده است.

ارزش و جایگاه قدس

سرزمین فلسطین و قدس به دلایلی نزد همه ادیان ابراهیمی از ارزش و جایگاه بالا و مقام عالی برخوردار است. همه پیروان هر یک از سه شریعت ابراهیمی یعنی اسلام، یهودیت و مسیحیت این سرزمین را مقدس دانسته و از قداست آن یاد و دفاع می کنند.

آثار و بناهای دینی بسیاری در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه دین آسمانی وجود دارد که می توان به دیوار ندبه برای یهودیان، کلیسای قیامت برای مسیحیان و مسجدالاقصی برای مسلمانان یاد کرد.

همان گونه که گفته شد، قداست سرزمین فلسطین مختص شهر قدس نیست، بلکه سراسر سرزمین فلسطین از چنین قداستی برخوردار است، این موضوعی است که روایات نیز آن را تایید می کند، برای مثال روایاتی وجود دارد که از قداست شهر الخلیل به عنوان مکان کوچ و هجرت حضرت ابراهیم(ع) و نیز محل دفن آن حضرت سخن می گوید.

همچنین فلسطین به چند دلیل مقدس و مبارک بیان شده است که از آن جمله می توان به فراوانی آب و حاصلخیزی، گهواره ادیان آسمانی و توحیدی و مسکن صالحان و پیامبران اشاره کرد.

بنابراین این قداست و مبارک بودن به دو دلیل مادی و معنوی است و البته باید علت معنوی را بر علل دیگری ترجیح داد، زیرا رسالت پیامبران و دعوت مردمان به توحید که از این سرزمین آغاز شده است، اصل اساسی در تبرک سرزمین است.

به هر حال تمام منابع اسلامی و یهودی قداست را مخصوص قدس یا بیت المقدس نمی دانند، بلکه آن را شامل همه فلسطین دانسته اند، اگرچه اختلاف نظرهایی در تعیین حدود سرزمین مقدس وجود دارد، برای مثال محدوده این سرزمین مقدس بر پایه باورهای یهودی متغیر است و این تغییر به دوره های گوناگونی باز می گردد که یهودیان بر مناطقی از این سرزمین چیره و مسلط بودند یا حاکمیت خود را بر آن از دست می دادند. از این رو معیار قداست فلسطین نزد یهود به وجود دولت یهودی و چیرگی آنان ارتباط پیدا می کند که همواره در دوره های مختلف متغیر بوده است.

اما در میان مفسران و مورخان اسلامی درباره محدود قداست سرزمین فلسطین سه دیدگاه وجود دارد، به عبارتی برخی این قداست را سرتاسر سرزمین شام، برخی دیگر از مصر تا فرات و شماری دیگر بخش هایی از شام یعنی سرزمین فلسطین دانسته اند.

با وجود تمام این اختلاف دیدگاه ها گفت سرزمین فلسطین است که شامل صحرای سینا و سرزمین فلسطین کنونی و بخشی از اردن و لبنان و سوریه است، سرزمین مقدس به شمار می آید.

ویژگی های بیت المقدس

بیت المقدس یا قدس یا اورشلیم به اعتقاد همه مفسران همان قریه و آبادی است که بنی اسرائیل پس از رهایی از ستم فرعونی و درخواست بهره مندی از نعمت های زمینی دنیا از جانب خدا مامور شدند تا وارد آن شوند.

این سرزمین، سرزمین آباد و پر برکتی بوده است که در سوره بقره به آن اشاره شده است. خداوند بدلیل همین وفور نعمت از آن به عنوان سرزمینی مبارک یاد می کند و این واژه تنها اختصاص به نعمت های مادی ندارد، بلکه برکات معنوی را نیز شامل می شود و این نکته ایست که در سوره اسرا به آن اشاره شده است.

