به گزارش بهارانه به نقل از شبکه اطلاع رسانی داناعباس پژمان نویسنده، مترجم و پزشک نام آشنای کشورمان در یادداشتی شفاهی که در اختیار سیمرغ قرار داد از حال و هوای این روزهایش گفت.
این روزها را در انتظار کشیدن برای چاپ رمانم میگذرانم. رمانی به اسم جوانی که یک فضای سیاسی و عاطفی دارد و وقایعش در سالهای 1355 تا 1360 میگذرد. شخصیتهای آن هم دانشجویان آن سالها هستند. انتشارات نگاه مسئولیت چاپ این کتاب را بر عهده دارد و تا یکی دو هفته دیگر وارد بازار میشود. قیمت آن هم 9 هزار تومان است.
اما صحبتهای من درباره حال و هوای این روزهایم به همینجا خلاصه نمیشود. بلکه باید بگویم این روزها اوقات فراغتم را با کارهای روزمره زندگی پر میکنم. صادقانه میگویم. من هم مثل بقیه مردم و حتی شاید بیشتر از مردم دیگر، مدام با ابر گرانیها سر و کله میزنم و با نگرانی بیشتر شدن این گرانیها زندگیام را میگذرانم.
وی در ادامه از علاقهمندیاش به "من و بوف کور" و "جوانی" میگوید و ادامه می دهد: از بین کارهای قدیمی ترم "من و بوف کور" و در میان کارهای جدیدم هم همین جوانی را دوست دارم و با آنها به لحاظ روحی ارتباط برقرار کردهام. ارتباط برقرار کردن با یک کتاب هم یعنی اینکه بتوانی خودت را بگذاری جای قهرمان قصه و با تمام قوایت در داستان غرق شوی. آنقدر که حتی خودت نتوانی خودت را نجات دهی. آنقدر که حداقل 6 ماه از زندگیات را یک لایه کاغذی استتار کند و من برای هردو آنها تا مدتها در کاغذهایم استتار شدم.
در جوانی من خودم را جای یکی از همان جوانهای دانشجو گذاشته بودم و حسابی در دانشگاه تهران برای خود این سو و آن سو میرفتم. جوانی خود من هم در آن سالها گذشت. سال 55 تا 60. آن فضاها و آن اتفاقات را دیدهام تجربه کرده ام و از نزدیک لمس کردهام. برای همین هم شدم قهرمان قصه جوانی تا اینکه جوانم را به سرانجام رساندم.
من و بوف کور هم رمانی است که با سه صدا روایت میشود و یکی از آن سه صدا بوف کور قصه ما است. در واقع بهتر است بگویم بوف کور هدایت را معنی میکند. این اتفاق برای اولین بار در ادبیات کشور ما افتاد و بوف کور برای اولین بار برای مخاطبش معنی شد.
روی هم رفته شاید بتوان گفت من و بوف کور پژوهشی دربارهی بوف کور صادق هدایت است. زیرا 9 فصل دارد و در آن نکات و صحنههای بوف کور را در قالب یک رمان آوردهام و به تمام سؤالهایی که دربارهی آن وجود داشت، در قالب رمان جوابی قطعی دادهام.
حالا از هرچه که بگذریم باز برمیگردیم به همان دغدغههای همیشگی مان که گرانی است و گرانی و گرانی. فرقی هم نمیکند که نویسنده باشی یا پزشک و یا کارگر. هرکه باشی گرانی است که مهمترین دغدغه روز تو است...
"عباس پژمان متولد سال 1337 در خرمدشت قزوین است. رشته تحصیلیاش در دبیرستان ریاضی بود. در سال 1356 به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران راه پیدا کرد و در سال 65 پس از فارغالتحصیل شدن در رشته پزشکی با دانشگاه تهران خداحافظی کرد. به دلیل اشراف به زبانهای انگلیسی، فرانسه و اسپانیایی ضمن پرداختن به کار اصلی خود یعنی طبابت، کار ترجمه آثار ادبیات داستانی را در اواخر دهه شصت آغاز کرد اما دغدغههای شغلی برای مدتی بین او و کار ترجمه فاصله انداخت. همزمان با کار ترجمه کار نوشتن را هم شروع کرد و آثار قابل توجهی در کارنامه حرفهای خود ثبت کرد. او همچنین تاکنون داور یک دوره از جایزه گلشیری در بخش رمان و داور چندین دوره از جایزه کتاب سال و کتاب فصل و پروین اعتصامی در بخش ترجمه بودهاست."
دیدگاه شما