وجود مسجدالاقصی

از ویژگی های برجسته بیت المقدس وجود مسجد الاقصی در این سرزمین است و این نکته ای است که در سوره اسرا به روشنی به آن اشاره شده است. اما نکته مهم اینجاست که قرآن زمانی از مسجد الاقصی سخن می گوید که هنوز این مسجد به تصرف مسلمانان درنیامده بود و رومیان بر آن حکومت می کردند و به ظاهر معبدی برای یهودیان و مسیحیان بوده است.

در قرآن از این مسجد به اسم "مسجد الاقصی" یاد شده است که تعبیری هم سنگ "مسجد الحرام" است. به این ترتیب ملاحظه می شود که قرآن این دو مسجد را هم سنگ یک دیگر قرار می دهد و از آن به نام معبد و کلیسا و یا کنیسه یاد نمی کند که این خود نشان دهنده آن است که وقتی آیه مربوط به مسجد الاقصی نازل شده است، دستکم مومنان از آن به نام مسجد از آن یاد می کردند. این مسئله از آن جا تقویت می شود که مسجد الاقصی در زمان های نخست بیعت تا زمانی که در مدینه تغییر قبله انجام می گیرد، به عنوان قبله و مسجد در نظر مسلمانان از جایگاه خاص برخوردار بوده است. این درحالی است که سوره بقره قبله بودن مسجد الاقصی را مورد تاکید قرار می دهد و می فرماید که اکنون به فرمان الهی از آن عدول کرده و می بایست مسجد الحرام قبله مسلمانان باشد.

همچنین در سوره اسرا از نام مسجد الاقصی و مسجد الحرام استفاده و به قبله بودن این دو مسجد و قداست و جایگاه خاص آنها اشاره شده است که محل سیر و معراج پیامبر اکرم(ص) نیز بوده است. در همین سوره به این نکته نیز اشاره شده که برکت سرزمین پیرامونی مسجد الاقصی به خاطر وجود این مسجد و قبله گاه بودن آن است. در حقیقت وجود مسجد الاقصی که قبله نخستین مسلمانان بوده خود عاملی برای برکت و فراوانی روزی مادی و معنوی این سرزمین است.

این مسجد از زمان های گذشته مورد احترام یهودیان و مسیحیان بوده است، ولی یهودیان که خود را تنها دین برحق الهی می دانستند با مسیحیان با خشونت برخورد می کردند و نمی گذاشتند که آنان از این مسجد برای مراسم عبادی خویش استفاده کنند.

قرآن درباره رفتار یهودیان نسبت به مسجد الاقصی و اهمال و تخریب آن و نیز منع کردن مسیحیان از بهره گیری از آن مسجد مقدس می فرماید: چه کسی ستمگرتر از کسانی است که مردمان را از مساجد خدا باز می داشتند تا در آن مساجد یاد خدا نشود و می کوشیدند تا آن مساجد رو به ویرانی رود و خراب شود.

در این آیه منظور از مساجد، مسجد الاقصی است که یهودیان نه تنها خود در آبادی آن نمی کوشیدند، بلکه در گزارش هایی که تاریخ نیز آن را تایید می کند با جلوگیری از بهره گیری دیگران از آن کاری کردند تا رو به ویرانی بگذارد و زمانی که پیامبر(ص) برای معراج به آنجا رفت، آن را ویرانه ای یافت که بعدها پس از فتح اسلامی ساخته و بازسازی شد و این نکته ایست که در مجمع البیان ج1 و 2 ص 361 به آن اشاره شده است.

به هر حال در قرآن به این نکته اشاره شده که مسجد الاقصی مکانی مقدس برای یهودیان و مسیحیان و مسلمانان بوده است. این سخن از آن جا تایید می شود که یهودیان و مسیحیان هر دو این مکان را همانند مسلمانان اولین قبله خود می دانستند و به آن طرف نماز می خواندند و دعا می کردند، چنان که به این مسئله در آیات مربوط به تغییر قبله برای مسلمانان اشاره شده است.

از امیر مؤمنان علی(ع) روایت شده است که بیت المقدس و مسجد الاقصی یکی از چهار مکان مقدس دنیاست که عبارتند از مسجد الحرام، مسجد الاقصی و بیت المقدس، مسجد نبی و مسجد کوفه.

قدس و یهودیان

در تورات سرزمین مقدس فلسطین، سرزمین موعود یهودیان دانسته شده است. برخی از مفسران یهودی با توجه به آیاتی که سرزمین های شرق و غرب بیت المقدس و فلسطین را به عنوان میراث ایشان بیان کرده است، بر این باورند که همه مناطق خاورمیانه و دست کم از نیل تا فرات سرزمین موعود یهودیان است.

قرآن در سوره اعراف بیان می کند: ما سرزمین های شرقی و غربی آن سرزمینی که مبارک گردانیدم را به قومی به ارث دادیم که به استضعاف کشیده شده بودند و اینگونه حکم نیکو و زیبای خداوند بر قوم بنی اسرائیل به جهت صبر و مقاومت در راه دین به کمال رسید.

در این آیه قوم بنی اسرائیل بر سرزمین فلسطین و یا بیت المقدس و شرق و غرب آن از سوی خداوند چیره و مسلط شدند، زیرا مستضعفانی بودند که در راه دین خدا پایداری و مقاومت کرده بودند و این پاداش مقاومت و پایداری ایشان بود.

در این سوره (اعراف) و سوره یونس و سوره اسرا ماجرای قدرت گرفتن و تسلط بنی اسرائیل بر سرزمین فلسطین و پیرامون آن پس از بیان ماجرای غرق شدن فرعونیان بیان شده و در سوره شعراء نیز به صراحت و شفافیت از جانشینی ایشان به جای فرعونیان یاد شده است.

قرآن در آیات دیگری تشکیل دولت بنی اسرائیل و چیرگی ایشان بر سرزمین مبارک فلسطین را محدود به عوامل چندی کرده است. از این رو برخی از مفسران و دانشمندان اسلامی هنگام سخن گفتن از دوگانگی و تعارض در فرمان خداوند مبنی بر واگذاری سرزمین های مقدس به بنی اسرائیل از یک سو و حرام شمردن ورود ایشان به آن سرزمین ها، این حکومت و وراثت و خلافت را مشروط به طاعت و بندگی بنی اسرائیل از خدا کرده است. زیرا چنان که بیان شد یهودیان در همان زمان به خاطر تخلف از فرمان خداوند دچار سرگردانی شده و چهل سال در تپه و بیابان های اطراف بیت المقدس و فلسطین می گشتند و اجازه ورود به شهر و آبادیی را نداشتند. بنابراین همانگونه که در همان آغاز از نعمت وراثت به دلیل طغیان و سرکشی بازماند، هر زمانی دیگری که چنین کنند از آن جا رانده خواهند شد.

تمردهای بنی اسرائیل

با توجه به آنچه که در قرآن آمده، از وضعیت بیت المقدس و حکومت یهودیان به خوبی برمی آید که آنان زمانی که بر پایه آموزه های الهی عمل می کردند از حکومت و اقتدار بر سرزمین برخوردار بودند، ولی همین که عملکردی نادرست داشتند، نه تنها حکومت و قدرت از ایشان گرفته شد، بلکه مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند.

خداوند در سوره اسرا نیز از سلطه اقوامی دیگر بر سرزمین های مقدس برای مجازات بنی اسرائیل یاد می کند و از تکرار آن در صورت بدکرداری دوباره آنان خبر می دهد. در این سوره به وضوح و روشنی از دو تمرد یاد می شود که یکی پیش از بعثت پیامبر(ص) اتفاق افتاده است و موجب شد تا بخت النصر بر قوم یهود بتازد و ایشان را به بردگی به بابل برد و دیگر وعده ای است که هنوز انجام نشده است.

دیدگاه شما